گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «مائورا فینکلشتاین» [1] - استاد مردمشناسی کالج «مولنبرگ» در «پنسیلوانیای» آمریکا پس از ۹ سال تدریس به دلیل بازنشر یک پست اینستاگرامی که توسط شاعر فلسطینی «رمی کانازی» نوشته شده بود، از کار خود اخراج شد. این اخراج بهعنوان اولین مورد در تاریخ دانشگاههای آمریکا شناخته میشود که یک استاد به دلیل انتقاد از صهیونیسم و حمایت از فلسطین از کار برکنار میشود. فینکلشتاین در ماههای قبل از اخراج، با فشارهای زیادی از سوی دانشجویان و برخی از حامیان اسرائیل مواجه شده بود. او طی یک سال گذشته به دلیل بازنشر پستهایی در حمایت از فلسطین، هدف حملات ایمیلی گسترده و تهدیدهای مختلفی قرار گرفته بود. وی در یادداشت جدیدی که وبسایت «Middle East Eye» آن را منتشر کرده است، به موضوع نابودی سیستماتیک مدارس و دانشگاهها و کشتار گسترده دانشآموزان، دانشجویان و معلمان فلسطینی میپردازد که از آن بهعنوان «مدرسه کشی» توسط اسرائیل یاد میشود. وی تأکید میکند روی دیگر مدرسه کشی در غزه، ایجاد محیطی ناامن برای دانشجویان آمریکایی در دانشگاههای این کشور است تا نتوانند از فلسطین حمایت کنند. به گفته وی، طی یک سال گذشته مدیران دانشگاهها با معادل قراردادن ضدیت علیه صهیونیسم با یهودستیزی، به سرکوب دانشجویان حامی فلسطین اقدام کردهاند.
احتمال کشتهشدن ۴۰۰ هزار تن در غزه
ماه گذشته من با خبر کشتهشدن بیش از ۹۰ فلسطینی در بمباران چندین مکان در غزه، از جمله یتیمخانه و مدرسه «امل» در غرب شهر غزه از خواب بیدار شدم. سال گذشته یک حمله بیامان به تمام جنبههای زندگی فلسطینیها بوده است. علاوه بر بیمارستانها و عبادتگاهها، اسرائیل مدارسی مانند امل را در سراسر غزه هدف قرار داده است که نهتنها مردمی را که پس از آوارگی به دنبال سرپناه هستند نابود میکند، بلکه زیرساختهای زندگی را نیز از بین میبرد. این تخریب که برخی به آن «مدرسه کشی» [2] میگویند، یکی از شاخههای یک چرخۀ نسلکشی چندوجهی است که توسط اسرائیل برای پاککردن غزه از روی نقشه طراحی شده است.
اسرائیل طی یک سال گذشته هزاران معلم، دانشآموز، دانشجو و دانشگاهی را در غزه به قتل رسانده است.
مانند بسیاری از مردم در غرب، بیش از یک سال است که هر روز با این خبر بیدار میشوم: افراد بیشتری کشته شدند، مؤسسات بیشتری نابود شدند و زمینهای بیشتری ویران شدند. شبها وحشتزده از اینکه صبح هنگام ملت فلسطین انتظار چه چیزی را میکشند و چه کسانی در طول شب توسط اسرائیل کشته خواهند شد، به خواب میروم.
دانستن اینکه در این یک سال گذشته چند نفر توسط نسلکشی اسرائیل کشته و آواره شدهاند، بسیار دشوار است. درحالیکه تعداد «رسمی» کشتهها ماههاست که حدود ۴۰ هزار نفر بوده است، این برآورد رسمی هم به دلیل کشتههای غیرمستقیم و هم به دلیل مفقودان زیر آوار، بسیار کمتر از واقعیت است. بر اساس یک مقاله چاپ شده در ماه ژوئیه در نشریه پزشکی «لنسِت»، این عدد خیلی پایین است؛ زیرا «در درگیریهای اخیر، مرگهای غیرمستقیم از سه تا ۱۵ برابر تعداد مرگهای مستقیم متغیر است.» با بهکارگیری یک برآورد محافظهکارانه از چهار مرگ غیرمستقیم به ازای هر یک مرگ مستقیم در مورد مرگهای گزارش شده، تخمینزدن اینکه تا ۱۸۶۰۰۰ یا حتی بیشتر مرگها میتواند به درگیری کنونی در غزه نسبت داده شود، چندان غیرمحتمل نیست. چهار ماه بعد، این تعداد بهاحتمال زیاد نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر خواهد بود.
