گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ پیچیدگیهای مواجهه و همراهی با نسل جدید، همواره جزو یکی از مسائل موردتوجه نظامهای سیاسی بوده است. البته سرعت تحولات مدرنیته و تغییرات فرهنگی، اجتماعی و زیستمحیطی به وجود آمده بر اهمیت این موضوع افزوده است.
مسئله نسل جدید در کشور ما که به دهه هشتادی و نودیها معروف هستند اما با رویکرد جدیتری در حال پیگری است. نسل جدید ایرانی به دلیل رفتار متفاوت و دسترسی سریع به اطلاعات نیازمند درک و بیش هویتی است که بر اثر تحولات جهادی دچار بیهویتی و اضطراب رفتاری نشود. به همین دلیل در گفتگو با کارشناسان متعدد به بررسی، شناخت و معرفی انگیزههای رفتاری نسل جدید پرداخت و آسیبهای پیرامونی آنها را مورد واکاوی قراردادیم.
در ادامه همین مسئله و بهمنظور بررسی واقعیت نسل حاضر و نسبتی که آنها اکنون با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارند به سراغ یکی دیگر از جامعهشناسان شناختهشده کشور رفتهایم و گفتوگوی مفصلی با دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس و روانشناس اجتماعی داشتهایم که مشروح این گپ و گفت در ادامه از منظر شما میگذرد:
آقای شریفی، ما معمولاً برای شروع بحث درباره نسل جدید به سراغ یک سؤال اساسی میرویم، تلقی نسلهای جدید نظیر نسلهای دهه ۸۰ و ۹۰ از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی چگونه است؟
شریفی یزدی: یکی از وظایف نسلهای پیشین انتقال ارزشها و هنجارها به نسل بعد از خودش بوده و این از وظایف نسلی آنها بهحساب میآید که وقتی بهدرستی انجام نگیرد، از آن تحت عنوان تفاوت میان نسلی و اگر زیاد باشد شکاف میان نسلی یاد میکنیم و گاهی هم پیش میآید نسلهای قبل ارزشها و هنجارهایی که دارند را یا بد منتقل میکنند یا در انتقال آن دچار مشکل هستند که ارتباطی برقرار نمیشود که در آن زمان این اختلاف و تفاوت میان نسلی و بَعد شکاف میان نسلی منجر به گسست میان نسلی میشود؛ یعنی ارتباط منقطع میشود، متأسفانه ما در حوزههای مختلفی بین نسلها قبل و نسلهای جدید دچار شکاف میان نسلی هستیم که از آن جمله بُعد دیدگاهی، روشی، نحو تعامل میان نسلها و امثال آنهاست.
مسئله تفاوت بین گفتار و عمل بعضی از ماها بهعنوان والد یا معلم است و هرکس دیگری که در این حوزه است یعنی ما در مقام گفتار به چیزهایی اشاره میکنیم که شاید در عمل نسل جدید خیلی آن را در ما نمیبینند
در طول چهار دهه گذشته تجربیات ریزودرشت زیادی داشتیم و مانند هر انقلاب دیگری نقاط قوت و ضعف به خوبی مشاهده میشود، ولی در انتقال ارزشهای واقعی مثل هشت سال دفاع مقدس و حماسهای که در آنجا اتفاق افتاد یا اصلاً مبارزات قبل از انقلاب در دهه چهل یا نیمه اول دهه پنجاه به نسل جدید و بچههای دهه ۷۰ و ۸۰ و الآن هم دهه نودیها، متأسفانه چندان موفق نبودهایم که چندین دلیل داشته و یکی از آنها روش تبلیغی است که ما در پیش گرفتیم. درحالیکه باید از روشهایی استفاده کنیم که مورد مقبولیت و پسند نسل نو است و متأسفانه این کار را انجام نمیدهیم و از روشهای خودمان استفاده میکنیم، دوم تفاوت بین گفتار و عمل بعضی از ماها بهعنوان والد یا معلم است و هرکس دیگری که در این حوزه است یعنی ما در مقام گفتار به چیزهایی اشاره میکنیم که شاید در عمل نسل جدید خیلی آن را در ما نمیبینند. نکته دیگری که وجود دارد، وجود معضلات و مشکلاتی است که طی سالهای اخیر در جامعه دیده میشود و وقتی ما نتوانیم این معضلات و مشکلات را بهدرستی تبیین کنیم این ذهنیت را ایجاد میکند که نکند اصل ماجرا زیر سؤال برود و برای آن مشکل ایجاد شود که این هم از ایرادات ما بزرگترهاست که نتوانستیم به شکل درستی این مشکلات را حل کنیم.
