ساختار رسمی، فرصت‌ها و تهدیدهای اشتغال زنان در گفت‌وگو با حمیده دباغی؛

پایانِ عصرِ زنانِ خارق‌العاده

پایانِ عصرِ زنانِ خارق‌العاده
در دنیایی که تغییرات اساسی اتفاق افتاده، درخواست برای خانه‌نشینی زن اشتباه است. تبلیغات هم به همین سمت برده می‌شود. این اتفاقات، یک تناقض درونی است. شعار جوانی جمعیت داده می‌شود، اما قواعد را تغییر نمی‌دهند. چون فهم درستی از نقش‌های جنسیت مقابل ندارند. مطالبات حوزه زنان هنوز شکل عمومی به خود نگرفته و این‌طور که پیش می‌رویم، عاقبت خوبی پیش رو نیست.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ اشتغال زنان یکی از مهم‌ترین موضوعات در جامعه امروز ایرانی است. نه به این معنا که نفسِ موضوعِ اشتغال، موضوعِ دغدغه‌سازی برای جامعه زنان ایرانی به‌حساب آید، بلکه این مهم، الزامات و جوانبی دارد که در زندگی روزمره زن ایرانی، حائز اهمیت فراوانی است و باید به آن توجه داشت. دکتر حمیده دباغی - عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی و محقق و پژوهشگر توسعه و مطالعات زنان - در این گفت‌وگو همراه با ماست تا از تجربه اشتغال زنِ ایرانی و نسبت آن با مسئله توسعه بگوید. مشروح نظرات ایشان را در ادامه می‌خوانید.

 

گریزی از ورود زنان به بازار کار نیست

 مسئله اشتغال زنان یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که همواره و در طی سالیان اخیر، نظر عده زیادی از اهالی اندیشه را به خود جلب کرده است. از زمان پیوستن زنان به اجتماع شغلی و برخورداری آنها از نقش‌های اجتماعی متعدد، جمع میان مناسبات دو ساحت کار و زندگی، به دغدغه‌ای برای زنان تبدیل شد و تنش‌ها و استرس‌های فراوانی برای آنها و البته دایره وابستگانشان در خانه به وجود آورد. حجم این تنش‌ها البته با ماهیت شغلی زنان در ارتباط است. به نظر شما بروز مهم‌ترین دلایل فرهنگی و اجتماعی این تنش‌ها در جامعه ایرانی کدام است؟

در ریشه فرهنگ سنتیِ ایرانی، زن خوب، زنی است که فقط مادر و همسر باشد و این تغییرات باعث می‌شوند تا تک الگوی فرهنگی ما زیر سؤال برود. حتی زنانی که سندرم زن خارق‌العاده دارند و سعی می‌کنند در همه نقش‌ها بدرخشند هم از این فرهنگِ زن کامل الگو می‌گیرند.

دباغی: نخست این را بگویم که من با اشتغال اجتماعی زنان موافق هستم. دلیل موافقتم نیز تغییرات متعدد اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است که در دهه اخیر در حوزه زنان به وجود آمده است؛ برای مثال، افزایش تعداد ورودی زنان به تحصیلات تکمیلی، فشارهای اقتصادی که باعث کم‌رنگ‌شدن الگوی سنتی مرد نان‌آور و زن خانه‌دار شده، افزایش درصد زنان سرپرست خانوار و مسائلی ازاین‌دست، دلایل مهم موید ورود زنان به بازار کار است. در حال حاضر آمارهای غیررسمی، زنان سرپرست خانوار را ۱۲درصد اعلام کردند. این تغییرات در کنار ابعاد تربیتی که همیشه از زنان انتظار می‌رود مانند: نقش مادری، آموزش فرهنگ به جامعه و خانواده، تربیت فرزندان و... بحث ورود به بازار را برای زنان سخت می‌کند. این تغییرات مختلف دست‌به‌دست هم دادند تا مناقشاتی پیرامون نقش‌های جنسیتی که زن را فقط به‌مثابه مادر و مرد را به‌مثابه فقط نان‌آور در نظر داشته، شکل بگیرد.

در ریشه فرهنگ سنتیِ ایرانی، زن خوب، زنی است که فقط مادر و همسر باشد و این تغییرات باعث می‌شوند تا تک الگوی فرهنگی ما زیر سؤال برود. حتی زنانی که سندرم زن خارق‌العاده دارند و سعی می‌کنند در همه نقش‌ها بدرخشند هم از این فرهنگِ زن کامل الگو می‌گیرند. از نظر اجتماعی هم جامعه‌پذیری جنسیتی که ناخودآگاه در فرهنگ خانواده ایرانی وجود دارد، برای دختران یک الگوی مشخص - که همان الگوی مادر سنتی است - را تقویت می‌کند.

