گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «حمید دباشی» - استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا - در یادداشتی که وبسایت «Middle East Eye» آن را منتشر کرده است، به موضوع ساخت فیلم ضدایرانی «لولیتا خوانی در تهران» میپردازد. به گفته وی، این فیلم از روی رمان تخیلی «آذر نفیسی» که تحت همین عنوان در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و به لطف حمایتهای مالی نومحافظهکاران آمریکایی در جهان دیده شد، ساخته میشود. دباشی این پرسش را مطرح میکند که چرا در شرایطی که نتانیاهو طی ۱۵ ماه گذشته هزاران زن و کودک را در غزه کشته است، وی باید نگران زنان ایرانی باشد و شعار «زن، زندگی، آزادی» سر دهد؟
دلسوزی قاتل زنان فلسطینی برای زنان ایرانی
این روزها بنیامین نتانیاهو - نخستوزیر اسرائیل - زمانی از برنامه شلوغ خود برای سلاخی و کشتن زنان فلسطینی، کودکان و بقیه خانوادهها را برای ارسال پیامهای محبت و همبستگی برای زنان ایرانی اختصاص داده است! این جنایتکار جنگی که بهشدت تحتفشار است، با مهربانی به زنان ایرانی اطمینان میدهد که او و کل رژیم استعماری اسرائیل، از مبارزات آنها برای آزادی حمایت میکنند.
پیامهای او سورئال به نظر میرسند، اما واقعی هستند. این فراری بینالمللی که به جرم نسلکشی تحت تعقیب است (بهخاطر جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت) حتی چند کلمه به فارسی یاد گرفته است. او با شعار «زن، زندگی، آزادی» به زنان ایرانی اطمینان میدهد که هیچ آرزویی جز دیدن آزادی آنها از قید حجابهای اجباری، پوشیدن شلوار جین و تیشرت و تکاندادن پرچم اسرائیل در میدان آزادی تهران ندارد! اما چرا در زمانی که به گفته «اکسفام» بیشتر کشتههای جنگ اخیر در غزه، زن و کودک بودهاند، نتانیاهو ناگهان باید به سرنوشت زنان ایرانی اهمیت بدهد؟
چرا در زمانی که به گفته «اکسفام» بیشتر کشتههای جنگ اخیر در غزه، زن و کودک بودهاند، «نتانیاهو» ناگهان باید به سرنوشت زنان ایرانی اهمیت بدهد؟
در همین زمانی که من این کلمات را مینویسم، جو بایدن و دونالد ترامپ در حال رقابت بر سر اعتبار یک «آتشبس» ادعایی هستند که میگویند میان اسرائیل و حماس میانجیگری کردهاند؛ درحالیکه نیروهای اسرائیلی به کشتار فلسطینیان بدون وقفه ادامه میدهند. به نظر میرسد که بار دیگر نتانیاهو با همپیمانان آمریکایی خود برای به نمایش گذاشتن یک اختلاف ساختگی همکاری میکند و از آن بهعنوان پوششی برای جنایات بیشتر علیه فلسطینیان بیگناه استفاده میکند. آنها دقیقاً درباره چه آتشبسی صحبت میکنند؟
در میانه این کشتار دائمی، اسرائیلیها نگران حقوق زنان در ایران هستند؟ این نگرانی نهتنها نادرست است، بلکه مضحک است. چرا یک دولت پادگانی، یک استعمارگر و یک پایگاه نظامی نیابتی که به پیشبرد طرحهای امپریالیستی و ماشین جنگی آمریکا و اروپا کمک میکند، ناگهان باید به سرنوشت زنان ایرانی و اینکه آیا آنها میخواهند حجاب بپوشند یا نه، اهمیت بدهد؟
تبلیغات مدل «هاسبارا» [1]
در پیامهای پخش شده برای زنان ایرانی، این نخستوزیر نسل کش اسرائیل (نتانیاهو) اکنون به طور فعال توسط «آذر نفیسی» - نویسنده کتاب خاطرات ساختگی و خیالی «لولیتا خوانی در تهران» - کمک و حمایت میشود. در سال ۲۰۰۳، این کتاب به لطف تلاشهای هماهنگ دوستِ آذر نفیسی یعنی «پل ولفوویتز» [2] - معاون وقت وزیر دفاع آمریکا در زمان «جورج دبلیو بوش» که کتاب به او تقدیم شده بود و دیگر عوامل بدنام نومحافظهکار - مورد اقبال جهانی قرار گرفت.
