بررسی روش‌های ایجاد خلاقیت در دانش‌آموزان در گفتگو با رضا حسان؛
وقتی نمی‌توانیم متدها، روش‌ها و ایده‌هایی را برای تغییرات در مدرسه داشته باشیم، سیستم مدرسه را تغییر می‌دهیم یا مدرسه جدید ایجاد می‌کنیم. مثل ایجاد مدارس سمپاد که کار اشتباه را با فشار بیشتری انجام می‌دهیم و به دانش‌آموزان القا می‌کنیم که تحت منظومه مصرف‌گرایی، فقط درس بخوانند و تست بزنند. در حالی که ما در مدارس دولتی مناطق محروم قم هم می‌توانیم مهارت‌آموزی و خلاقیت محوری را در بین دانش‌آموزان اجرا کنیم.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نظام آموزشی کشور برای آنکه در مسیر پیشرفت قرار بگیرد، نیازمند کسب تجارب مختلف است. حلقه‌های گمشده‌ای که اگر به چرخه سیستم آموزش‌وپرورش اضافه شوند، می‌توان به فردا امیدوار بود که از رهگذر این تجارب، دانش‌آموزان بتوانند آینده‌سازان خوبی برای این کشور باشند. از جمله این حلقه‌های گمشده امروز سیستم آموزشی «مهارت» و «خلاقیت» است. رضا حسان که دکترای سیاست‌گذاری را از دانشگاه پالرمو ایتالیا اخذ کرده از فعالان حوزه آموزش‌وپرورش در ایران و عضو‌ هیئت علمی پژوهشگاه ایرانداک است و دو مقوله، مهارت و خلاقیت در نظام آموزشی مهم‌ترین دغدغه فعلی اوست. حسان که تاکنون در برخی از مدارس شهر قم طرح‌های خلاقیت را به‌صورت آزمایشی اجرایی کرده است، در این گفتگو به بیان تجارب خود می‌پردازد. در ادامه گفتگوی ما را با این فعال حوزه آموزش‌وپرورش می‌خوانید.

 

خلاقیت؛ عامل ایجاد شخصیت کنشگر

امروزه دانش‌آموزان ما در مدارس، کتاب‌های درسی گوناگونی را می‌خوانند که تقریباً مهارت و خلاقیتی را در آن‌ها شکل نمی‌دهد. اگر موافق باشید گفتگویمان را از این منظر شروع کنیم. به نظر شما مشکل فقدان کمبود خلاقیت در مدارس ما از کجا نشئت گرفته است؟

حسان: بله همین‌طور است. سیستم آموزش‌وپرورش ما یک سیستم کاملاً قدیمی و صنعتی است و چرخه آن بدین شکل است که یک سری دانش‌آموز وارد آن می‌شوند و محصولی را مصرف می‌کنند و ارزشیابی می‌شوند و می‌روند. یعنی نگاه مصرف‌گرایانه به دانش‌آموزان وجود دارد و هیچ کس به این مسئله توجه ندارد که آیا این دانش‌آموزان مطالب درسی را یاد گرفتند یا خیر؟ آیا مهارتی پیدا کردند یا خیر؟ در حالی که تغییرات قرن جدید نشان داده که این مدلِ آموزش، قدیمی است و برای دانش‌آموزِ امروز که قرار است فردا در جامعه کار کند، کارایی ندارد. امروز وقتی دانش‌آموز از مدرسه خارج می‌شود، باید از مهارت‌هایی برخوردار باشد تا بتواند رشد کند و در این جامعه زنده بماند؛ وگرنه فرد مصرف‌کننده است. با توجه به تغییرات زیاد جامعه، دانش‌آموز باید شخصیتِ کنشگرِ فعال داشته باشد. اما سیستم آموزشی ما این‌گونه نیست و دانش‌آموز را به سمت کنشگری و فعالیت سوق نمی‌دهد و در درس‌ها، آموزش‌ها و مدل ارزشیابی، کنشگری وجود ندارد. 

دانش‌آموز باید به سمت پروژه و بازی برود؛ چرا که وقتی سر کلاس می‌نشیند، زجر می‌کشد، اما در بازی، شوق و هیجان دارد و اگر الان به آن سمت نرویم و کلاس‌های درس با همان متد قدیمی اداره شود، نتیجه آن افت تحصیلی خواهد بود.


