گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ سیده عادله حسینی: با وجود همه، اما و اگرها و تردیدهایی که طی چند ماه گذشته برای خانوادهها و دانش آموزان مطرح بود، بالاخره مدارس بازگشایی شد و البته حواشی زیادی هم به همراه داشت. حالا، اما قرار است سال تحصیلی جدید را با وجود ویروس کرونا ادامه دهیم آن هم در حالی که وزیر آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظرش گفته قرار است برای حضور دانش آموزان در مدارس الزام نباشد. این که چه چالشهای آموزشی، تربیتی و حتی بهداشتی پیش روی خانوادهها خواهد بود دغدغه بزرگی است که افکار عمومی را به خود مشغول کرده. برای بررسی همین موضوع با دکتر احمد قیومی، کارشناس مسائل آموزشی و تعلیم و تربیت به گفتگو نشستیم که در ادامه مشروح آن برای خوانندگان محترم ارائه شده است.
با توجه به بازگشایی مدارس و حاشیههای پیش آمده به نظر شما چه چالشهایی پیش روی نظام آموزشی کشور و خانوادهها قرار دارد؟
نظام آموزش وپروش متولی رسمی آموزش کل دانش آموزان کشور است و تلاش متولیان این وزارتخانه نیز این است که هیچ دانش آموزی بدون آموزش نماند، اما مسأله این است که چقدر توان انجام این کار را دارند و میتوانند این هدف را پیاده سازی کنند؟
به نظر میرسد با ابلاغ یک سری دستورات و بخشنامهها و غفلت از ابعاد مختلف این موضوع، چنین وظیفهای به نحو احسن محقق نخواهد شد. برای تصمیم گیری صحیح، لازم است همه ذینفعان و بازیگران حوزه آموزش و تربیت مورد توجه قرار گیرند.
با این مقدمه مشخص است که مسئولین آموزش و پرورش در شرایط فعلی و با وجود شیوع کرونا، برای بازگشایی مدارس چه به شکل حضوری و یا مجازی باید چند نکته مهم را مد نظر قرار میدادند:
- تعداد زیادی از دانش آموزان دسترسی به فضای مجازی را چه به لحاظ سخت افزاری و چه از لحاظ اینترنت ندارند. خود وزارتخانه اعلام میکند که نزدیک به ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دانش آموز این امکانات برایشان مهیا نیست، حتی در روستاهای حاشیه تهران نیز خانوادههایی وجود دارد که به جهت مشکلات اقتصادی تلویزیون هم در خانه ندارند.
- برخی از دنش آموزان علاقهای به تحصیل ندارند. به هرحال فضای تعلیم و تربیت یک سری سختیهایی دارد، و عدهای از دانش آموزان به دلایل مختلف در زمره محصلین ضعیف تعریف شده و نیازمند صرف انرژی بیشتری از سوی معلم هستند.
در این میان برخی والدین نیز به جهت فقر فرهنگی یا مشغلههای معیشتی دغدغه چندانی نسبت به تحصیل فرزندان خود ندارند و یا توانایی نقش آفرینی موثر در این عرصه را ندارند. پس آموزش و پرورش اگر بخواهد آموزش غیر حضوری را گسترش دهد در ابتدا باید به مسائل فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان و والدین توجه کند و برای حل این موانع چاره بیاندیشد. اگر از این مرحله عبور کردیم آن وقت به زیرساخت اینترنت و نرم افزار آموزشی و امثال آنها خواهیم رسید.
- مسئله بعدی نگرانی اولیاء از وضعیت بهداشتی و سلامت بچه هاست، که با تمام تدابیر ادیشده شده باز هم مرتفع نشده است.
متاسفانه طی روزهای منتهی با بازگشایی مدارس، تصمیمات آنی و ناگهانی و غیر کارشناسی و اختلافات درون وزارتخانه ای، همه و همه یکجا خودنمایی کرد. در حالی که میبایست این مقوله به طور دقیق و کل نگر مورد توجه و بررسی کارشناسی قرار میگرفت و همه اجزا و اقسام آن به دقت مرور میشد.