این کتاب بهعنوان بخشی از یک کارزار فعال ضد ایران و ضد اسلام برای شیطان جلوهدادن ایران و ایرانیان بهمنظور توجیه همه عملیاتهای نظامی علیه آنها تبلیغ شد. این دستاورد منحصربهفرد «نفیسی» بود که او کشور خود را به نفع توطئههای آمریکا و اسرائیل، علیه ملت ایران بدنام کرد. او علیه ایران همان کاری را کرد که «کنعان مکیه» [3] عراقی و «فؤاد عجمی» [4] لبنانی علیه عراق و کل جهان عرب انجام دادند. نفیسی و خاطراتش به نسخه ایرانی «شهادت نیره» تبدیل شدند؛ مورد مشهوری به نام «نیره آل صباح» [5] - دختر ۱۵ساله سفیر کویت در ایالات متحده - که در اکتبر ۱۹۹۰ شهادت دروغینی در کنگره ایالات متحده داد تا جنگ ایالات متحده علیه عراق را توجیه کند.
رمان ساختگی «لولیتا خوانی در تهران» بهعنوان بخشی از یک کارزار فعال ضدایرانی و اسلامهراسی برای شیطانی جلوهدادن ایران و ایرانیان تبلیغ میشود.
زمانی که کتاب نفیسی برای اولینبار منتشر شد، تعدادی از پژوهشگران برجسته ادبی ایران، نقدهای کوبندهای بر این اثر زشت و تبلیغاتی مدل «هاسبارای» اسرائیل نوشتند. از جمله آنها، فاطمه کشاورز - دانشمند برجسته ادبیات فارسی بود - که در سال ۲۰۰۷ کتابی کامل به نام «یاسمن و ستارهها: خواندن بیشتر از لولیتا در تهران» [6] نوشت و ادعاهای نادرست و تقلبی ذکر شده در کتاب «لولیتا خوانی در تهران» را تحلیل و بررسی کرد.
حالا بیش از دو دهه بعد، اسرائیلیها تصمیم گرفتهاند «لولیتا خوانی در تهران» را به یک فیلم تبدیل کنند. این فیلم به کارگردانی «آران ریکلیس» [7] - کارگردان کهنهکار اسرائیلی - ساخته میشود؛ اما مهمتر از کارگردان، تأمین مالی این فیلم است. همانطور که مثل معروف میگوید: «پول را دنبال کنید».
زمانبندی نیز به همان اندازه حیاتی است. در زمانی که کل جهان از وحشیگری اسرائیل در غزه و بقیه فلسطین بهشدت متأثر و منزجر است و درحالیکه ارتش اسرائیل که به طور کامل توسط ایالات متحده، بریتانیا و آلمان تأمین مالی و تجهیز شده است، مانند یک حیوان دیوانه به لبنان، سوریه و یمن حمله میکند و بارها علیه ایران اقدامات تحریکآمیز انجام داده است، چرا اسرائیل به «نفیسی» روی میآورد و چگونه به ادعای خودش چند زن جوان ایرانی را جمع کرد تا رمان پورنوگرافی لولیتای «ولادیمیر ناباکوف» [8] را با آنها بخواند؟
از تهران تا تلآویو
تولید فیلم «لولیتا خوانی در تهران» توسط یک «بنیاد تحت حمایت دولت اسرائیل» تأمین مالی شده است. کارگردان فیلم در توجیه این اقدام شرمآور دولت اسرائیل گفته است: «از نظر اسرائیلیها یک داستان خوب، یک داستان خوب است. ما از جایی میآییم که اگر فکر کنید چیزی برای گفتن دارید، به دنبال تأمین مالی آن خواهید بود.»
خب این خیلی جالب است! این بنیاد که یک نمایش تبلیغاتی علیه ایران را تأمین مالی میکند، دقیقاً چیست؟ بیایید کمی بیشتر بررسی کنیم. «بنیاد هنرهای یهوشوا روبینویچ» [9]تلآویو، در سال ۱۹۷۰ تأسیس شد. منابع مالی این بنیاد از درآمدهای سرمایه اساسی آن، بودجه شهرداری تلآویو و حمایتهای وزارت فرهنگ و ورزش، شورای فیلم اسرائیل، میفعل هاپایس[10] (شرکت قرعهکشی دولتی اسرائیل) و سایر منابع تأمین میشود.
به طور خلاصه، این اثر تبلیغاتی اکنون جزئی از کمپین اطلاعاتی و نظامی اسرائیل علیه ایران و ایرانیان شده است. نحوه تبلیغ کتاب و فیلم، اکنون به وضوح از جعبه موزیک هاسبارای اسرائیل بیرون میآید؛ «داستانی که در ایران پس از انقلاب و در زمانی که افراطگرایی حاکم شد، روایت میشود. داستانِ خودزندگینامهای از یک معلم شجاع است که به طور مخفیانه هفت نفر از دانشآموزان زن خود را گرد هم میآورد تا آثار ممنوعه کلاسیک غربی را مطالعه کنند».