از جمله کارهایی که اکنون لازم است انجام شود اول مستندسازی ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی است و باید اینها را به شکل مستندات کاملاً محکم و قابلقبول مانند انواع فیلمها، داستانها و... در بیاوریم، مساله دوم این است که زبان جوانان را بفهمیم و این مستندات را در قالب جوانپسند و جوان فهم بتوانیم داشته باشیم و نکته سومی که در انتقال این ارزشها و هنجارها اهمیت خیلی زیادی دارد داشتن زبان واقعگرایانه است، بعضی از مواقع ما آنقدر زبان را حماسی میکنیم که دیگر از دایره فهم جوان خارج میشود و به همین دلیل این واقعگرایی بسیار اهمیت دارد و نکته چهارم بهرهگیری از رسانههای نوپدید است که ضریب نفوذ بالای بین جوانان و نوجوانان دارند و از آن جمله میتوان شبکههای اجتماعی، فضای مجازی و انواع هنرهایی که جوانان خیلی به آن علاقه دارند مانند هنر سینما، عکاسی و... را نام برد، این هنرها اکنون کارکرد بالاتری از هنری مانند شعر دارند که در یک دوره و نسلهایی علاقه بیشتری به آن وجود داشت، باید بتوانیم ان شاءالله از اینها بهدرستی استفاده کنیم تا این انتقال را به نحو درستی انجام دهیم.
متولدان دهه ۸۰ و ۹۰ چه نظام مسائلی دارند و خط تقاطع این نظام مسائل با گفتمان جمهوری اسلامی کجاست؟
شریفی یزدی: این نسل یکی از بزرگترین ویژگیهایش رکگویی و حالت خواهنده بودن آنهاست یعنی میبینیم که نسبت به نسلهای قبل خواستههای خود را رکتر مطرح میکنند و خیلی مستقیمتر داستان آنها نسبت به نسلهای قبل مطرح میشود، ما باید این را نه بهعنوان یک بیادبی بلکه بهعنوان یک امتیاز مثبت بنگریم که این نسلی است که خواستارتر از نسلهای قبلی است و بتوانیم از این خواستهها در جهت بالندگی آنها و کشور استفاده کنیم.
تفاوتی که وجود دارد بین ارزشها و هنجارهایی است که در دورههای پیش در جامعه حاکم بود و منبع اصلی آن نیز جامعه ایرانی به شمار میآمد با این نسل جدید است که بیشتر علاقهمند به جهانیشدن است و منبع اصلی ارزش و هنجار خود را بیشتر از سبک زندگی که در سینما یا شبکههای اجتماعی مطرح میشود دریافت میکنند
بههرحال این نسل، نسل پر جنبوجوش و پرانرژی است و این ویژگی اول آنهاست، حال این رفتار کجا در تقابل با بعضی از ارزشها و هنجارهای ما قرار میگیرد، شاید در مسائل عقیدتی اینگونه باشد و بخشی از آن به نوع نگاه افراد به زندگی، نسبت به نگاه ما برمیگردد، یعنی تفاوتی که وجود دارد بین ارزشها و هنجارهایی است که در دورههای پیش در جامعه حاکم بود و منبع اصلی آن نیز جامعه ایرانی به شمار میآمد با این نسل جدید است که بیشتر علاقهمند به جهانیشدن است و منبع اصلی ارزش و هنجار خود را بیشتر از سبک زندگی که در سینما یا شبکههای اجتماعی مطرح میشود دریافت میکنند؛ این اختلافها ممکن است ازاینجهت مقداری برای ما ایجاد مساله کند که زبان همدیگر را نفهمیم و متأسفانه مساله گروه مرجع نیز اینجا مطرح است، بههرحال گروه مرجع جوانان و نوجوانان چه به لحاظ پوشش و چه به لحاظ آرایش و نحوه سخن گفتن، عمدتاً هنرپیشهها، بازیکنهای ورزشی، هنرمندان، موزیسین و مانند آنها هستند که بخش بزرگی از این دهه ۷۰ و ۸۰ و الآن نودیهای ما گرایش عجیبی به برخی از هرکدام از آنها دارند که برخی حتی در کشورهای همسایه زندگی میکنند و در کشور ما فرهنگسازی میکنند.
