گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ پرونده حاضر شامل ۸ گفتوگو و ۱۱ روایت دستاول از تجربه زندگی مهاجران افغان در ایران است؛ سید ثارالله ظهوری (مسئول بنیاد فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران)، حسین کمیلی (فعال جهان اسلام)، محسن اسلام زاده (کارگردان و مستندساز جنگ)، علیرضا کمیلی (دبیر اتحادیه امت واحده)، محمد رسول رستمی (مدیر اندیشکده دیاران)، مصطفی جهانبخش (کارشناس ارشد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و از طراحان سازمان ملی مهاجرت)، مهدی رضایی (مهاجر افغانستانی مقیم ایران) و مجتبی نوروزی (معاون مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی بینالمللی و معاون رایزن فرهنگی ایران در کابل) مهمترین مسائل مهاجران افغانستانی را از ابعاد مختلف مورد بحثوبررسی قرار دادهاند.
مهاجران از نظر هویتی چقدر به جامعه ایرانی نزدیک هستند؟
مهاجرت اغلب بهصورت فردی به دو شکل انتخابی یا اضطراری رخ میدهد. در مهاجرت انتخابی، فرد به طور آگاهانه تصمیم به مهاجرت میگیرد، در حالی که در مهاجرت اضطراری، افراد به دلیل مسائل مانند قحطی، جنگ یا زلزله ترک وطن کرده و تنها به منظور زندهماندن به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند. برای مثال؛ مهاجرت افغانستانیها به ایران، اغلب به دلیل اضطرار و نه به عنوان یک انتخاب فردی صورت میگیرد.
مهاجرت به عنوان سومین عامل مهم تغییرات جمعیت شناخته شده و در جهان بهعنوان یک پدیده مهم تلقی میشود. این مسئله در سازمان جهانی مهاجرت نیز مطرح شده و روز ۱۸ دسامبر بهعنوان روز جهانی مهاجرت تعیین گردیده است. این پدیده در بسیاری از کشورها به شکل وزارت مهاجرت نیز تجلی یافته است. کشور ایران هم به دلیل دلایل متعددی، نیازمند بحث و بررسی جزئی درباره سیاستهای مهاجرتی است.
بحث در مورد مهاجرت برای ایران بسیار مهم است؛ زیرا به دلیل ژئوپلیتیک و موقعیت جغرافیایی کشور، این مسئله اهمیت زیادی پیدا کرده است. همچنین این بحران نهتنها به معنای ورود مهاجر به کشور نیست، بلکه خروج شهروندان بهعنوان مهاجر نیز ابعاد مختلفی دارد.
برای مشاهده این موضوع از یک زاویه جهانی، مثال کشور آمریکا قابلتوجه است؛ آمریکا بهعنوان کشوری جهانی و پرچمدار تمدن جدید غرب شناخته میشود. این کشور در طول تاریخ از حضور مهاجرانی از سرتاسر جهان بهرهمند بوده و با پذیرش آنها به بلوغ خود رسیده است. از این رو، برخورد با مهاجران، پذیرش تفاوتها و انعطاف در مقابل تفاوتهای نژادی، قومی و فرهنگی از اهمیت بسزایی در آنجا برخوردار است. ایران نیز با در نظر گرفتن این مسائل میتواند به عنوان یک کشور جهانی در جهت ارتقاء تمدن و هویت خود قدم بردارد.
مهاجرت به دو دسته کوتاهمدت و بلندمدت نیز تقسیم میشود. در گذشته، مهاجرت بلندمدت بیشتر به معنای ترک وطن و ایجاد تغییرات عمیق برای افراد مهاجر بود. اما امروزه با پیشرفت فناوری و ارتباطات، افراد حتی پس از مهاجرت میتوانند شبکه روابط قبلی خود را حفظ کرده و به طور همزمان با ایجاد روابط جدید در محل اقامت خود نیز فعالیت کنند.
موضوع مهاجرت برای ایران اهمیت دارد چرا که بهعنوان یکی از پدیدههای جهانی، تأثیر گستردهای بر تغییرات جمعیتی، فرهنگی و اقتصادی کشور دارد. ایران نیازمند دیدگاهی است که به انعطاف در برابر تحولات جهانی و پذیرش تفاوتها تأکید کند تا بتواند به چالشها و فرصتهای مهاجرت با اثربخشی مناسب پاسخ دهد.