ما در محل کارمان آزمایشگاهی با عنوان کودکان دیجیتال یا کودکان و فضای مجازی راه‌اندازی کردیم. با این هدف که یک سری دانش‌آموز داریم که به دلیل استفاده از فضای مجازی به مهارت‌هایی نیاز دارند که هیچ کس آن مهارت‌ها را به آن‌ها ارائه نمی‌کند. مثلاً در مدرسه، هیچ کس حل مسئله و خلاقیت را به فرزند من آموزش نمی‌دهد. البته این مسئله یاددادنی نیست، اما زمینه پرورش آن هم در فضای مدرسه‌های ما آماده نیست. شما در طول سال درس می‌دهید و در نهایت از او امتحان می‌گیرید. در چنین شرایطی، دانش‌آموز مصرف‌کننده است و هیچ‌وقت او را به سمتی که خودش مطلبی را تولید کند، سوق ندادید که خودش ارزشیابی کند. در دنیا، نوعی از ارزشیابی در حال جا افتادن است که دانش‌آموز و دیگران صرفاً خودشان را ارزشیابی کنند. مثلاً شما رانندگی یاد می‌گیرید یا موسیقی کار می‌کنید و خودتان را ارزیابی می‌کنید. کسی نباید بالای سرتان باشد که بگوید به اینجا نرسیدی و... 
در قرن بیستم باید این‌طوری باشد که افراد توسط خودشان یا دوستانشان ارزیابی شوند. بحث خودارزیابی نیز نگاه جدیدی است که باعث رشد فرد می‌شود. یعنی دانش‌آموز در فضایی قرار می‌گیرد که ارزشیابی هم باعث رشد او می‌شود، نه اینکه چیزی جدای از مسیر رشدش باشد.
آموزش‌وپرورش باید برخی مهارت‌ها را در دانش‌آموزان رشد دهد، اما این وزارتخانه، متد و دستورالعملی برای این مسئله ندارد و حتی معلمان نیز در این خصوص آموزشی ندیده‌اند. البته دنیای آموزش هم تغییرات جدی داشته و دلیل آن هم شاید تغییر روحیه آدم‌ها است. دانش‌آموزان قرن جدید با کامپیوتر و لب تاپ سرگرم هستند و شرایط راحتی برایشان فراهم شده است. آن آموزشی هم که معلم به دانش‌آموز می‌دهد و او صرفاً مطالب را حفظ می‌کند، دیگر جوابگو نیست. دانش‌آموز باید به سمت پروژه و بازی برود؛ چرا که وقتی سر کلاس می‌نشیند، زجر می‌کشد، اما در بازی، شوق و هیجان دارد و اگر الان به آن سمت نرویم و کلاس‌های درس با همان متد قدیمی اداره شود، نتیجه آن افت تحصیلی خواهد بود که از زبان مسئولان امر نیز این مسئله افت تحصیلی عنوان شده است.


این طرح شما با آموزش گفتگوی انتقادی تفاوت می‌کند؟ 

حسان: تفکر انتقادی یکی از مهارت‌هایی است که دانش‌آموزان باید یاد بگیرند، اما نیاز به متد دارد. اینکه آموزش‌وپرورش چه کاری برای این مسئله انجام می‌دهد، مهم است. الان تعداد مدارس جدید در کشور زیاد شده است. مدارسی که ادعاهای عجیب‌وغریبی دارند. من با مدارس مختلفی صحبت کردم و از آن‌ها پرسیدم که مدرسه شما با سایر مدارس چه فرقی می‌کند و در این مدرسه چه فعالیت خاصی انجام می‌دهید؟ این تفاوت باید به فعالیت تبدیل شود. البته برخی مدارسی که جدیداً ایجاد شده‌اند مثل مدرسه «میزان»، از نظر بنده به‌عنوان کارشناس این حوزه، اقدامات آن‌ها دچار اشکالات جدی است.
در فضای شعاری، آموزش‌وپرورش و مدارس جدید کشور، عالی هستند؛ اما نهایت کار آنها برگزاری هیئت، نماز جماعت و فعالیت‌هایی از این دست هست که ارتباطی با مهارت ندارد. یعنی در شعار، حرف‌های قشنگی زده می‌شود اما در عمل این‌گونه نیستند. آیا شما مدرسه‌ای را می‌شناسید که مهارت همدلی را در دانش‌آموزان تقویت کند؟ 
وقتی دانش‌آموز وارد بازی شده و در یک پروژه، انتخابگری را یاد گرفته و تمرین کرده است، الان وقت آن است که اجازه بدهید خودش انتخاب کند. اما دانش‌آموزی که انتخابگری را تمرین نکرده و یاد نگرفته، این توانایی را ندارد.
ما در راستای دغدغه‌هایمان، یک بازی همدلی برای پیش‌دبستانی‌ها ایجاد کردیم تا دانش‌آموزان برای کمک به هم‌نوع خود، تمرین کنند و یاد بگیرند. وقتی دانش‌آموز در فضای بازی به فردی کمک می‌کند، در واقعیت هم می‌تواند کمک کند. متأسفانه در برخی مدارس، شعارها در سطح بالایی است، اما وقتی در مرحله عمل ورود می‌کنیم، کار خاصی انجام نمی‌گیرد.


 
گره خلاقیت و مهارت به دست معلمان باز می‌شود!