یکی دیگر از این تفاوتهای نسل جدید و قبلی مساله اعتیاد است که ما براساس اعتقادات و ارزشهایمان با این قضیه مشکلداریم، ولی متأسفانه این پدیده در بین این گروه تا حد زیادی رایج است و آنهم باز به دلیل برگرفتن سبک زندگی از همین گروههای مرجع موزیسین، هنرپیشه، بازیکن و امثال آنهاست که مثلاً میتواند در رفتارهای ظاهری مانند نحوه آرایش مو، تتو، نحوه لباس پوشیدن و کلاً سبک زندگی نسل جدید پدیدار شود و متأسفانه در کنار این، کهنه بودن زبان ما در بیان اعتقاداتمان هم وجود دارد.
در شرایطی که باید اعتقادات ما حتماً به زبان روز به نسل نو منتقل شود، ولی ما هنوز داریم از ابزارهای قدیمی استفاده میکنیم و این ضریب نفوذ این انتقال را در بین بسیاری از جوانان کاهش داده و اینجا مشکل از ماست؛ ما باید ابزارها و روشهای خود را برای انتقال این مفاهیم که در جای خودش خیلی متعالی و زیبا هستند نو کنیم و لازم است روشهای صحیحی برای انتقال آنها پیدا کنیم که در این زمینه به نظر میآید چندان توفیقی نداشتهایم.
چه زبانی مناسب ارتباط با نسل جدید است؟
شریفی یزدی: به نظر من مناسبتترین زبان برای ارتباط با نسل جدید هنر است و آن هنرهای نوجوان و جوانپسند است و نباید نسبت به آن ترس داشته باشیم. درست است که موسیقی سنتی، موسیقی فاخری است، ولی اگر جوان ما این روزها به سبک موسیقی که ما نمیپسندیم مثل سبک رپ گرایش پیدا میکند که خود من هم شاید خیلی مفاهمه احساسی ظاهراً با آن نداشته باشم، ولی ناچار هستیم زبان آنها را بفهمیم. یکی دیگر از این زبانها، زبان سینماست که جوانان خیلی به آن گرایش دارند یا همانطوری که عرض کردم عکاسی و هر هنر دیگری است که امروز بین جوانان باب هست و علاقهمندیهایی نسبت به آن وجود دارد.
بحث دیگر تغییر در سبک آموزش ماست، ما از دیرباز یک آموزش معلم محور داشتیم که هنوز در مدارس ما تدریس میشود درحالیکه اگر بتوانیم تغییری در سبک آموزش خود ایجاد کنیم و بچهها را بیشتر به مشارکت بطلبیم ایبسا بتوانیم این انتقال را بهتر انجام دهیم.
چرا پرداختن به متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ و نسبت آنها با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی اهمیت دارد؟
شریفی یزدی: ما نتیجه نزدیک به صدسال مبارزه از سالها قبل از انقلاب، مشروطیت و در دوران مشروطیت را داشتیم و همینطور این ادامه پیدا کرده و آمده تا به پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل شده و بعد هم استمرار آن با جنگ تحمیلی ۸ ساله بوده که خود آن نیز یک ورق زرین، حماسی و عجیب و غریب است، یعنی ما اگر بخواهیم آزادی و استقلال خود را حفظ کنیم ناچار هستیم ارزشهای انقلاب را به دلایل مختلف به نسل جدید منتقل کنیم و این ضرورت مشخص است و اگر نپردازیم طبیعتاً مانند بسیاری از انقلابهای دیگر نسلهای جدید با سرچشمههای انقلاب کمکم بیگانه میشوند و خلائی ایجاد میشود که متاسفانه الان هم در جاهایی رگههای آن را میبینیم و وقتی چنین خلائی ایجاد شد، طبیعتاً فرهنگ بیگانه رخنه میکند، خطر بزرگ این رخنه کردن این است که فرهنگ و هویت ما را آرام آرام تغییر پیدا میکند و در یک بازه یکی و دو نسلِ دیگر آن موقع کسی نیست که بخواهد از این مباحث مهم دفاع کند.