- از سوی دیگر خانوادهها هم به نوعی با حضور مستمر دانش آموزان در منزل دچار چالش شده اند. یک سری شاغل هستند، یک سری فعالیتهای دیگری دارند، یک سری بچههای کوچکتر دارند و... در حالی که تا امروز هیچ آموزشی به خانوادهها داده نشده است و نمیدانند چگونه باید با بچهها تعامل کنند و چطور باید آموزش آنها را مدیریت کنند.
در چنین شرایطی، طبیعتا اقشاری که دارای امکانات ویژه هستند کمتر آسیب میبینند، اما در خانوادههای کم درآمد میتوان پیش بینی کرد دچار یک افت شدید آموزشی و تربیتی خواهیم شد. این قشر آسیب پذیر، دچار چالش عظیم تری میشود و این آسیبی نیست که به راحتی قابل جبران باشد، چرا که ما یک نسلی روبرو خواهیم بود که دچار افت شدید آموزشی و تربیتی شده است.
به بیان دیگر در عین حال که دغدغه معیشتی، بهداشت و اشتغال این خانوادهها برای نظام وجواد دارد، حالا دغدغهی آموزشی و فرهنگی نیز به این لیست افزوده خواهد شد.
- باید بپذیریم که هنوز فرهنگ درستی برای استفاده فرزندان از فضای مجازی در خانوادهها وجود ندارد و خیلی از این خانوادهها تلاش میکنند بچهها را از این ابزارها دور نگه دارند و به نوعی آنها را کنترل کنند؛ البته سادهترین کار را انتخاب میکنند و صورت مسئله را پاک میکنند. در حال حاضر، اما دانش آموزان چند ساعت در روز را در فضای مجازی به سر میبرند و پدر و مادر نمیتوانند تفکیک کنند که دانش آموز در حال آموزش دیدن و درس خواندن است یا به کار دیگری مشغول است.
برای مواجهه فعال و پیش دستانه با این چالش ها، چه راهکارها و پیشنهاداتی دارید و مشخصا رسانهها چه نقشی در این میان میتوانند ایفا کنند؟
وظیفه رسانه در حال حاضر این است نسبت به نظام آموزش و پرورش ایجاد اعتماد کند. این اعتماد در حال ازدست رفتن است. شاید تصمیم گیری در سطوح کلان دچار چالش باشد، اما معلمین در سال تحصیلی گذشته از جان مایه گذاشتند، واقعا زحمت کشیدند و تلاش کردند، الان هم دارند زحمت میکشند، این زحمات نباید نادیده گرفته شود و با یک تصمیم گیری عجولانه در سطح وزارتخانه، این همه تلاش کادر آموزشی کشور مورد بی مهری قرار گیرد. آرامش و اعتماد نسبت به نظام تعلیم و تربیت را رسانهها باید ایجاد کنند. رسانه میتواند ایجاد آرامش کند و باید نمونههایی از این تلاش بی شائبه و جانفاشانی معلمین را به تصویر بکشد. تاکید میکنم اعتماد افکار عمومی به نظام آموزشی کشور باید دوباره بازسازی و احیا شود ... این کاری است که رسانه میتواند انجام دهد.
طبیعی است که اگر به خاطر بی تدبیری در سطح بالای وزارتخانه، خانوادهها به دستگاه تعلیم تربیت کشور بدبین شوند واقعا در رابطه با سپردن فرزندانشان به مدارس دچار تردید و دلهره خواهند شد؛ لذا نباید رسانهها فضا را صرفا به سمت نقد ببرند، بلکه باید امید ایجاد کنند، موفقیتهای مدارس و معلمین را به تصویر بکشند تا دیگران از آنها برای آموزش در این شرایط فعلی الگو بگیرند. بسیاری از مدارس در همین اوضاع نابسامان توانسته اند با خلاقیت و ابتکار خود الگوهای موفقی را برای تعلیم و تربیت به اجرا در آورند که ترویج آنها توسط رسانهها میتواند افکار عمومی به سمت تفکیک بدنه ساختار آموزشی کشور از راس آن سوق دهد و برخی اشتباهات راس را به بدنه تعمیم ندهد.
/انتهای پیام/