در حال حاضر، مهاجران افغانستانی در ایران با مجوزهای مختلف اقامتی مانند "کارت آمایش"، "کارت هویت"، "برگ تردد بینشهری"، "دفترچه اقامت"، "برگ سرشماری" و "مجوز کار" حضور دارند. هر یک از این مجوزها برای موارد خاصی مانند تحصیل، درمان یا اشتغال صادر میشود.
تا چندی پیش، تعدد مدارک هویتی برای اتباع افغان موجب بحرانی در فرایند ساماندهی آنها شده بود؛ اما با اجرای طرح صدور کارت شناسایی با شناسه یکتا که بهعنوان یک کارت هوشمند وصل به سیمکارت و حساب بانکی میشود، تصمیم به سادهسازی این فرایند گرفته شده است.
در این راستا، سازمان ملی مهاجرت، سامانههای جامعی تحت عنوان "سهما" را طراحی و اجرا کرده است. این سامانه، جهت ثبتنام، ارتباط و پیگیری احوالات مهاجران افغانستانی و اتباع خارجی دیگر ایجاد شده و با توجه به اهمیت مسئله مهاجرت، سعی در حل مشکلات این گروه از جامعه دارد.
با وجود نیاز به ساماندهی مهاجران و سادهسازی فرآیند صدور مجوزهای اقامت، نیاز به در نظر گرفتن اصول انسانی و پذیرش تفاوتها نیز اهمیت دارد. مقامات ایرانی تأکید دارند که نگاه کشور به مهاجران به شکل انسانی است و با مواجهه با چالشهای مهاجرت، اقدامات لازم برای رفاه آنها انجام میشود. با صدور مجوز، مهاجران میتوانند در زمینههای تحصیلی و کاری فعالیت کنند و در صورت بروز مشکلات حقوقی، مهاجران میتوانند به خدمات قضائی مراجعه کرده و شکایت خود را ثبت کنند. افراد مرد بالای ۱۸ سال میتوانند کارت کار دریافت کرده و در حوزههای قانونی فعالیت کنند. سازمان مهاجرت نیز به مهاجران افغانستانی مدارک مختلف اعطا میکند و برای افراد جدیدالورود فراخوانهای سرشماری برگزار میکند.
اگر مهاجران از کشور اخراج شوند، بازارها فرو میپاشند
در گفتگو با سید ثارالله ظهوری، پایبندی به چهارچوبهای امت محور در سیاستهای کلان نظام و تأثیر تصویر منفی رسانهها بر روابط ملتها مورد بحث قرار گرفته است. «ظهوری» تأکید دارد که جمهوری اسلامی ایران خدمات زیادی به مهاجران افغانستانی ارائه داده است، اما برخی کجسلیقگیها مانع ارزشگذاری این خدمات شده و مشکلاتی در ابتداییترین امور مانند داشتن سیمکارت، کارتبانکی، گواهینامه و ثبتنام کودکان در مدارس ایجاد شده است.
او همچنین به نقش رسانهها در تصویرسازی برای مهاجران و تأثیر رسانههای مجازی بر ذهنیت آنان نیز اشاره کرده است. از دید او در کنکاش درباره روایت رسانهای مهاجرت، دو مسئله مطرح است؛ اولین مسئله مربوط به ارزیابی وضعیت مهاجرین در ایران است. این وضعیت بستگی به معیارهای مدنظر دارد. از یک سو، مقایسه با مهاجران غیرقانونی در دیگر کشورهای اروپایی، نشان میدهد که وضعیت ایران - از نظر برخی افراد - بهتر است. از سوی دیگر، اگر معیارها را بر اساس آرمانهای انقلاب اسلامی در نظر بگیریم، مشکلاتی در وضعیت مهاجرین وجود دارد. درهرصورت نباید از مسئله تأثیر رسانههای مجازی بر ذهنیت مهاجران غافل شد.
«ظهوری» همچنین درباره ریشههای غربگرایی و تحقیر در بین ملتها صحبت کرد. او معتقد است که این کجسلیقگیها از غربزدگی، تصویر منفی رسانهها کشورهایی مانند افغانستان، هدایتشده هستند. در مورد مهاجران، او به تحلیل اقتصادی موضوع میپردازد و معتقد است که مهاجرین افغانستانی نهتنها بازار کار ایران را تحتفشار نگذاشتهاند، بلکه در صورت اخراج آنها، بازارها در داخل کشور دچار فروپاشی میشوند. او در پایان صحبتهایش به تحلیل نقش مهم سازمان ملی مهاجرت در مدیریت مؤثر این مسئله بهصورت آیندهنگرانه پرداخته است.