گاهی اوقات معلمِ درس ریاضی می‌خواهد اشکال هندسی را به دانش‌آموزان یاد دهد. او با کشیدن اشکال دایره، مثلث، مربع و مستطیل روی تخته این را آموزش می‌دهد. اما دانش‌آموزان یاد نمی‌گیرند که مربع بکشند، چون در دستشان گچ نبوده که مربع بکشند. یا روی آسفالت نرفتند که کشیدن مربع را تمرین کنند و دور هم جمع نشدند که از همدیگر یاد بگیرند. آیا منظور ما از مهارت‌محوری این است؟ یا دانش‌آموزان باید بعد از فراگیری آکادمیک وارد محیطی بشوند و آنجا تمرین کنند؟ فکر می‌کنم در سال ۱۳۷۹ طرحی در آموزش‌وپرورش ما مطرح شد که دانش‌آموزان فنی در طول هفته، دو روز در کارگاه‌های مرتبط، کار کنند و تجربه کسب کنند. البته به دلیل اینکه زمینه‌های این طرح فراهم نشد، سرانجام خوبی نداشت. دقیقاً منظور از این خلاقیت محوری و مهارت‌محوری چیست؟ 

حسان: اول اینکه خلاقیت محوری و مهارت‌محوری باید در کلاس و توسط خود معلمان انجام بگیرد. اصلی‌ترین پایه و مبنایی که در مهارت رشد می‌کند، بحث پروژه است. شما سانتیمتر و متر را به دانش‌آموزان آموزش می‌دهید و دانش‌آموز هیچ‌وقت محیط مربع را حساب نمی‌کند مگر روی کاغذ؛ درحالی‌که شما می‌توانید یک پروژه تعریف کنید و مثلاً بگویید در نظر دارید یک آب‌میوه‌فروشی یا یک حسینیه راه‌اندازی کنید. برای این فعالیت‌ها پروژه تعریف می‌کنید؛ سپس دانش‌آموزان وقتی وارد این دست فعالیت‌ها می‌شوند یک سری مهارت‌هایی را فرامی‌گیرند. در حالی که از روی کاغذ چنین مهارت‌هایی را نمی‌توانند یاد بگیرند.

 

بازی و ساخت پروژه؛ متدهای ایجاد خلاقیت

امروز چنین فعالیت‌هایی در دنیا در حال انجام است. در مراحل بعدی که پروژه بزرگ‌تر می‌شود، مهارت‌های بیشتری یاد می‌گیرند و با روش حل مسئله آشنا می‌شوند. جلوتر که پیش رویم، مسائل اجتماعی دانش‌آموزان مطرح می‌شود که آموزش این‌ها نیاز به متد دارد.
ما یک پویشی مد نظر داریم که امیدواریم به زودی آن را اجرا کنیم. طرحِ درسِ معلم این پویش آماده است که بر این مبنا، دانش‌آموزان در کلاس، یاد می‌گیرند مشکلات مدرسه را بیان کنند؛ همچنان که در این بین یک سری متد و روش‌های ایده‌پردازی را یاد می‌گیرند و در این مسیر رشد می‌کنند. بخش دیگر هم «بازی» است. بازی‌هایی که گروهی است و دانش‌آموزان در فرایند بازی، شیوه تعامل و همکاری را یاد می‌گیرند. دانش‌آموزی که بازی را با ریاضی یاد می‌گیرد، همکاری هم یاد می‌گیرد و تاب‌آوری‌اش نیز افزایش می‌یابد.
ما یک دوره آموزشی برای حل مسئله ویژه دانش‌آموزان برگزار کردیم. یکی از افراد شرکت‌کننده در این دوره عنوان می‌کرد که چقدر به ما فشار می‌آورید! البته این فشار اتفاقاً هدفمند بوده و در فضای کنترل‌شده صورت گرفته بود. به این دلیل که وقتی ظرف یک مدت زمان تعیین شده - مثلاً ۳۰ ثانیه - چند بار که این فعالیت را تکرار و تمرین کنی، تبدیل به آدمی می‌شوی که در شرایط بحرانی هم می‌توانی تصمیم بگیری. چون میزان تاب‌آوری‌ات افزایش می‌یابد. در واقع این مهارت‌آموزی از صفر تا صد در داخل مدرسه و در اختیار معلم است و علی‌رغم اینکه معلم باید انگیزه این کار را داشته باشد، باید کسی باشد که این متدها را ترویج دهد.
ما ایده ایجاد اتاق خلاقیت در مدارس را طراحی کرده‌ایم و در حال بررسی متدهای آن هستیم. به طوری که بر مبنای آن فضایی در مدارس ایجاد می‌کنیم که دانش‌آموزان در آن فضا قرار بگیرند و برای آن‌ها پروژه تعریف شود. هفته گذشته در یکی از مدارس قم به‌صورت آزمایشی شروع کردیم. یکی از فعالیت‌های این طرح این بود که دانش‌آموزان باید با یک کاغذ، یک نخ و یک گیره کاغذ، چیزی درست کنند که بتوانند به واسطه آن توپ پینگ پونگ را از یک نقطه به یک نقطه دیگر انتقال دهند. دانش‌آموزان در چنین فضایی، کار گروهی، ایده‌پردازی و خلاقیت را یاد می‌گیرند. دانش‌آموزانی که در این طرح حاضر بودند، طرح‌هایی برای این ایده داشتند که بی‌نظیر بود. خب این بیانگر این است که اگر این نسل جدید، این‌طور رشد کند، می‌تواند کشور را نجات دهد وگرنه با پدیده شکاف خلاقیت مواجه خواهیم شد.
یک زمانی مسئله شکاف دیجیتال مطرح بود که کشورها با رفع این مسئله می‌توانند رشد جدی پیدا کنند. اما الان مسئله «شکاف خلاقیت» در نظام آموزشی بسیار جدی است و اگر در آموزش‌وپرورش به این مسئله نپردازیم، کشورمان کاملاً عقب‌افتاده می‌شود.