امروز که هنوز افرادی که انقلاب کردند، به عینه آن را دیدهاند و کار کردهاند چه آنهایی که قبل از انقلاب بودهاند و سالهای کهولت را میگذرانند و چه آنهایی که در زمان جنگ بودهاند زنده هستند، حتماً این مسائل باید منتقل شود و من امیدوار هستم که دستگاه تعلیم و تربیت و رسانههای ما بتوانند به خوبی این کار را انجام دهند.
انقلاب اسلامی از نظر برقراری ارتباط با دهههای ۸۰ و ۹۰ تا چه اندازه موفق بوده است؟ نقاط قوت و نقاط ضعف آن کجا هستند؟
شریفی یزدی: بههرحال نقاط قوت هم کم نداشتهایم؛ حقیقت امر این است که این مطالبه گری نسل جدید را ما مدیون همین انتقال ارزشها و تجربیات انقلاب میدانیم، بههرحال از ویژگیهای بارز انقلاب ما مقوله مطالبه گری آن بوده که ما آن را در دهه هفتادیها و هشتادیها میبینیم؛ در بعضی از جنبهها اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم حداقل برداشت خود من این است که بچههای دهه هفتادی و هشتادی شاید اخلاقیتر از حوزههای دیگر بودهاند برخلاف خیلیها که این را به گونهای دیگری ممکن است داوری کنند این هم از توفیقات بوده است که انجامگرفته است، اما در زمینه بحثهای حماسی مانند مبارزات قبل از انقلاب مانند دفاع مقدس خیلی موفق نبودهایم که این نقطهضعف ماست و بچهها خیلی هم با این فضا آشنا نیستند با اینکه تلاشها و کارهای خوبی انجامشده و ما هنوز سندهای زندهای داریم مانند جانبازان و خانوادههای شهدا و امثال آنها که جلوی چشممان هستند، ولی خیلی توفیقی حاصل نشده است.
ما در مقام شعار خیلی حرف زدهایم که میخواهیم کشور را فلان شکل کنیم و اینگونه و اینگونه میشود، ولی به دلیل معضلات و مشکلات اقتصادی که وجود دارد و گاهی اخبار ریزودرشتی که از جاهای دیگر به اشکال مختلف میآید و تلاشی که دیگران برای کشت بذر ناامید در سطح جامعه و بهویژه در بین جوانان و نوجوانان میکنند
نکته دیگر فاصله بین شعار و عمل ماست؛ ما در مقام شعار خیلی حرف زدهایم که میخواهیم کشور را فلان شکل کنیم و اینگونه و اینگونه میشود، ولی به دلیل معضلات و مشکلات اقتصادی که وجود دارد و گاهی اخبار ریزودرشتی که از جاهای دیگر به اشکال مختلف میآید و تلاشی که دیگران برای کشت بذر ناامید در سطح جامعه و بهویژه در بین جوانان و نوجوانان میکنند، اینها دلایلی است که بههرحال میتواند تا حدی موانعی را ایجاد کند و البته به نظر من هیچکدام از اینها بدون راهحل نیست.
بزرگترین نقطه قوت انقلاب که میتوان به نسل جدید گفت بهروز کردن مباحث اعتقادی ماست، یعنی همان کاری که امام کرد؛ امام از مباحث اعتقادی هم یک مانیفست کاملاً امروزی درآوردند و در اختیار جوانان قراردادند و جوانان نیز حرکت کردند؛ عقیده من این است بزرگترین نقطه قوت ما در حوزه انقلاب اسلامی همین است که بتوانیم این مسائل را منتقل کنیم و اتفاقاً موتور حرکت ما نیز همین مسئله هست، تا بتوانیم نسل جدید را نگهداریم. بههرحال بحث محرم و صفر، تاسوعا و عاشورا و فرهنگ امام حسین موتور محرکه فرهنگ ایرانی هستند.
یکی نوروز موتور محرکه فرهنگ ایرانی است که نگاه باستانی دارد و دیگری محرم و صفر است، که میبینیم بین جوانان ما خیلی شایع و رایج است و میتوانیم بر روی آنها مانور بدیم و ان شاءالله جوانان را به سمت درست و صحیح سوق بدهیم تا عاقبت به خیری پیدا کنند و مملکت آینده بهتری داشته باشد.