مهمترین معضل اتباع، موقتی بودن وضعیت آنهاست
حسین کمیلی، چالشهای نظری ایده امت - ملت و حل مسئله افغانستان را موردبحث قرار داده است. از دید او، مهمترین معضل اتباع بهعنوان یک چالش نظری، موقتی بودن وضعیت سکونت آنها در نظر مقامات ایرانی است که این موضوع باعث فقدان همگرایی و ادغام مهاجران در جامعه ایران شده است. کمیلی تأکید دارد که سیاستهای مهاجرین در جمهوری اسلامی عملاً بلاتکلیف است و بر پایه بازگشت مبتنی است که باعث فاصله و مانع ادغام مهاجران میشود. او به نقدهای خود به رسانهها، سیاستهای فرهنگی و جریانهای داخلی ایران اشاره کرده و بر ضرورت تجدیدنظر در این مسائل تأکید دارد. گفتگو با ایشان به این نتیجه میرسد که تحولات نظریه مهاجران و امت گرایی در دورانهای مختلف کشور، به نتیجهای که امروزه دیده میشود منجر شده و مسائل تابعیت، هویت ملی و ادغام مهاجران در جامعه ایران نیازمند تجدیدنظر در سیاستها و تئوریها است.
با نشر داستانهای مثبت میتوان تصویر مهاجران را تعدیل کرد
محسن اسلام زاده درباره روابط ملت ایران و افغانستان و مسائل مربوط به مهاجران افغانی در ایران حرف میزند. او تأکید دارد که ایران و افغانستان از نظر دینی، زبانی، فرهنگی و مرزهای مشترک، نزدیکترین ملتها به یکدیگر هستند. او همچنین به تاریخچه مثبتی از حضور مهاجران افغانستانی در ایران اشاره میکند. اهمیت گفتگوهای اجتماعی بین مردم دو کشور نیز از دیدگاه اسلام زاده مطرح شده و ایشان با تأکید بر ترویج دیدگاههای مثبت و خدمات ارزشمند ارائه شده توسط افغانستانیها در ایران، به اهمیت حل مسائل اتباع افغان در ایران اشاره میپردازد.
اسلام زاده در جهت تصحیح تصویر مهاجران افغانستانی، بر اهمیت نشر داستانهای مثبت از اعضای این جامعه و تشویق به مشارکت مؤثر آنها در توسعه جامعه ایران تأکید دارد. او به نیاز به گفتوگوهای منصفانه و تجدیدنظر در رویکردها به مهاجران افغانی اشاره میکند و بر ارتقا نگرش جامعه به این اقشار تأکید دارد. همچنین ایشان در مورد روابط با طالبان اینگونه توضیح میدهد که طالبان به دنبال ثبات است و تفاوتهای آنها با نسلهای گذشته این گروه را برجسته میکند. او به تجربه مثبت همکاریهای طالبان با ایران در برخی زمینهها اشاره میکند و بر لزوم درک مشکلات مردم افغانستان توسط مردم ایران تأکید میکند. در پایان، ایشان به نکاتی از نظر اقتصادی و فرهنگی در روابط با افغانستان اشاره و بر ادامه همکاریها و تعامل فرهنگی با این کشور تأکید میکند. اهمیت تصحیح نگرش نسبت به افغانستان و ایجاد تعامل فرهنگی و اجتماعی با مردم این کشور از دیگر مباحث مطرح شده وی محسوب میشود.
به یک نظریه بومی برای هویت جهان اسلامی نیاز داریم
علیرضا کمیلی در مورد مهاجرت و تأثیرات فرهنگی آن به عواملی اشاره کرده که باعث انسداد گفتگوهای فرهنگی و اتساع ناامنی در مرزهای جغرافیایی شدهاند؛ این عوامل شامل تغییر نگاه ایران از مستضعفین جهان به سمت مسلمانان و سپس به سمت شیعیان ایران و عدول از نگاه به جهان اسلام هستند. او تأکید دارد که ناامنی مرزها و تأکید بر جنبههای غیرقانونی مهاجرت باعث اشکال در روابط فرهنگی با کشورهای همسایه و افزایش مهاجران شده است.