مدرسه کشی در غزه
درحالیکه اسرائیل کورکورانه به شهروندان غیرنظامی حمله میکند، همچنان هدف قراردادن روزنامهنگاران، هنرمندان، دانشگاهیان، نویسندگان و دانشجویان را نیز در دستور کار دارد. هر کسی که داستان فلسطین را روایت میکند، هدف حملات اسرائیل قرار دارد. با انجام این کار، آنها هم کسانی را که در حال حاضر این داستان را تعریف میکنند و هم کسانی که در آینده این کار را انجام خواهند داد با هم هدف قرار دادهاند.
اسرائیل هزاران معلم، دانشآموز، دانشجو و دانشگاهی را به قتل رسانده است. حداقل ۶۲۵۰۰۰ دانشآموز از تحصیل محروم هستند. تمامی ۱۲ دانشگاه غزه بمباران و اکثراً ویران شدهاند. ۴۷۷ مدرسه ابتدایی و متوسطه ویران شده یا آسیب دیدهاند. این حوادث مجزا از هم نیستند، بلکه بخشی از حمله هدفمند اسرائیل نهتنها به غزه، بلکه به آینده آن است. این اعداد به این معنی است که اسرائیل هم زیرساخت فیزیکی آموزش عالی در غزه و هم زیرساختهای فکری آن را از بین میبرد.
طی یک سال گذشته مدیران دانشگاههای آمریکا با معادل قراردادن ضدیت علیه صهیونیسم با یهودستیزی به سرکوب دانشجویان حامی فلسطین اقدام کردهاند.
هیچ جای غزه امن نیست. امسال «مدرسه کشی» تنها یک روند تسریع شده از ویرانی است که توسط اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه انجام میشود؛ زیرا آموزش در نوار غزه از دههها قبل تحت حمله بوده است. قبل از این حمله وحشیانه و جنایتکارانه، اسرائیل غزه را از کرانه باختری اشغالی (و از جهان) با وضع یک محاصره نامحدود که از سال ۲۰۰۷ آغاز شد، جدا کرده بود. این بدان معناست که دانشجویان و دانشگاهیان در غزه نمیتوانند برای دنبالکردن فرصتهای آموزشی به خارج از کشور سفر کنند. این نهتنها بر دانشگاههای غزه فشار وارد کرد، بلکه به فلسطینیها در غزه اجازه نداد که به دنبال گرفتن مدرکهای تخصصی و آموزشهای حرفهای بروند.
علاوه بر این، بسیاری از کودکان در سن مدرسه به وسایل ضروری مدرسه دسترسی نداشتهاند؛ زیرا اسرائیل اغلب از ورود این اقلام به غزه جلوگیری میکند. به دلیل محدودیت در تأمین منابع، بسیاری از کودکان نتوانستهاند ملزومات اساسی مدرسه را حتی زمانی که در دسترس بودهاند، خریداری کنند. علاوه بر این، قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ غزه ساختمانهای کافی برای پذیرایی از جمعیت کودکان در سن مدرسه را نداشت؛ زیرا محاصره اسرائیل شرایطی را ایجاد کرده است که در آن فلسطینیان در غزه نمیتوانند به مواد لازم برای ساخت مدارس جدید دسترسی داشته باشند. مدارس غزه قبل از جنگ کنونی نیز در جنگ سال ۲۰۱۴ آسیب دیده بودند. در آن جنگ، ۲۵۲ مدرسه آسیب دید و هفت مدرسه به طور کامل تخریب شد. اگرچه بیشتر این ساختمانها تعمیر و بازسازی شدهاند، اما این تخریب و بازسازی مداوم بر دانشآموزان و همچنین منابع مالی فشار وارد کرده است.
ناامنی دانشجویان در آمریکا
با وجود ناامنی فیزیکی که فلسطینیان در غزه و کرانه باختری اشغالی و اکنون در لبنان به دلیل جنایات و پاکسازی قومی فزاینده اسرائیل تجربه میکنند، ما در آمریکا طی یک سال گذشته شاهد نوع دیگری از «ناامنی» بودیم. اکنون بیش از ۱۲ ماه است که سیاستمداران و مدیران دانشگاههای لیبرال و راست افراطی در ایالات متحده و همچنین در کانادا و بخشهایی از اروپا، مشغول صحبت درباره احساس «ناامنی» دانشجویان یهودی بودهاند. بهخصوص به من گفته شده است که برخی از دانشجویان - بهویژه دانشجویان صهیونیست یهودی - به این دلیل که من درباره فلسطین تدریس کردم و به دانشجویانم حقیقت حملات اسرائیل به زندگی فلسطینیان را گفتم، احساس «ناامنی» کردهاند.