با توجه به اینکه نسل پدران و مادران متولدان دهههای ۸۰ و ۹۰ از نظر تاریخی و فرهنگی، بهطور مستقیم با انقلاب اسلامی و مسائل آن در ارتباط بودهاند، نگاه آنها به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی چه تأثیری بر شیوه تربیت فرزندانشان داشته است؟
شریفی یزدی: تأثیر زیادی داشته است، طبیعتاً به هر حال فرزندان به عبارتی محصولات تربیت والدین خود هستند. ما سه درجه والد داریم، والدین درجه یک ما یعنی پدر، مادر، خواهر، برادر، دایی، عمو، عمه، خاله، پدربزرگ و مادربزرگ ما هستند، والدین درجه دو ما مربی مهدکودک، مربی مدرسه و... و والدین درجه سه یعنی رسانهها و گروه همسالان ما، هر سه دسته این والدین چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی در شکلگیری این نشانهها حتماً تأثیرگذاری داشتهاند.
وقتیکه ما با معضلات اقتصادی به همراه یک سری از این بیاخلاقیهایی که از سوی برخی از افراد شکل میگیرد روبرو هستیم یا میشویم، موجب میشود اعتماد عمومی دچار خدشه شود، طبیعتاً آن غُر زدنها، نگرانیها، ناراحتیها و نقدها میتواند به شکل منفی در نسل جدید اثر بگذارد و عکس آنوقتی که از توانمندیها و نحوه دفاع در هشت سال دفاع مقدس میگوییم و یا پایمردی در سختیها را نشان میدهیم میتواند از جهت مثبت روی بچههای ما اثرگذار باشد.
نهادهای انقلابی و مؤسسات فرهنگی مرتبط با جوانان تا چه اندازه به مسائل متولدین نسلهای جدید اهمیت دادهاند و چه برنامهها و سیاستهایی را دراینباره اتخاذ کردهاند؟
شریفی یزدی: اگر بخواهم قضاوت صادقانه انجام دهم ما چندان توفیقی در زمینه ارتباط با نسل جدید نداشتهایم یعنی آموزشوپرورش که یکی از مهمترین این دستگاههاست یک تشکیلات عملاً فشل است و با وجود اینکه ۱۶ هزار ساعت وقت بچههای ما را طی ۱۲ سال میگیرد، چندان توفیقی نداشته است؛ بقیه دستگاهها نیز به نسبت دور و نزدیک هستند مثلاً رسانه ملی ما یک رسانه کاملاً مهمی است که باید با جوانان در ارتباط باشد، ولی بخش زیادی از مخاطبین خود را از دست داده و آنها جاهای دیگری در حال عمل کردن هستند؛ بقیه دستگاهها مثل وزارت ارشاد و امثال اینها هم همینطور و متأسفانه خیلی در این زمینه موفقیتی نداشتهاند؛ وزارت ورزش و جوانان نیز جزو همین دستگاههای مسئولی است که در حال فعالیت هستند، ولی خیلی موفق نبودهاند.
بخش حاکمیتی ما آن بخشش که در رأس است همیشه نگاه به جوانان داشته و با جوانان در تعامل بوده است، هم در زمان امام ما این تجربه را داریم و هم در زمان مقام معظم رهبری، اما وقتیکه کار به مسئولین و کسانی که متصدیان اجرایی هستند میرسد در اینجا ما لغزش داریم
ازنظر حکمرانی و سیاستگذاری متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ چه جایگاهی در سیاستگذاری دارند و چه برنامههایی برای آنها بهطور اختصاصی دنبال میشود؟
شریفی یزدی: این مسئله به دو بخش تقسیم میشود یکی نگاه مقام معظم رهبری است که همیشه جوان گراست و همیشه به جوانان بها دادهاند و همیشه هم توصیه ایشان این بوده که کار را بهدست جوانان بسپارید و یک بخش آنهم قسمتهای اجرایی قضیه است که معتقدم چندان در این زمینه موفق نبودهاند؛ یعنی بخش حاکمیتی ما آن بخشش که در رأس است همیشه نگاه به جوانان داشته و با جوانان در تعامل بوده است، هم در زمان امام ما این تجربه را داریم و هم در زمان مقام معظم رهبری، اما وقتیکه کار به مسئولین و کسانی که متصدیان اجرایی هستند میرسد در اینجا ما لغزش داریم، یعنی در تبدیل این نگاه به برنامه دچار مشکل هستیم و حتماً باید این بخش درست شود.