کمیلی به اهمیت طبقهبندی مهاجران و جذب گروههای مفید آنها برای کشور اشاره و بر رویکرد جذب و ادغام مهاجران تأکید میکند. از دید او، آگاهی جامعه از موضوعات فرهنگی و ترویج ایدههایی مناسب مانند امت واحده اسلام، اهمیت زیادی دارد. در بحث برخورد با مهاجران افغانستانی، علیرضا کمیلی به عواملی اشاره میکند که مانع ادغام مهاجران با جامعه ایران شدهاند؛ او نگرش غربزده برخی افراد ایرانی به مهاجران را نقد کرده و نقش حاکمیت در تحقق ادغام مهاجران با جامعه ایران را مهم برمیشمارد. همچنین فقدان برنامهریزی فرهنگی و نبود یک نظریه بومی برای هویت جهان اسلامیِ ایران از دید وی، مسائلی قابلتوجه هستند و تربیت نیروهایی که قادر به انجام این مأموریتها باشند، برای کشور ضروری است.
در موضوع هویت جهان اسلام و اتحاد امت اسلامی، کمیلی اظهار میدارد که دو اتفاق مهم بر فقدان همگرایی مسلمانان در منطقه و جهان اسلام تأثیر گذاشتهاند؛ یکی افزایش اهمیت دولتها در مقابل ملتها و دیگری تأثیرات استعمار و نگاههای ناسیونالیستی. همچنین، او فقدان توجه به مسائل امت اسلامی و نبود گفتمان و ایدئولوژی مشترک در این زمینه را یکی از مسائل مهمی میداند که باید به آن رسیدگی شود.
ایده «پلکان امید» میتواند وضعیت ایران را بهتر کند
در گفتگو با محمد رسول رستمی - مدیر اندیشکده دیاران - وضعیت مهاجران افغان در ایران و سیاستهای مهاجرتی موردبحث قرار گرفت؛ او به موانع همگرایی جامعه ایران با مهاجران افغان شامل کلیشههای ذهنی، مسائل قومی، مذهبی و اقتصادی افغانستان اشاره میکند. تأکید بر نقش زبان در مهاجرت و اهمیت سازگاری جامعه میزبان با مهاجران نیز نکته دیگری است که او موردتوجه قرار میدهد. او با اشاره به اهمیت آمارها در مدیریت مسائل مهاجرت، بحران تعداد مهاجران در ایران را اتفاق برجستهای میداند.
رستمی به تغییر چهارچوبهای سیاستی بهعنوان عامل اصلی تحولات اشاره کرده و تأثیر سیاستهای مختلف ادوار حاکمیت در ایران را بر سیاستهای مهاجرتی امری مؤثر میداند. او بیان میکند که در دولت هاشمی رفسنجانی، سیاستهای توسعهای مطرح شدند اما کارآمد نبودند. همچنین، نقدهایی به آمارها و سیاستهای مهاجرتی فعلی ایران داشته و اظهار میکند که تاکنون این سیاستها موفقیتآمیز نبوده و تعداد مهاجران در ایران افزایش یافته است. رستمی با بررسی مثالهایی از سیاستهای مهاجرتی در دنیا، به شکلگیری دیوارهای مرزی و تأثیرات آنها پرداخته و ابراز میدارد که تا زمان بهبود وضعیت افغانستان، حضور مهاجران در ایران ادامه خواهد داشت و «سیاست بازگشت» تاکنون موفقیتآمیز نبوده است. او در نقد این سیاستها میگوید که آنها نهتنها انسانی نیستند بلکه در شرایط فعلی ایران هم عملکرد مؤثری ندارند. رستمی به ضرورت ایجاد خرده نظامهای سازنده در سیاستها تأکید کرده و نقش تدابیر آموزشی و اجتماعی در این فرآیند را مهم میداند. او همچنین بر اهمیت ادغام اجتماعی مهاجران و نقش نهادهای مذهبی در این امر تأکید داشته و نیاز به تغییر نگرشهای جامعه به سمت پذیرش و ادغام مهاجران را مورد تأکید قرار میدهد.
رستمی با طرح ایده «پلکان امید» برای بهبود وضعیت اتباع افغانستانی در ایران، بیان میکند که این ایده بر اساس ایجاد یک سیستم پلکانی است که مهاجران را در مسیر توسعه قرار داده و به نفع کشور میزبان، استفاده از نیروی کار مهاجر را افزایش میدهد. با پیشرفت هر فرد در این پلکان، حقوق و تکالیف مشخصی برای او تعیین میشود که به تبعیض مثبت و ارتقاء اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران میانجامد.