در ادبیات کهن ما، مردِ واقعی مردی است که کار کند و خاک کار بر روی چهره و بدن او بنشیند. اما به قول سعدی: زن خوب فرمان‌بر پارسا/ کند مرد درویش را پادشاه... یعنی الگوی زن سنتی از گذشته‌های دور، همین بوده است. در فرهنگ سنتیِ ایرانی، خانواده واحد پراهمیت جامعه و فردگرایی در مقابل آن ضعیف است. زن برای خانواده باید نقش‌های متعددی را ایفا کند و به دلیل ایفای این نقش‌های متعدد، ناگزیر است تفریح، خواب و نیازهای خود را فدای خانواده کند که عوارض مختلفی برای زنان به وجود می‌آورد. این مواردی که اشاره کردم ریشه‌های این موضوع هستند.

 

چالش‌های زنان خارق‌العاده

زنان چگونه می‌توانند دو ساحت متعارض شغل و زندگی را مدیریت کنند؟

به‌کرات از خانم‌هایی که مادر و هیئت‌علمی بودند، شنیدم که مشکلات زیادی درباره انجام تکالیف علمی خود دارند؛ برای مثال در شش ماه اول زایمان که شاید بیشترین میزان توجه به نوزاد لازم است، برای زنان هیئت‌علمی چالش‌هایی درست می‌شود. چرا که باید همگام با یک همکار مرد، کارهای خود را آماده و ارائه کنند

دباغی: راجع به شغل و نقش افراد، بحث‌ها و نظریه‌های مختلفی وجود دارد. برخی معتقد هستند که این دو اثر مثبت بر هم می‌گذارند که از نظریه‌های تعادل نشئت می‌گیرند. برخی در مقابل رابطه منفی برای این دو قائل هستند و از تعارض کار و زندگی حرف می‌زنند. دسته سوم از شیوه‌های غنی‌سازی زندگی حرف می‌زنند، یعنی یک حد میانی برایش قائل هستند.

در بحث تعارض، من یک پروژه تحقیقاتی در سال ۹۸ انجام دادم. کیس این تحقیق، زنان هیئت‌علمی در رشته‌های مختلف از فیزیک و زبان گرفته تا ادبیات و... بودند که استمرار نقشی داشتند. الگوهایی که من به دست آوردم، بیشتر مبتنی بر تعارض بین شغل و زندگی‌شان بود. اصل تعارض کار و زندگی با نقش‌های کاری و نقش‌های مرتبط با خانواده، مبتنی بر فرضیه کمیابی است. این اصل معتقد است که انرژی و زمان محدود است و افراد باید برای انرژی و زمان محدود خود، اولویت‌بندی کنند و دست به انتخاب بزنند. اولویت‌بندی و انتخاب به معنای انتخاب یک چیز و کنارگذاشتن چیز دیگری است که معادل همان اصطلاح هزینه - فرصت در اقتصاد می‌شود. برای مثال به‌کرات از خانم‌هایی که مادر و هیئت‌علمی بودند، شنیدم که مشکلات زیادی درباره انجام تکالیف علمی خود دارند؛ برای مثال در شش ماه اول زایمان که شاید بیشترین میزان توجه به نوزاد لازم است، برای زنان هیئت‌علمی چالش‌هایی درست می‌شود. چرا که باید همگام با یک همکار مرد، کارهای خود را آماده و ارائه کنند. فشار زمان و انرژی همیشه افراد را به الگوهایی می‌رساند که افراد سردرگم می‌شوند. زنان معمولاً در این موقعیت سردرگمی قرار می‌گیرند و مجبور به انتخاب بین تعارض‌ها می‌شوند.

 

سختی‌های جمع تعارض بین خانواده و شغل برای زنان شاغل

ریشه این تعارض‌ها در کجاست؟ آیا قوانین یا عرف حاکم بر جامعه باعث این تعارض‌هاست؟ سیاست‌گذاران در کجای این پازل قرار می‌گیرند؟

دباغی: نکته اول اینکه زمان، کش نمی‌آید و از بیست و چهار ساعت بیشتر نمی‌شود. انرژی یک فرد هم محدودیت دارد. محدودیت زمان و انرژی باعث می‌شود تا زنان برای ارتقای شغلی، بیشتر از مردان دچار چالش باشند. چرا که به همین‌قدر زمان و انرژی لازم دارند که برای ارتقای شغل نیاز دارند. مشاغل به‌طورکلی دارای سه سطح پایین و متوسط و بالا هستند و همیشه مشاغل سطح بالا - اگر چه منزلت اجتماعی بیشتری دارند - اما انرژی و زمان بیشتری هم می‌خواهند که یک زن برای رسیدن به مقام یک مادر کامل و یک زن مدیر، تعارض‌های زیادی بین این دو دارد.