رسانههای خارجی و جریانهای فرهنگی ناهمسو تا چه اندازه توانستهاند در برقراری ارتباط با این نسلها موفق باشند؟
شریفی یزدی: متأسفانه زیاد، به دلیل اینکه خلاءها و محدودیتهایی که ما ایجاد کردهایم، خواستهها و گرایشهای جوانانی که وجود داشته و ما به دلایل مختلف مانند ناتوانی در برنامهریزی، گاهی تعصب و گاهی تنگچشمی و تنگنظری نتوانستهایم انجام دهیم آنها آمدهاند بر روی نسل ما سرمایهگذاری کردند و بیشتر این سرمایهگذاری هم روی قسمت جسمانی و لذت دنیایی و بحث شور بین جوانان بوده است؛ بههرحال یکی از نقاطی که خیلی ما در آن ضعیف هستیم شادی زایی برای جوانان است، نتوانستهایم چه در حوزه ورزش، چه حوزه هنر یا حوزههای دیگر برای جوانانمان محیطی شعفانگیز درست کنیم، میزان غم و غصه و اینگونه موارد در فضای ما کم نیست و آنها هم آمدهاند از این خلاء استفاده کردند و متأسفانه از این خلاء به خوبی بهره گرفتند و مخاطبین زیادی را با کمال تأسف به خود جذب کردهاند و اتفاقاً راهحل ما نیز در همین است؛ یعنی ما باید برویم به سمت اینکه با ایجاد محیط شاد و شعفانگیز تر جوانان را به سمت خود بکشیم تا بتوانیم این ریزشی را که در طی سالهای اخیر داشتیم جبران کنیم.
تا چه اندازه مسیر ورود متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ ای که به انقلاب علاقهمندند، به عرصه فعالیت جدی و عمیق اجتماعی و سیاسی هموار است؟
شریفی یزدی: به شکل بالقوه که فراهم است، ولی به شکل بالفعل خیلی کم است، یعنی میخواهم بگویم اگر ما برنامهریزی کنیم خیلی سریع میتوانیم این مسائل را سروسامان دهیم، ولی به شکل عملی خیلی جای عملیاتی برای آن نگذاشتهایم، چون اینها زیرساخت میخواهد و این زیرساختها را بهموقع سرمایهگذاری نکردیم و متأسفانه کار زیادی در این خصوص انجامنشده است.
به مسئله شکاف نسلی اشاره کردید، برای برطرف کردن این فاصله باید چهکاری انجام داد؟
مقوله اختلاف بین نسلی یک امر طبیعی است که در همه نسلها بوده، هست و خواهد بود، ولی مقوله شکاف نسلی یک بیماری اجتماعی است و وقتی تبدیل به گسست و شکاف میان نسلی میشود باید بگوییم از مرحله مشکل بیرون میرود و به بحران کشیده میشود
شریفی یزدی: مقوله اختلاف بین نسلی یک امر طبیعی است که در همه نسلها بوده، هست و خواهد بود، ولی مقوله شکاف نسلی یک بیماری اجتماعی است و وقتی تبدیل به گسست و شکاف میان نسلی میشود باید بگوییم از مرحله مشکل بیرون میرود و به بحران کشیده میشود برای اینکه این اتفاق نیافتد باید برگردیم و اولین و مهمترین کاری که انجام بدهیم بزرگترهای ما یعنی نسل دهه سی، چهل و پنجاه ما در روشها و بینش خود تجدیدنظری انجام دهند و نگاه مجددی به آن داشته باشند که این خیلی مهم است، یعنی از آن حالتهای تعصبآمیز که من میفهمم و تو نمیفهمی و هر چیزی که من میگویم درست است و تو باید به آن عمل کنی، چون تجربه من بیشتر است را کنار بگذارند و ما باید از این برج عاج پائین بیانیم و خود را همسطح نسل نو ببینیم.
/انتهای پیام/