 

تولید محتوا؛ شکلی از تجلی خلاقیت

درباره این شکاف خلاقیت قدری توضیح می‌دهید.

حسان: جلوگیری از «شکاف خلاقیت» یعنی فرزندان ما مصرف‌گرا نباشند. دانش‌آموزان ما الان در زمینه آموزش هم مصرف‌گرا هستند. چون صرفاً مطالب را می‌خوانند، حفظ می‌کنند و امتحان می‌دهند؛ بنابراین این‌ها هیچ‌وقت به سمت ساختن و خلق‌کردن نمی‌روند. دانش‌آموزان ما بازی می‌کنند، اما هیچ‌وقت به سراغ تولید بازی نمی‌روند. در آپارات فیلم می‌بینند، اما به سراغ تولید محتوای فیلم نمی‌روند و این به دلیل بی‌توجهی به مسئله «شکاف خلاقیت» است و نتیجه آن بزرگ‌شدن دانش‌آموز به‌عنوان مصرف‌کننده است، نه تولیدکننده. 
دلیل دیگر افزایش مصرف‌گرایی دانش‌آموزان، مسئله اینترنت است. اگر دانش‌آموزان یاد نگیرند که تولید کنند، مصرف‌گرایی در کشور جدی می‌شود و دانش‌آموزان از فضای آموزش خارج می‌شوند. آموزش، مصرف خوراکی نیست که خورده شود و محدودیتی داشته باشد، اما به هر حال دانش‌آموز، ساعت‌ها بازی می‌کند و زمانش را از دست می‌دهد؛ بنابراین اگر یاد نگیرد، نمی‌تواند تمرین و تولید کند. وقتی دانش‌آموز ویدئویی را می‌بیند، باید بتواند بیان کند که چه تغییری می‌توانم بدهم و تا جایی که مطلع هستم، بر روی این مباحث کمتر کار شده و به دغدغه تبدیل نشده است.


نکته‌ای که می‌فرمایید صحیح است؛ اما اشکالی بر آن وارد است که زیاد شنیده می‌شود. برخی بیان می‌کنند که باید مدارس را مسجد محور کنیم. برخی معتقدند که سمپادها را هوشمند کنیم. برخی بر احیای مدارس غیرانتفاعی و برخورداری از شورا همچون مدل شورایی قبل از انقلاب تأکید می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز معتقد به تمرکززدایی و دادن اختیارات به مدارس هستند. به نظر می‌آید این تکثر ایده‌ها اجازه قدرت اعمال‌نظر و پیش رفتن به یک سمت را از آموزش‌وپرورش گرفته است و به طور طبیعی آن کسی که بیان می‌کند من به یک الگویی رسیدم، باید آن الگو را بیشتر معرفی کند تا بتواند کاری از پیش ببرد. شما کدام یک از این ایده‌ها را بهتر می‌دانید و آیا پیشنهاد دیگری هم دارید؟ 

یک زمانی مسئله شکاف دیجیتال مطرح بود که کشورها با رفع این مسئله می‌توانند رشد جدی پیدا کنند. اما الان مسئله «شکاف خلاقیت» در نظام آموزشی بسیار جدی است و اگر در آموزش‌وپرورش به این مسئله نپردازیم، کشورمان کاملاً عقب‌افتاده می‌شود.