کارگردان فیلم همچنان به توصیف شاعرانه خود ادامه میدهد: «میدانستم که رویکرد من به داستانگویی که شامل احترام، احساس، کرامت، عشق و مسئولیت است، همیشه پیروز خواهد شد و بر هر مانعی غلبه خواهد کرد. دنیای آذر نفیسی اکنون بخشی از دنیای من شده و من بهشدت معتقدم که داستان او باید گفته شود... مخصوصاً اکنون، بیشتر از همیشه.»
تمام این کارها کاملاً منطقی به نظر میرسد؛ بهویژه در زمانی که اسرائیل بهعنوان یک ماشین نسلکشی مرگبار در سطح جهانی شناخته میشود.
یک تولید مشترک آمریکایی - اسرائیلی
زمانی که کتاب «آذر نفیسی» برای اولینبار منتشر شد، تعدادی از پژوهشگران برجسته ادبی ایران، نقدهای کوبندهای بر این اثر زشت تبلیغاتی نوشتند.
در مورد بازیگر اصلی که نقش نفیسی را ایفا میکند، به سختی میتوان گزینهای بهتر از «گلشیفته فراهانی» - یک مانکن بیاستعداد - پیدا کرد که حضورش در صفحه نمایش، بهترین دلیل بر این است که بهترین کارگردانهای سینمای ایران تصمیم به کنارگذاشتن تمامی بازیگران حرفهای گرفته و تنها با افراد عادی در فیلمهای خود کار کردهاند. اما حقیقت را میتوان در جای دیگری یافت؛ مخصوصاً در حین مراسمی که به مقام زنان تقدیم شده بود. «سها قمریان» - دانشجوی دانشگاه تهران که روسری به سر داشت - سخنرانی جسورانه و درخشانی دقیقاً در برابر رئیسجمهور ایران - مسعود پزشکیان - و دخترش ایراد کرد که تنها با تشویقهای پرشور تماشاگران قطع شد. او به عدم همکاری با زنان باردار و فرصتهای شغلی برای آنها انتقاد کرد. او درباره سقفهای شیشهای که بر سر پیشرفت حرفهای زنان وجود دارد، صحبت کرد. او همچنین به عدم توازن جنسیتی در میان دانشکده و اداره انتقاد کرد. او بهصورت غیرقابلانکاری به رئیسجمهور هشدار داد که اگر زنان خواهان پیشرفت شغلی باشند، هیچ گزینهای جز ترک ایران نخواهند داشت. دوربین به طور منظم رئیسجمهور را که در حال یادداشتبرداری بود و دخترش که به همراه بسیاری از جمعیت، قمریان را تشویق میکردند، نشان میداد.
آیا زن جوانی مثل «قمریان»، دوستان و همکلاسیهایش، والدین و معلمانشان و میلیونها نفر دیگر مانند آنها، به نفیسی برای شجاعت و بیان عقاید خود نیاز دارند؟ آیا کسی در «واشنگتندیسی» - جایی که نفیسی در حال لذتبردن از ثمرات داستانهای پرفروش خود است - حتی نام قمریان و بیشمار زن ایرانی دیگر را شنیده است؟ اما این عاملان آمریکایی، همه با نفیسی آشنایی داشته و یک نسخه از «لولیتا خوانی در تهران» را در اختیار دارند.
این شیادها و شارلاتانها خود را به خدمت تبلیغات صهیونیستی درآوردهاند تا به شیوه فلسطین، لبنان، سوریه و یمن به ایران حمله کرده و آن را ویران کنند تا دولت استعمارگر اسرائیل بتواند کل منطقه اطراف خود را به یک زمین سوخته تبدیل کند و تنها اسرائیل بهعنوان «یک ویلا در یک جنگل» ایستادگی کند؛ این حرف را یکی از سران آنها گفته است؛ با این حال، آن جنگل باشکوه تنها با فروریختن پایههای آن ویلاها قویتر خواهد شد.
https://www.middleeasteye.net/opinion/gaza-genocide-sideshow-watching-lolita-tel-aviv
[1] . Hasbara: دیپلماسی عمومی اسرائیل که به عنوان «هاسبارا» شناخته شده است، به تلاشهای رسانه ای این رژیم برای انتشار اطلاعات مثبت در مورد اسرائیل و اقدامات آن در خارج از فلسطین اشغالی اشاره دارد.
[2] . Paul Wolfowitz
[3] . Kanan Makiya
[4] . Fouad Ajami
[5] . Nayirah al-Sabah
[6] . Jasmine and Stars: Reading More Than Lolita in Tehran
[7] . Eran Riklis
[8] . Vladimir Nabokov
[9] . The Yehoshua Rabinovich Foundation for the Arts
[10] . Mifal HaPayis
/ انتهای پیام /