به‌طورکلی و باتوجه‌به تحقیقاتی که انجام دادم؛ چهار نوع تعارض برای زن شاغل و خانه‌دار یا مادر وجود دارد: تعارض با خود، تعارض با فرزندان، تعارض با همسر و تعارض با وظایفی که نسبت به خویشاوندان و وابستگان خود دارد. در تعارضی که فرد با همسرش دارد، باید دو فشار را تحمل کند: اول اینکه همواره خانواده و همسرش از او انتظار یک زنانگی سنتی دارند و این فشار موجب می‌شود تا نقش‌ها را بدون توجه به خواسته‌هایش در اجتماع بپذیرد. تعارض با خود به معنی این است که فرد سعی می‌کند برای اینکه به همه نقش‌هایش برسد، از خودش کم بگذارد. زمانی که زن در جامعه شغلی را به دست می‌آورد، باید برای آن تلاش بیشتری کند. زن مجبور می‌شود که از نیازها و خواسته‌های خودش فاصله بگیرد تا صرفاً یک زن خارق‌العاده به نظر برسد. زن خارق‌العاده بودن، انتظار یک مرد از زن نیست. بلکه انتظار فرزندان هم داشتن همین مادر است. در مصاحبه‌ها، زنان عضو هیئت‌علمی اشاره می‌کردند که فرزندانشان گاهی دوست دارند که آنها خانه‌دار باشند.  

 

بچه‌دار نمی‌شوم تا کار کنم!

 پیامد و اثرات این زن خارق‌العاده بودن، برای زنان چیست؟

دختر امروزی که ازدواج می‌کند، درصورتی‌که احساس کند نمی‌تواند از توانمندی‌های خود استفاده کند و احساس کند مادری مانع او است، نقش مادری را حذف می‌کند.

 دباغی: خستگی مفرط و عدم تازگی ذهن. اینکه برای بازسازی و بازتوانی، زمانی نیست و عذاب وجدانی که مخصوصاً تازه مادرها دارند، از جمله مهم‌ترین پیامدهای این الگوی زنِ خارق‌العاده است. تازه مادرها در چنین موقعیتی است که از شغل خود دست می‌کشند و یا ممکن است قبل از اقدام به بارداری، تصمیم بگیرند که بچه‌دار نشوند. باتوجه‌به چشم‌اندازی که به جوانی جمعیت داریم، این دغدغه مهمی برای زنان جوان است. دختر امروزی که ازدواج می‌کند، درصورتی‌که احساس کند نمی‌تواند از توانمندی‌های خود استفاده کند و احساس کند مادری مانع او است، نقش مادری را حذف می‌کند. قوانین سازمان‌های کشور، مردانه است و نیازهای زنان به‌حساب نمی‌آید. اگر یک هدف وسیع‌تر و بالاتر مانند جوانی جمعیت را داریم، پس باید این نکات را آسیب‌شناسی کنیم و بتوانیم تغییر بدهیم. نکته جالب این است که سربازی برای مردان در ایران امتیاز دارد و اگر سربازی بروند، دو پایه برای آنها حساب می‌شود. اما زایمان و بارداری برای خانم‌ها که به نفع خانواده است، چیزی حساب نمی‌شود و این قواعد باید تغییر کند.

در دنیایی که تغییرات اساسی اتفاق افتاده، درخواست برای خانه‌نشینی زن اشتباه است. تبلیغات هم به همین سمت برده می‌شود. این اتفاقات، یک تناقض درونی است. شعار جوانی جمعیت داده می‌شود، اما قواعد را تغییر نمی‌دهند. چون فهم درستی از نقش‌های جنسیت مقابل ندارند. مطالبات حوزه زنان هنوز شکل عمومی به خود نگرفته و این‌طور که پیش می‌رویم، عاقبت خوبی پیش رو نیست. زن یک واحد مطالبه حساب نمی‌شود و حتماً باید در کنار آن خانواده بیاید تا مطالبه به شکل کامل صورت بگیرد.

 

زنان، کارمندان بی دستمزد!