حسان: تصور من این است که وقتی نمی‌توانیم متدها، روش‌ها و ایده‌هایی را برای تغییرات در مدرسه داشته باشیم، سیستم مدرسه را تغییر می‌دهیم یا مدرسه جدید ایجاد می‌کنیم. مثل ایجاد مدارس سمپاد که کار اشتباه را با فشار بیشتری انجام می‌دهیم و به دانش‌آموزان القا می‌کنیم که تحت منظومه مصرف‌گرایی، فقط درس بخوانند و تست بزنند. در حالی که ما در مدارس دولتی مناطق محروم قم هم می‌توانیم مهارت‌آموزی و خلاقیت محوری را در بین دانش‌آموزان اجرا کنیم. البته به دنبال متدهایی هستیم که در هر مدرسه‌ای قابلیت اجرا داشته باشد. چون در نظر دارم که هر مدرسه هزینه و سطحی را تعیین کند.
اما این مسئله در همه مدارس موجود قابل اجراست. ایجاد اتاق خلاقیت و دادن طرح درس اختصاصی برای یک ساعت که دانش‌آموزان آزادانه و با یک روشی، چیزی را خلق کنند، کار پیچیده‌ای نیست. نمونه آن را در مدارس دولتی انجام می‌دهند، اما این یک فهمی می‌خواهد که برای مدیر مدرسه جذاب باشد و معلم، آموزش‌وپرورش و مردم برسند به اینکه «شکاف خلاقیت» مهم است و این مسائل جدی تلقی شود و به این امر نباید نگاه لاکچری داشت. 
الان میزان ورودی شتاب‌دهنده‌های ما پائین است. در فضای نوآوری کشور، امید اینکه فردی خودش، خلق کند کمتر شده است؛ چون یاد نگرفته و با «ما می‌توانیم» بزرگ نشده است. مدیر مدرسه ده بار هم نشده که به مسئله کوچک مدرسه‌اش یا مسئله اجتماعی شهرش فکر کند و برای حل آن قدم بردارد و اعتمادبه‌نفس خلاقیت را ایجاد کند. امروز که دانش‌آموز به دانشگاه می‌رود، می‌تواند دنیا را تکان دهد و تحولی ایجاد کند. متأسفانه ما به این شکل رشد پیدا نکرده‌ایم و سیستم آموزش‌وپرورشمان کاملاً مصرف‌گرا و مدل صنعتی است؛ مثل کارخانه‌ای که یک سری آدم وارد آن می‌شوند و مصرف می‌کنند و خلق جدیدی در آن صورت نمی‌گیرد.

«شکاف خلاقیت» دانش‌آموز مصرف‌گرا تحویل جامعه می‌دهد

پویش «ما می‌توانیم»

چرا فکر می‌کنید شما در اجرای ایده‌تان موفق هستید؟

حسان: من وقتی موفق هستم که همه مدارس یا درصد زیادی از مدارس، متوجه «شکاف خلاقیت» شوند و برای آن کاری انجام دهند. وقتی روزانه ده‌ها هزار پروژه کوچک فناورانه در مدارس انجام بگیرد و این تبدیل به یک بحث اجتماعی شود، آن وقت من موفق و از خودم راضی هستم.
ما در این فعالیتمان یک نیازی را تشخیص دادیم که شاید هم اشتباه باشد و باید چکش‌کاری شود. مثلاً شما متنی را می‌نویسید و ممکن است ده بار هم بخوانید ولی متوجه اشتباهات آن نشوید؛ اما وقتی چندین نفر دیگر آن را مطالعه می‌کنند، تازه متوجه اشتباهات مطلب می‌شوید. به همین جهت حتماً باید برای اصلاح، بازخورد گرفته شود. شاید دلیل اجرای آزمایشی این طرح هم این است که اگر ایراداتی دارد، متوجه آن شویم و آن را برطرف کنیم و با توجه به توانایی‌هایمان، طرح را بزرگ‌تر کنیم.
ما یک آزمایشگاه کوچک در یک مجموعه پژوهشی هستیم. مدت دو سال است که در حال تحقیق پیرامون این طرح هستیم و چند ماهی است که اجرای آزمایشی آن را در برخی مدارس انجام می‌دهیم. اگر می‌توانستیم یک استان یا بخشی از یک استان یا حتی ۱۰ تا ۲۰ مدرسه را مورد نمونه آزمایش این طرح کنیم، قطعاً مطلوب‌تر بود. البته متدهای ما هم در حال به‌روزرسانی است. مثلاً برای «اتاق خلاقیت» بخشی از طرح درس ما برای سه کلاس توسط معلمان در حال آماده‌شدن است. با اجرای پویش «ما می‌توانیم»، امیدوارم بتوانیم «طرح درس» را در کشور اجرا کنیم تا اگر در آینده فرزندانمان در این جامعه دچار مشکل شدند، قابل‌حل باشد. 
یکی از سخت‌ترین لحظات ما این است که فرزندت از کشور خارج شود و در فرودگاه امام خمینی (ره) بدرقه‌اش کنی. ما باید کاری کنیم تا فرزندانمان در ایران بمانند و رشد کنند و گرنه از کشور خارج می‌شوند و قابل تصور نیست که این خروج تا چه میزان برای کشور خسارت‌بار است؛ بنابراین ما باید به «ما می‌توانیمِ خلاق» برسیم و دانش‌آموزان ما بتوانند فعالیت‌های بزرگ خلاقانه انجام دهند و وارد کاری شوند که انتهای آن مشخص نیست. من تصور می‌کنم که این کار در همین مدارس و با همین معلمان، شدنی است؛ اما تغییراتی در متدها باید ایجاد شود.