این احساس «ناامنی» در بحبوحه یک نسلکشی به چه معناست؟ مهم است که اشاره کنیم چنین صحبتهایی درباره «ناامنی» محدود به احساسات یهودیان است؛ زیرا من تقریباً هیچ توجهی از سوی مسئولان به احساس ناامنی فلسطینیها، مسلمانان و دانشآموزان عرب در ایالات متحده ندیدهام. این شامل دانشجویانی مانند «هشام عورتانی»، [3] «کنعان عبدالحمید» [4] و «تحسین احمد» [5] میشود که در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۳ توسط مردی در نزدیکی دانشگاه «ورمونت» در «برلینگتون» به دلیل صحبتکردن به عربی و انداختن چفیه به دور گردن هدف گلوله قرار گرفتند. «آوارتانی» از کمر به پایین فلج شد.
ساکت کردن مخالفان
تعداد زیادی از دانشجویان دیگر هم به دلیل شرکت در تظاهرات و اقدامات حمایتی از فلسطین مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. سیاستمداران و مدیران دانشگاهی با نادیدهگرفتن این داستانها از بهانه «یهودستیزی» استفاده میکنند تا مخالفتها را ساکت کنند و رضایت برای جنایات اسرائیل علیه بشریت را فراهم کنند. در ایالات متحده، دانشگاهها و کالجها هرگز فضاهای امنی نبودهاند؛ هم به دلیل تاریخچه خشونت در گذشته و هم به دلیل نابرابری که این خشونت در حال حاضر ایجاد میکند.
ثروت نهادی تنها به دلیل بهرهکشی - چه از طریق دزدی زمین در نتیجه استعمارگری و چه از طریق تجارت برده - در فرا آتلانتیک امکانپذیر شده است و اساتید و مدیران دانشگاهها از این اقدامات در گذشته حمایتهای فکری به عمل آوردهاند و اکنون نیز این کار در مورد اسرائیل صدق میکند. چنین تاریخچهای منجر به ساخت مؤسسات آموزش عالی نژادپرست، طبقاتی و زنستیز شده است. آنها همچنین صهیونیست هم هستند.
در آمریکا تعداد زیادی از دانشجویان به دلیل شرکت در تظاهرات و اقدامات حمایتی از فلسطین مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
کلاسها فضای امنی نیستند. زمانی که استاد دانشگاه بودم، در شروع هر ترم به دانشجویانم میگفتم: این کلاس، فضای امنی نیست. یک کلاس درس مکانی بهشدت ناهمگن و نابرابر است که بر این تأثیر میگذارد که چه کسی میتواند احساس امنیت میکند. اگر شما در یک فضای خاص احساس «امنیت» میکنید، احتمالاً حداقل یک نفر وجود دارد که به دلیل احساس امنیت شما، احساس ناامنی میکند. من به دانشجویانم میگویم که هدف ایجاد یک فضای «امن» را کنار بگذارند و در عوض به طور جمعی برای ایجاد یک فضای «شجاعانه» کار کنند؛ یک کلاس درسی که در آن با وجود نابرابریهایمان، میتوانیم به سمت محیطی حرکت کنیم که در آن همه ما ریسک کنیم، مسئول باشیم و با مسائل دشوار روبهرو شویم.
اکنون مدیران کالجها و دانشگاهها به دانشجویان میگویند شجاع نباشید. آنها با معادلسازی یهودستیزی و صهیونیسمستیزی (همچنان که در مورد دانشگاه «نیویورک» یا کالجی که در آن تدریس میکردم صدق میکند) از یهودستیزی بهعنوان سلاح استفاده میکنند و سپس از بند ششم قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ برای ساکت کردن، به حالت تعلیق درآوردن یا اخراج اعضای هیئتعلمی، کارکنان و دانشجویانی که حاضر به تسلیمشدن توسط این معادلسازی کاذب و خطرناک نیستند، بهره میبرند. با انجام این کار، آنها حق دانشجویان ما را برای دانستن در مورد یک نسلکشی در حال انجام که توسط دولت ایالات متحده تأمین مالی میشود، سلب میکنند.
بیش از یک سال پس از آغاز جنگ نسلکشی اسرائیل علیه مردم غزه، ما باید برای تغییر این روایت پیرامون «ناامنی» دانشجویان تلاش کنیم. «مدرسه کشی» در غزه، ناامنی است. قتل هزاران و احتمالاً صدها هزار دانشآموز و دانشجوی فلسطینی در غزه، مصداق ناامنی است. حملات خشونتآمیز به دانشجویان فلسطینی عرب و مسلمان، ناامنی است. دانشجویان آمریکایی هم حق و هم مسئولیت دارند که برای مقابله با واقعیت این نسلکشی شجاع باشند.
https://www.middleeasteye.net/opinion/war-on-gaza-campus-unsafety-mean-genocide
[1] . Maura Finkelstein
[2] . scholasticide: به تخریب هدفمند مدارس، دانشگاهها و مراکز آموزشی نوار غزه از سوی اسرائیل اصطلاحاً «مدرسه کشی» گفته میشود.
[3] . Hisham Awartani
[4] . Kinnan Abdalhamid
[5] . Tahseen Ahmad
/ انتهای پیام /