وی تأکید دارد که بحران جمعیت در ایران و نیاز به تعداد نیروی کار، ضرورت ادغام مهاجران را افزایش میدهد و همزمان به اهمیت ادغام مهاجران و ارتقاء سبک زندگی به جای اصرار به فرزندآوری اشاره میکند. در این سیاق، مهاجران به عنوان نخبگان دستهبندی میشوند و در توسعه کشور مشارکت دارند. رستمی به تحلیل مسائلی مانند تجانس جمعیت و تأثیر مذهب، قومیت و زبان در ادغام مهاجران افغانستانی پرداخته و بیان میکند که اغلب این مهاجران با جامعه ایرانی تطابق دارند و تنوع فرهنگی و اقتصادی آنها در ایران نقشی مثبت دارد.
مدارس می توانند به ادغام مهاجران در جامعه ایران کمک کنند
در گفتگو با مصطفی جهانبخش، مسئله ساماندهی مهاجران در ایران موردبحث قرار گرفته است. او به عدم طبقهبندی مهاجران در ایران اشاره کرده و نیاز به ساماندهی و دستهبندی بر اساس خدمات ارائه شده و سابقه حضور آنان را مورد تأکید قرار داده است. جهانبخش تأکید دارد که این نوع ساماندهی میتواند برای جامعه مهاجران، دسترسی ملموستری به خدمات فراهم کند و نگرش جامعه را نسبت به آنها تغییر دهد.
در بحث حول موانع تشکلیابی تمدنی از طریق مهاجران، جهانبخش به اهمیت بسط ریشههای تمدنی ایران از طریق حضور مهاجران افغانستانی اشاره میکند. او بر اهمیت مدارس در این فرایند تأکید کرده و معتقد است که این مکانها میتوانند به ادغام مهاجران در جامعه ایران کمک کرده و همگرایی بیشتری را فراهم سازند.
از دید وی، ایران نیاز به یک سازمان ملی مهاجرت دارد تا مهاجران، هویت مشخص و خدمات بهتری دریافت کنند. او در خصوص مسائل فرهنگی نیز معتقد است که تاکنون نتوانستهایم موفقیت اتباع خارجی را به جامعه ایرانی منتقل کنیم. او در مورد افکار مردم بر این باور است که تفاوتها و اختلافات فرهنگی ممکن است موجب نگرانیها شود، اما این امر در سطح جهان نیز وجود دارد.
او بیان میکند که در طرح سازمان ملی مهاجرت ایران، تدابیری اندیشیده شده است تا مشکلات مالکیت برای مهاجران حل شود. قوانین قبلی کشور بهشدت سختگیرانه بر مالکیت تمرکز داشتهاند، اما در طرح جدید، از مهاجران در مراحل اولیه اقامت، اجازه تملک املاک غیرمنقول مانند خانه و ماشین و... داده میشود. این تدابیر به مهاجران امکان میدهد که بهراحتی در کشور سکونت پیدا کنند و در مراحل بعدی، با اخذ اقامت پنجساله، حق تملک ملک نیز به آنها اعطا میشود.
در طرح سازمان ملی مهاجرت ایران در مورد جذابیت برای نخبگان اقتصادی و علمی، مهاجران بهمرورزمان تحت مسئولیتها و خدمات متنوعی قرار میگیرند. این تدابیر اجتماعی و امنیتی نهتنها برای مهاجران کاربردهای متنوعی فراهم میکنند؛ بلکه اطلاعات مهمی نیز جهت پیگیریهای لازم در اختیار مراجع ذیربط قرار میدهند. این سیستم به مهاجران امکان ایجاد پیوندهای قوی با کشور و فراهمآوردن شرایط مساعد برای سرمایهگذاری و اشتغال را ممکن میسازد.
رویکرد «امت واحده»؛ افزایش انتظارها و مسئولیتهای مضاعف
دکتر مهدی رضایی در مورد وضعیت مهاجران افغانستانی و مسائل مرتبط با مهاجرت در ایران به نظریه «امت واحده» و افزایش انتظارها در ایران اشاره کرده و پیشنهادات خود را برای سیاستگذاری مطلوب در زمینه مهاجرت ارائه میدهد. او با مقایسه وضعیت مهاجران در ترکیه و ایران، تأکید دارد که در ایران برخورد با مهاجران نهتنها سختگیرانه نیست، بلکه به تعداد زیادی از آنها حق اقامت داده شده است. از نگاه رضایی، دفاع از مستضعفان و رسیدگی به مسائل فوق مادی در برخورد با مهاجران افغانستان اهمیت زیادی دارد؛ بهگونهای که مهاجرت را میتوان یک آزمایش الهی برای ایران توصیف نمود.