 

خلاقیت برای همه امکان‌پذیر است

یعنی نسبت به مدارس طرح‌هایتان تفاوت می‌کند؟ 

تاکنون همه بیان می‌کردند که باید یک مدرسه جدید راه‌اندازی کنیم. مدرسه جدید هم باید غیرانتفاعی باشد. اما من که نمی‌توانم فرزندم را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستم، چه کار کنم؟ بنابراین ما باید دنبال متد و روشی باشیم که در بدترین مدارس کشور و ضعیف‌ترین مناطق نیز دانش‌آموزان را رشد دهد.

حسان: تاکنون همه بیان می‌کردند که باید یک مدرسه جدید راه‌اندازی کنیم. مدرسه جدید هم باید غیرانتفاعی باشد. اما من که نمی‌توانم فرزندم را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستم، چه کار کنم؟ بنابراین ما باید دنبال متد و روشی باشیم که در بدترین مدارس کشور و ضعیف‌ترین مناطق نیز دانش‌آموزان را رشد دهد. ما به این مسئله نزدیک شده‌ایم، اما برای اینکه دغدغه‌مندان بیشتری را در این فضا داشته باشیم، یکی از راه‌های آن ترویج و نمونه‌سازی است. یا اینکه یک مجموعه بزرگی را به‌عنوان آزمایشی لحاظ کنیم تا اثر کار دیده شود.

گاهی اوقات اشکال می‌کنند که در سیستم آموزش‌وپرورش، معلمانی که شور معلمی داشته باشند و احساس کارمندی نکنند، وجود ندارد که البته بسیاری از حوزه‌ها به این ورطه دچار شده‌اند و مخصوص آموزش‌وپرورش نیست. نظر شما در این باره چیست؟
حسان: شما الان پیش هر معلم و مدیر آموزش‌وپرورش بروید و اعلام کنید که می‌خواهیم در حوزه خلاقیت فعالیت کنیم پاسخ می‌دهند که این کار شدنی نیست و چندین دلیل بیان می‌کنند؛ از جمله اینکه به دلیل حجم درس‌ها، فرصتی برای فعالیت در حوزه خلاقیت وجود ندارد. مخالفت والدین، عدم امکانات در مدارس و نبود هزینه لازم از دیگر دلایلی است که از سوی آن‌ها مطرح می‌شود.
اما ما با کمترین هزینه و امکانات به سراغ متدی که شامل «ما می‌توانیم» است، رفتیم. متد مهم است، اما درعین‌حال باید به معلمان و مدیران گفت که شما قهرمان هستید و تا شما نخواهید، اتفاقی رخ نمی‌دهد و هیچ‌کس، هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد تا معلم به این اعتمادبه‌نفس برسد. معلمان ما خوب هستند، اما کسی به آن‌ها نگفته که «شکاف خلاقیت» یک مسئله جدی است و اینکه فلان متد را برای حل آن استفاده کن. معلمان برای اینکه این متدها را در آموزش ندارند، دچار فرسودگی می‌شوند؛ اما اگر فضای مدارس، جذاب و تدریس بر مبنای «بازی» شود، معلم هم علاقه‌مند می‌شود. الان هیچ‌کدام از معلمان، دانش‌آموزان، والدین و آموزش‌وپرورش از فضای مدارس رضایت ندارند. واقعیت این است که قهرمان‌های این داستان و افرادی که می‌توانند این مسئله را نجات دهند، معلمان هستند؛ و یک سری افراد نیز مانند ما وظیفه داریم بر روی این مسائل کار کنیم و متدها را رشد دهیم و بازخورد بگیریم. این کار، شدنی است؛ اما اگر الان برای شروع به سراغ معلم و آموزش‌وپرورش برویم، در مخالفت چند دلیل مذکور را بیان می‌کنند.
ما با توجه به این موارد، کارمان را از مقطع پیش‌دبستانی و دبستان شروع کرده‌ایم تا بتوانیم شکاف خلاقیت را پر کنیم. حتماً مدارسی در کشور هستند که بر روی این بحث کار کرده‌اند و دارای طرح و ایده در این زمینه هستند؛ اما نگاه من این است که باید به سمتی برویم که ضعیف‌ترین مدارس ما هم بتوانند از این متد استفاده و رشد کنند. اینکه بتوانیم مدرسه خوبی ایجاد کنیم و همه دانش‌آموزان ما خلاق شوند، برای ما ارزشی ندارد. اما اگر بتوانیم متدی درست کنیم و در همه مدارس یک تحولی ایجاد شود، این ارزشمند است. دانش‌آموزی که در چنین مدارسی با این متدها رشد کند، دانش‌آموزی آزاداندیش و انتخابگر می‌شود. این‌ها باعث می‌شود وقتی به انتخاب دین می‌رسد، انتخاب خوبی انجام بدهد و می‌توان به انتخاب‌های او احترام گذاشت.