 اشتغال زنان در جامعه ایرانی چه نسبتی با موضوع امنیت اقتصادی دارد؟ آیا برخورداری زنان از موهبتی به نام امنیت اقتصادی در زمینه و ساختار فرهنگی - اجتماعی ایران پذیرفته شده است؟ نسبت این پذیرش فرهنگی با اجرایی‌شدن این مسئله در فضای اشتغال زنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دباغی: تأمین انواع مختلفِ امنیت مانند رفاه و عدالت از جمله وظایف حکومت‌هاست. دولت‌ها سعی می‌کنند این نیازها را پیگیری کنند. فقدان امنیت به معنای عدم وجود هر گونه ناپایداری، تشویش، نگرانی و دغدغه است. امنیت دقیقاً نقطه مقابل نگرانی‌ها است. سازمان بین‌المللی کار در سال ۲۰۲۰، شاخص‌هایی برای بحث امنیت اقتصادی مطرح کرده است. شاخص‌هایی مانند: امنیت شغلی، امنیت محیط کار، امنیت درآمد، امنیت بازار کار، امنیت اشتغال، امنیت ایجاد مهارت و... اینکه از بین این شاخص‌ها در بخش اشتغال زنان چه مواردی وجود دارد را من بررسی کردم. امنیت شغلی و امنیت درآمد زنان به طور متوسط کمتر از مردان در شغل مشابه و موقعیت مشابه است و البته در تمام جهان همین‌طور است و در بعضی از مناطق بیشتر و در برخی مناطق کمتر است. همچنین زنان کارهای بدون مزد بیشتری هم انجام می‌دهند؛ برای مثال مراقبت از سالمندان می‌تواند یک شغل باشد؛ اما وقتی برای اعضای خانواده خود باشد، یک وظیفه برای زن تلقی می‌شود و برایش درآمدی هم در نظر گرفته نمی‌شود.

برای زنان وقتی مجبور هستند شغلی را ترک کنند، تضمین بهتری وجود ندارد. در تقابل بین زن و مرد، از زن به‌مثابه یک سپاه ذخیره استفاده می‌کنند. البته که قدرتی در تنظیم دستمزد وجود ندارد و فقط می‌توانند با حداقل دستمزد کار کنند. به‌عبارت‌دیگر، قدرت چانه‌زنی نیست. امنیت محیط کار زنان در بحث‌های ارتقای شغلی با مشکلات خیلی عدیده‌ای مواجه هستند. به طور مثال، در ارتقای شغلی زنان، یکی از گروه‌های چالش‌برانگیز، گروه زنان مقابل یا هم‌رده هستند. نظریه ملکه زنبورعسل هم بر همین موضوع تأکید می‌کند. این نظریه می‌گوید زنان وقتی در موقعیت‌های پستی مهم قرار می‌گیرند، مهم‌ترین چالش‌هایشان با زنان دیگر است. چون احساس رقابت می‌کنند.

درباره راهکار هم باید اضافه کنم که برای تعادل بین کار و زندگی دو راه وجود دارد: دسته اول تلاش‌ها و حمایت‌های سازمانی است؛ برای مثال، سازمانی که زیرساخت‌های حمایت از مادری را فراهم می‌کند، زنان شاغل را به مادری ترغیب می‌کند. سازمان‌هایی که برای زنان و نقش اقتصادی آنها اهمیت قائل است، به زنان احساس اعتماد بیشتری را می‌دهد. مثلاً حق عائله‌مندی را فقط به مردان می‌دهند؛ درصورتی‌که به زنان نمی‌دهند. مطالعات خارجی نشان می‌دهد مردان از پس‌اندازهایشان خرج امور فردی مانند خرید سیگار و... می‌کنند. اما زنان پس‌اندازهای خود را خرج سرمایه‌گذاری برای آموزش و بهداشت بچه‌هایشان می‌کنند؛ یعنی یک زن اگر پولی را پس‌انداز کنند، برخلاف مردان برای حفظ خانواده خرج می‌کنند.

 

باید از زن به خانواده برسیم

الان چند دهه است که بحث سازمان‌های دوستدار خانواده خیلی مطرح است و مشخص می‌شود که دانشگاه‌ها و سازمان‌های دنیا به سمت دوستداری خانواده می‌روند. یعنی زن و نقش‌های خانوادگی او در محیط شغلی و دانشگاهی پذیرفته می‌شود. در ایران هم مرخصی‌های سالیانه، در گذشته اگر استفاده نمی‌شد، ما به‌ازای نقدی‌اش پرداخته می‌شد. اما چند سالی است که باید استفاده شود؛ پس باید گفت که این در راستای حفظ خانواده است. واحد تحلیل نظام و دولت برای سیاست و قانون‌گذاری، خانواده است؛ در نتیجه سیاست‌گذاری برای رفاه حال افراد باید بر اساس این واحد تحلیل صورت بگیرد. حال که واحد تحلیل، خانواده است و حقیقت زنان سرپرست خانواده قبول شده است، باید به او کمک کرد. برای مثال نباید انتظار داشت که زن سرپرست خانواده برای وام، ضمانت دولتی مانند کارمند داشته باشد.