در این گفتگو، مسائلی همچون ورود تودههای پناهنده و تأثیر آن بر نظام مهاجرتی، تفاوتها و تشابههای میان دو کشور و تأثیر قوانین مهاجرت بر زندگی مهاجران در ایران و ترکیه مورد بررسی قرار گرفتهاند. دکتر رضایی به عدم دستهبندی مهاجران در ایران اشاره کرده و به توضیح تفاوت مفهومهایی چون مهاجر، آواره و پناهنده پرداخته و این مفاهیم را از دیدگاه بینالمللی توضیح داده است. او تأکید دارد که در ایران این تفکیکها وجود ندارد و هر شخص خارجی که به کشور وارد شود، بهعنوان مهاجر شناخته میشود.
دکتر رضایی به موضوع نظارت سازمان ملل بر مسائل مهاجران در ایران اشاره کرده و تأثیر جنگ داخلی سوریه بر نظام مهاجرتی ترکیه را با درنظرگرفتن تغییرات در سیاستهای پذیرش آوارگان از پیش از شروع جنگ داخلی سوریه تا پس از آن توضیح میدهد؛ تا سال ۲۰۱۲، ترکیه برنامه مشخصی برای مهاجران قانونی داشت و افرادی که به ترکیه وارد میشدند و درخواست پناهندگی میکردند، امکان دریافت اقامت و در نهایت شهروندی را داشتند. این روند مربوط به شرایط خاصی بود که مهاجر باید از آن عبور کند. اما پس از شروع جنگ در سوریه و ورود بسیاری از آوارگان به ترکیه، سیاستهای این کشور بهشدت تغییر کرد. رضایی به وضعیت مهاجران قانونی اشاره کرده و بیان میکند که حالا مهاجران میتوانند با ازدواج یا تحصیل، بعد از گذشت مدت زمان مشخصی، شهروندی ترکیه را درخواست کنند. وی همچنین اشاره به تغییر نگاه مردم نسبت به مهاجران غیرقانونی در ترکیه دارد که به دلیل ورود بسیاری از آوارگان غیرقانونی و تغییرات اقتصادی، منفی شده است.
ترکیه نیز همانند بسیاری از دیگر کشورها، دارای نگاهها و تفاوتهای فرهنگی است و البته تأثیر توافقهای مالی بین ترکیه و اتحادیه اروپا در مورد مهاجران را نیز نباید نادیده گرفت. ترکیه به عنوان کشوری مهاجرپذیر، میلیاردها دلار از اتحادیه اروپا دریافت میکند تا جلوی ورود آنها به کشورهای اتحادیه اروپا را بگیرد. این توافقها همچنین در دوران اقتصادی شکوفا ترکیه تأثیرات مهمی بر فضای مهاجرتی داشتهاند. در ترکیه، پلیس با مهاجران غیرقانونی، سختگیرانه رفتار میکند ولی در ایران برخورد ناشایستی با خانوادههای مهاجر دیده نشده است.
رضایی توضیح میدهد که در ترکیه، نه تنها در مقابل مهاجران، بلکه حتی درون کشورشان نیز تحقیر نژادی وجود دارد. به عنوان مثال، قوم کرد در ترکیه تحقیر شده و برخی از افراد مجبورند که هویت خود را پنهان کنند. این واقعیت نشان از تفاوتها و نگرانیها در زمینه تبعیض نژادی و قومیتی در جامعه ترکیه دارد. او میگوید که اگرچه انتقادات مطرح شده نسبت به سیاستهای جمهوری اسلامی به دلیل عدم انطباق با چهارچوبهای انسانی و قانونی بینالمللی، وارد نیست، اما رویکرد امت واحده، انتظارها و مسئولیتهای مضاعفی بر دوش قدرتهای اجرایی میگذارد.
با ارائه خدمات فرهنگی، اجتماعی و شهری به کلونیهای مهاجرین میتوان هویت آنها را شکل داد
دکتر مجتبی نوروزی به نقش رسانهها در فقدان نظریه منسجم مهاجرت و تصویر مهاجر به عنوان مطرود میپردازد؛ مواردی از جمله حکمرانی پدیده مهاجرت، نقش رسانهها در شکلدهی به تصویر مهاجر و ابعاد فرهنگی در مواجهه با اقوام بیگانه از جمله مهمترین موضوعاتی هستند که او مورد بحث قرار میدهد.