 

خلاقیت اکتسابی است

در گذشته گفته می‌شد که آدم‌ها از ۲۰ درصد مهارت و ۳۰ درصد دانش برخوردارند و سپس مبتنی بر این به سمت خواسته خود پیش می‌روند. الان این مسئله کمی جابه‌جا شده است. یعنی مهارت ۱۰ درصد و دانسته ۸۰ درصد شده و فرد، خواسته خود را گم کرده است. چون که مهارت‌هایش پایین و دانسته‌هایش بالاست. در این کاری که شما در نظر دارید انجام دهید، با این چالش چه مواجهه‌ای دارید؟ به هر حال افراد در شبکه‌های اجتماعی و بستر اینترنت شاهد خواسته‌ها و دانسته‌های خود هستند، اما میزان مهارتشان پایین است. 

خلاقیت یعنی شما بتوانید وارد مسئله‌ای شوید که هیچ چیزی درباره آن نمی‌دانید و ایده‌پردازی کنید و آن را ادامه بدهید. برعکس هوش (IQ) که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن مادرزادی است، خلاقیت کاملاً اکتسابی است؛ یعنی شما با تمرین می‌توانید به خلاقیت برسید.

حسان: هدف ما این است که دانش‌آموزان روحیه‌ای پیدا کنند که به هر جایی نگاه می‌کنند، سرشار از خواسته و سؤال شوند و با این متدها قبل از اینکه خلاق شوند، به روحیه‌ای می‌رسند که با نگاه به هر چیزی، ایده جدید ای ارائه می‌کنند. اگر دانش‌آموزان با این فضا بزرگ شوند، رشد می‌کنند؛ چرا که خلاقیت، کاملاً اکتسابی است. من در جمع بزرگ اساتید دانشگاه سؤال کردم که چند نفر از شما خودتان را خلاق می‌دانید؟ از ۴۰ نفر حاضر، دو نفر دست خود را بالا بردند. در واقع ما ادعای خلاق بودن را نداریم؛ چون اولاً خلاقیت را با هنر اشتباه می‌کنیم؛ مثلاً وقتی نقاشی من خوب نیست و یا به خوبی کاردستی درست نمی‌کنم، فکر می‌کنم خلاق نیستم در حالی که خلاقیت چیز دیگری است. خلاقیت یعنی شما بتوانید وارد مسئله‌ای شوید که هیچ چیزی درباره آن نمی‌دانید و ایده‌پردازی کنید و آن را ادامه بدهید. برعکس هوش (IQ) که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن مادرزادی است، خلاقیت کاملاً اکتسابی است؛ یعنی شما با تمرین می‌توانید به خلاقیت برسید.
مشکل امروز ما این است که ما یاد نگرفتیم و در فضایی رشد کردیم که نیازی به حل مسئله نداشتیم و فقط مصرف کردیم و جلو رفتیم. تمام دانش‌آموزان ما استعدادهای لازم را برای خلاقیت دارند ولی این خلاقیت، در مسیر، رشد می‌یابد و اگر مدارس ما به سمت پر کردن شکاف خلاقیت بروند، دانش‌آموزان می‌توانند با ساختن پروژه و تمرین، به خلاقیت و مسئله‌محوری دست یابند.
یکی از فعالیت‌هایی که ما انجام دادیم این بود که دانش‌آموزان یک برج کاغذی بسازند که بتواند یک کنسرو ۵۰۰ گرمی را یک دقیقه نگه دارد. دانش‌آموز در خلال این فعالیت یاد می‌گیرد که اگر اشتباه کرد، دوباره اصلاح کند. کما اینکه کارِ گروهی را یاد می‌گیرد و اگر چه تحت‌فشار قرار می‌گیرد ولی در یک فضای کنترل شده است. دانش‌آموزان اگر ۱۰ یا ۲۰ بار تمرین کنند، یاد می‌گیرند. اما الان وقتی دانش‌آموز را رها می‌کنید، مهارتش رشد نمی‌یابد و در جامعه از بین می‌رود. 
امیدوارم بتوانیم خلاقیت را در کشور گسترش دهیم. البته اولین و سخت‌ترین قدم این است که معلمان و مسئولان را برسانیم به این نقطه که «شکاف خلاقیت» مهم است و تحول مهم در آموزش‌وپرورش با ایجاد خلاقیت ممکن می‌شود.

 

رابطه خلاقیت و مسئله‌مند بودن

نکته‌ای که در ابتدا و انتهای صحبت‌های خود بدان اشاره کردید، این بود که ایده شما حالت کنترل شده دارد؛ یعنی ما دانش‌آموز را رها نمی‌کنیم و می‌دانیم که چه چیزی را به دانش‌آموزان آموزش دهیم. آیا این آموزش‌ها شاخص‌بندی شده است؟