حال که واحد تحلیل، خانواده است و حقیقت زنان سرپرست خانواده قبول شده است، باید به او کمک کرد. برای مثال نباید انتظار داشت که زن سرپرست خانواده برای وام، ضمانت دولتی مانند کارمند داشته باشد.

رویکرد بعدی، تلاش‌های فردی برای حل‌کردن این تعارضات است. بر اساس مصاحبه‌هایی که برای تحقیقات خودم انجام دادم، به یک الگو رسیدم که زنان چه شرایطی را برای رسیدن به یک شغل تحمل می‌کنند. چهار الگو دراین‌رابطه وجود دارد: اگر رابطه بین کار و زندگی را یک طیف در نظر بگیریم که در یک سر طیف به کار اصالت بدهیم و در یک سر دیگر طیف به زندگی و خانواده اصالت بدهیم، چهار فرم شکل می‌گیرد. دو مورد از شکل نزدیک به اصالت دادن به کار و دو فرم دیگر به کار نزدیک بوده است. در اصالت کار، دو الگو را مشاهده کردم: مورد اول، زندگی مینیمال است؛ یعنی فراغت کم، غذای کم در این حد این که بتوانند فعالیتشان را برای کار ادامه بدهند. مانند کسانی که اعتیاد به کار دارند، این افراد زندگی مینیمالی دارند. یعنی به‌نوعی کارشان، بر تمام وجوه زندگی‌شان غلبه دارد.

برخی افراد هم الگوی خودتعلیقی را انتخاب می‌کنند. در الگوی خود تعلیقی، زنان به نوبت بین نقش های‌شان رفت و برگشت می‌کنند؛ به طور مثال وقتی بچه ندارند، بیشترین تلاششان برای کار است و الگوی زن خارق‌العاده در کارشان تجلی پیدا می‌کند. زمانی هم که بچه‌دار می‌شوند، برای خانواده بیشترین تلاش را می‌کنند. به‌نوعی یک تعلیق موقتی که توسط خودشان انتخاب شده است، بین این دو حوزه برقرار می‌کنند. من افرادی که اصالت را به زندگی خانوادگی می‌دهند، در دو گروه دسته‌بندی کردم: گروهی که از حمایت‌ها خانواده بهره‌مند هستند؛ مانند داشتن همسری حامی یا خانواده حامی که فرزند آنها را حمایت می‌کرده و گاهی هم منابع مالی را در اختیار می‌گذارند.

 

خودکشی مقدس؛ نتیجه اولویت‌بندی زنانه

عده‌ای از زنان هم پیرو الگوی زن خارق‌العاده هستند که من اسم این دسته را خودکشی مقدس گذاشتم. خودکشی مقدس، یک نوع خودکشی است که ناظر به ارزش‌های خانوادگی رقم می‌خورد؛ چراکه ارزش‌های خانوادگی در فرهنگ ما مقدس است. در این الگو، آنها آن‌قدر موظف به تهیه لوازم زندگی هستند که حتی سبزی خرد شده یا سرخ شده از بیرون را هم خریداری نکرده و خودشان تهیه می‌کردند! این افراد درعین‌حال می‌خواستند تا یک استاد دانشگاه و عضو هیئت‌علمی موفق هم باشند که در نهایت به دلیل فشارهای زیاد، بیمار شدند. در خودکشی مقدس، فرد خودش خواسته تا الگوی زن خارق‌العاده بودن را انتخاب می‌کند. روش‌هایی هم برای مقابله با این الگو هست که البته بسیار شخصی است و به فلسفه ذهنی افراد برمی‌گردد. اما به نظرم زن باید اولویت‌بندی داشته باشد. البته نقش همسر و فرزند هم مهم است؛ چرا که فرزندان از مادر نقش خارق‌العاده بودن را می‌خواهند و زمانی که زنان خود را اولویت‌بندی می‌کنند، ممکن است این برای فرزندان چالش‌برانگیز باشد؛ چرا که فرزندان متوجه تنش مادر شاغل می‌شوند و می‌خواهند خودشان را در اولویت قرار دهند.

 

/ انتهای پیام /