نوروزی به اهمیت حکمرانی جدی در جذب و جلب مهاجران اشاره کرده و سیاستهای جذب مهاجر در ایران را اثربخش نمیداند. همچنین به نقش رسانهها در شکلدهی به تصویر مهاجران به عنوان مطرود پرداخته و تأکید دارد که این تصویرسازی اغلب در رسانههای زرد، چشمگیرتر است. وی به عدم تفکیک مواجهه با مهاجران در فرهنگ و رسانهها اشاره کرده و از تلاش برای تغییر نگرش در نظام آموزشی و رسانهای خبر میدهد.
او با اشاره به بیگانههراسی فرهنگی در جامعه ایرانی، آن را ناشی از تجربیات تاریخی خصوصاً در دهههای اخیر میداند. او بحران این بیگانههراسی را در فضای رسانهای پس از انقلاب اسلامی بیشتر دیده و تأثیرات آن را در مسائلی همچون آموزش زبان و تجارت بینالمللی مهاجران مشهود میداند. از دید ایشان، تغییر نگرش فرهنگی ایرانیان و ایجاد کلیدواژههای جدید در زمینه آموزش و رسانه ضرورت داشته و این تغییرات را نیازمند برنامهریزی بلندمدت و تلاش در زمینه هنر، رسانه و آموزش میداند.
نوروزی با تأکید بر ضرورت تقویت بنیادهای هویت ایرانی و حذف عامل بیگانههراسی، به افزایش اعتمادبهنفس نسبت به هویت تاریخی ایران و تثبیت نقاط هویتساز کانونی و تاریخی اشاره میکند. وی تلاش ساختارمند برای جامعهپذیری مهاجران با تکیه بر مؤلفههای هویت ایرانی را امری مهم به حساب میآورد.
مسئله کلونیگزینی و تعلیق اجتماعی در مهاجران افغانستانی و نحوه تأثیرگذاری آن بر هویت فردی و جمعی مهاجران از دیگر مسائل این حیطه است که میتوان با ارائه خدمات فرهنگی، اجتماعی و شهری به کلونیهای مهاجرین برای برقراری ارتباط پایدار با جامعه میزبان، آن را بهبود بخشید. از دید نوروزی، سیاستگذاران به علت فقدان یک دستهبندی دقیق از وضعیت مهاجرین، مسائل مهاجرت و امکان بازگشت، ناتوان از طراحی یک نظریه کارآمد برای مهاجرت بودهاند و به نظر میرسد که اگرچه رویکرد «مهاجر مهمان است» همواره مورداستفاده قرار گرفته، اما نیاز به یک دستهبندی دقیقتر و منسجمتر در زمینه مهاجرت وجود دارد.
دکتر نوروزی تأکید دارد که در زمینه مهاجرت، ناکارآمدی چارچوبهای ملی برای اجرای ایدههای امت گرا، موجب بحرانآفرینی و کاهش ظرفیت تمدنی و بینالمللی انقلاب اسلامی شده است. او اظهار میکند که برطرفکردن ضعف در ارتباط میان نظریه با اجراییشدن آن و نهادینهسازی این نگاهها، نیازمند یک سیاستگذاری کلان و پایهای است تا سیاستگذار با نگاه امت گرا بتواند به دقت نظریههای خود را در اجرای سیاستهای مهاجرت اعمال کند. او حضور مهاجران افغانستانی در ایران را به عنوان دو وجه ظرفیتساز و بحرانزا بهصورت توأمان توصیف کرده و با اشاره به نقش رسانهها در تصویرسازی و ارتباط بین دو ملت، معتقد است که عملکرد رسانهها، بیشترین تأثیر را در عدم همگرایی میان دو ملت دارد و ما نیازمند مدیریت مؤثر و تصویرسازی صحیح از این حضور هستیم.
روایتهایی دستاول از زندگی مهاجران افغانستانی در ایران
نشست «شاید پٌلی برای رسیدن» از جمله نشستهای روایتمحور مدرسه آزاد روزنامهنگاری است که در تابستان امسال با حضور تعدادی از هنرمندان، فعالین اجتماعی و فرهنگی ایرانی و افغانستانی برگزار شد. خلاصه این نشست در ۱۱ قاب آمده که هر قاب به تجربه زیسته یکی از مهاجران اختصاص دارد. در قاب اول، یک شاعر اهل ادبیات داستانی از مواجهه با مشکلات و تلخیهای زندگی در ایران به خصوص در مواقعی که برای زیارت به حرمهای مقدس مراجعه میکند، صحبت کرده است. قاب دوم متعلق به یک جوان حقوق خوانده افغانستانی است که در زمینه حقوق اتباع در ایران فعالیت میکند و به مشکلات و محدودیتهایی که در این زمینه با آن مواجه است، اشاره دارد. در قاب سوم، یک فرد که در ایران درس خوانده و به فعالیتهای حقوقی مشغول است، داستان زندگی خود و تجاربش در زمینه اولویتبندیها و محدودیتها برای افغانستانیها در ایران را به تصویر میکشد.