حسان: بله امکان شاخص‌بندی آموزش‌ها وجود دارد. دانش‌آموز که وارد شد مثلاً فلان کار را نمی‌توانست انجام دهد، اما الان توانایی انجام کار را دارد، گرچه هنوز به دانش آن نرسیدیم و فرصت هم نکردیم. شاخص‌بندی آموزش‌ها مهم است؛ به این دلیل که هم والدین می‌بینند و هم ما از کسی که این کار را حمایت می‌کنند، یاد بگیریم و اگر اشتباه هم می‌کنیم، تغییراتی ایجاد کنیم. زمینه فعالیت ما الان مثل یک فضای بازی است که ما خودمان قبلاً بازی نکردیم و کسی هم به درستی در این فضا بازی نکرده است و ما الان در دوران یادگیری هستیم.
در مورد بحث کنترل شده بودن هم باید بیان کنم که دانش‌آموزی که الان در مرحله بازی است، وقتی در اینجا استرس می‌گیرد، این اشکالی ندارد. چون ده‌ها مرتبه تمرین می‌کند، اما بار یازدهم دیگر استرس نمی‌گیرد و بر کارش تمرکز می‌کند. استرس ما، بیرون از فضای جدی نیست. در ابتدا دانش‌آموز در مرحله بازی است و به آرامی رشد پیدا می‌کند و از نظر ذهنی، فیزیکی و هورمونی قوی می‌شود و می‌تواند انجام دهد.


شکاف خلاقیت نیاز به مطالعات جدی دارد

در دنیا برخی کشورها را داریم که از مدارس موفقی برخوردارند و مدعی هستند در این حوزه نوع عملکردشان خلاقانه بوده و الگوی جدید و خروجی‌های مؤثری در سطح دنیا داشته‌اند. آیا شما تجربه سایر کشورها را هم بررسی کرده‌اید؟ 

نمی‌توان گفت که از فردا در همه مدارس ایران، فلان کار انجام شود. این کار اشتباه است؛ چون کار اجتماعی است و افراد زیادی اعم از والدین، دانش‌آموزان، آموزش‌وپرورش و.. درگیر هستند؛ لذا حتماً باید نمونه‌گیری و تست انجام شود.

حسان: بله، ما در بسیاری از موارد در حال یادگیری از دنیا هستیم تا برای ایران هم ساخته شود. به دنیا توجه می‌کنیم و باید بسیار تلاش کرد تا چرخه جدیدی را در کشور اختراع کنیم، اما مبتنی بر مطالعاتی که در دنیا انجام شده است، پیش می‌رویم. مثلاً ایده «اتاق خلاقیت» در برخی کشورها وجود دارد و ما نیز در حال آماده‌کردن آن برای ایران هستیم. 
یکی از دلایلی که برخی سیاست‌ها در کشور ما جواب نمی‌دهد، این است که کار علمی جدید انجام نمی‌دهیم. اغلب ایده‌هایی که در سیستم سیاست‌گذاری قرار دارد، ایده‌های یک خطی است که در نگاه اول جذاب است و علت اینکه این‌ها اجرایی نمی‌شود، این است که مطالعات جدی و آزمایش شده در این زمینه صورت نمی‌گیرد. بارها در آموزش‌وپرورش کارهایی انجام شده که برای کشور ما مناسب نبوده است.
سیستم آموزش‌وپرورش ما بسیار پیچیده است و بحث خلاقیت نیاز به مطالعات جدی و بررسی و سپس اجرای آزمایشی دارد. نمی‌توان گفت که از فردا در همه مدارس ایران، فلان کار انجام شود. این کار اشتباه است؛ چون کار اجتماعی است و افراد زیادی اعم از والدین، دانش‌آموزان، آموزش‌وپرورش و.. درگیر هستند؛ لذا حتماً باید نمونه‌گیری و تست انجام شود.
اگر شما با آدم‌های مختلفی صحبت کنید، تقریباً کمتر کسی ایده جدی تحول در فضای آموزش‌وپرورش دارد. مشکل آموزش‌وپرورش در متدها، روش‌ها و فعالیت‌هایی است که باید در مدارس انجام بگیرد و ما همچنان از مدل قدیمی و مصرف‌کننده برخورداریم.


/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha

جنگ پنهان هویتی در درون اسرائیل

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

قتل و ترور، یقه سیاستمدار غربی را گرفته است!

راست افراطی با اروپا و آمریکا چه می‌کند؟

سواری‌گرفتن مخاطب از سلبریتی!

نابودی هژمونی لیبرال غربی در دانشگاه‌های آمریکا

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

در برابر عادی‌سازی شرارت و بی‌عدالتی اسرائیل مقاومت کنید

عصر کاهش جمعیت؛ چالش‌ها و راهکارها

دانشگاه‌های آمریکا، بازوهای دولت پلیسی

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

مسئله نافهمیِ تحلیل‌های اجتماعی: کجا ایستاده‌ایم و چگونه برویم؟!

چگونه با اطلاعات نادرست مقابله کنیم؟

مدیریت مُد در بن‌بست؛ نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم؟

چه چیزی باعث خشونت سیاسی در آمریکا می‌شود؟

جنگ غزه مرا در هم شکست

«هاروارد» بی‌طرف نیست!

چرا ترامپ به سمت رمزارزها متمایل شد؟

قصه‌هایی از بیم و امید زنان فراری از مصائب اعتیاد!

جهان در کنار عدالت می‌ایستد یا قانون جنگلی که آمریکا از آن حمایت می‌کند؟

پرونده ها