در قاب چهارم، یک هنرمند افغانستانی باسابقه از حضور در ایران و تلاش برای تأسیس یک یتیمخانه در این کشور صحبت میکند. او به مشکلات و موانعی که در این راه به آنها برخورد کرده است، اشاره دارد و بیان میکند که چگونه هنوز امکان ایجاد چنین مؤسسهای به او داده نشده است.
قاب پنجم به یک فعال فرهنگی افغانستانی اختصاص دارد؛ کسی که در جریان جنگ سوریه مجروح شده و در ایران زندگی میکند؛ او به مسائلی از جمله مشکلات اقامت و تشخیص هویت افغانستانیها در ایران اشاره میکند و تجربیات شخصیاش را در زمینه امور روزمره مرتبط با این مسائل توضیح میدهد.
قاب ششم متعلق به یک رستوراندار افغانستانی در تهران است؛ او درباره تلاش برای تغییر تصویر افغانستانیها در ایران و مواجهه با تبعیضها و تصاویر نادرست مردم در این کشور حرف میزند. این رستوراندار به اهمیت تغییر تصویر عمومی از افغانستانیها در ایران اشاره دارد و نقش خود را در این زمینه بیان میکند.
در قاب هفتم، یک خوشنویس باسابقه در ایران که سالها به فعالیتهای ساختمانی مشغول بوده، تجربیات و داستانهای زندگی خود را بازگو میکند. او توضیح میدهد که چگونه به دلیل مشکلات قانونی و عدم اجازة ادامه تحصیل به کارهای ساختمانی مجبور شده و بیش از ۲۰ سال است که در این حوزه فعالیت دارد. همچنین در کنار این کارها، به خوشنویسی علاقهمند شده و تلاش کرده است تا در این زمینه نیز به موفقیت برسد. او به اهمیت هویت افغانستانیاش و ارتباط با امام حسین (ع) تأکید دارد.
در قاب هشتم، یک هنرمند و کارمند سابق سفارت افغانستان در ایران که پدرش در جریان حمله طالبان به مزارشریف جان خود را از دست داده، تجربیات خود را بازگو میکند. این هنرمند در عین تلاش برای ادامه زندگی در ایران، با مشکلات اقامتی و شناخت هویت خود در این کشور مواجه شده و تجربیات خود از دیدگاه امنیتی و اداری را بازگو میکند. او نگاهی نقادانه به رویکرد امنیتی در قبال اتباع دارد و مشکلات افغانستانیها در این زمینه را مورد بررسی قرار میدهد.
در قاب نهم، یک شاعر مشهور افغانستانی که در ایران و ترکیه سالهای مختلفی را گذرانده و تازه به ایران آمده، از فعالیتهای هیئت حسینیهای که برای افغانستانیها تشکیل شده میگوید و توضیحاتی از روند تأسیس و فعالیت این هیئت را ارائه میدهد. این شاعر به اهمیت همدلی و ارتباط مثبت میان ملتها اشاره دارد و تجربیات خود را از زمان راهاندازی هیئت تاکنون تشریح میکند.
در قاب دهم یک هنرمند افغانستانی که در ایران به فعالیتهای هنری اشتغال دارد، تعریف میکند که چگونه به مجسمهسازی و نقاشی پرداخته و در نمایشگاهها و کارگاههای هنری تهران شرکت میکند. او که در مواجهه با تبعیض نژادی و احساس غربت، تجربیات تلخی نیز دارد، روایتی از زندگی خود را بیان میکند که نشانگر فاصله و تبعیض اجتماعی میان اتباع افغانستانی و ایرانی است.
در نهایت در قاب یازدهم، یک دختر کارگر افغانستانی که فعالیت هم ادبی دارد، از سختیها و دردهای شخصی خود یاد میکند و نکاتی از فاصلهها و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی بین اتباع افغانستانی و ایرانی ذکر میکند. دختر کارگر در نهایت به امید بهبود روابط و ایجاد سیاستهای جدید و فراگیر برای پیوند بین مردم افغانستان و ایران نیز اشاره میکند.
نکات مهم و کلیدی:
/ انتهای پیام /