گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ موضوع تغییر محتوای کتب درسی و به روزرسانی آن از جمله موضوعاتی است که تاکنون درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی شده است. برخی معتقدند که کتب درسی از این جهت که چندان در زندگی روزمره به کار نمیآیند، قابل نقد هستند و باید محتوای آنها کاربردیتر شود. برخی دیگر نیز بیان میکنند که تغییر محتوای کتب درسی بدون توجه به ارتقای سطح کیفی مهارتهای معلمانی که این کتابها را تدریس میکنند؛ چندان فایدهای نخواهد داشت. در همین راستا به سراغ دکتر مرجان کیان، دانشیار گروه آموزشی برنامهریزی درسی دانشگاه خوارزمی، رفتیم تا ابعاد این موضوع را از وی جویا شویم. دکتر کیان معتقد است که آموزش در مدرسه تنها به محتوای کتب درسی محدود نمیشود، بلکه اساسا خود مکان مدرسه و اتفاقاتی هم که در آن میگذرد، موضوعیت دارد. موضوعی که کمتر کسی به آن توجه میکند.
فکر میکنید مدارس تا چه اندازه میتوانند در مهارت آموزی دانش آموزان نقش ایفا کنند؟
کیان: ما مهارتها را باید به صورت مهارت مطلوب و ایدهای که کاملاً عملی باشد به بچهها یاد بدهیم. عملی هم این نیست که معلم بیاید و بگوید سلام کردن اینطوری است؛ خداحافظی اینطوری است؛ و یا مثلاً سپاسگزاری اینطور است؛ که اگر خواستی از کسی تشکر کنی بگویی سپاسگزارم؛ نه، باید در محیط مدرسه، در موقعیتهای واقعی، در زنگ تفریح، موقع خرید در مثلاً صف بوفه مدرسه، موقع صف گرفتن در برنامه صبحگاه بچهها یاد بگیرند که صف و ترتیب و نظم در صف را رعایت کنند. یاد بگیرند که در صف خرید، نوبت دیگران را رعایت کنند و جلو نزنند. یا مثلاً نظافت محیط مدرسه را تمیز نگهدارند و محیطزیست را حفظ کنند. باید کاملاً عملی و کاربردی ودر موقعیتهای غیرانتزاعی، یعنی کاملاً علمی و ملموس بچهها مهارتها را یاد بگیرند و این مهارتها وقتی از تمام اعضاء مدرسه از مدیر و معاون و کارکنان و پرسنل و خدمه مدرسه در مدرسه رخ بدهد؛ به طور طبیعی بچهها این مهارتها را یاد خواهند گرفت. بنابراین، موقعیت باید کاملاً موقعیت عملیاتی باشد؛ در بطن مدرسه ما مهارتها را آموزش بدهیم و از نظریهها و تئوریها استفاده کنیم در عمل، نه اینکه روی صرفاً مباحث نظری بمانیم. پس لازم است که دیدگاه خود را نسبت به این مسئله تغییر دهیم؛ نباید فکر کنیم که همهچیز در مدرسه تنها در کتب درسی اتفاق میافتد؛ نه اصلاً؛ اساساً خود مکان مدرسه و اتفاقاتی که در آن میگذرد هم موضوعیت دارد. منتها کسی به این امر توجه نمیکند. اگر ما میخواهیم واقعاً از کتابهای درسیمان به نحو شایستهای استفاده کنیم؛ باید بهصورت عملی کارها را پی ببریم و مهارتهای مختلف مدنظر را که ایدهآل و مطلوب هستند؛ کاربردیتر در حوزه عمل پیادهسازی کنیم.
فکر میکنید که بین مباحث کتابهای درسی و زندگی روزمره تا چه اندازه ارتباط وجود دارد؟
کیان: در سالهای اخیر سعی شده این ارتباط کمی نزدیک باشد؛ یعنی از مسائل روزمره در کتابهای درسی استفاده بشود، اما متأسفانه خیلی موفقیتآمیز نبوده؛ یا این که خیلی از همه آنچه که در زندگی واقعی ما میگذرد؛ در کتابهای درسی دیده نمیشود و به نوعی میتوانم بگویم که این تعامل، کمرنگ است. یکی از دلایلآن هم شاید، مسائلی است که، سیاستگذاران آموزشی یا برنامهریزان درسی در سیستمهای بالاتر واقعیتهای زندگی روزمره، کمتر با آن درگیر هستند و یا کمتر به آن توجه میکنند؛ و بیشتر مدنظرشان موضوعات انتزاعی است؛ یعنی براساس آرمانها و ایدهآلها کتابهای درسی را مینویسند نه براساس واقعیتهای زندگی روزمره و این تعامل را من کمرنگ میبینم.
نقش تصاویر جنسیتی اینکه نقش یک زن بیشتر از نقش زن خانهدار نیست؛ یا مرد، تنها در محیط بیرون کار میکند. اینها در تصاویر کتابهای درسی در دوره ابتدایی دیده میشود و شاید هنوز منطبق بر الگوهای قبلی جامعه ایران باشد؛ در حالی که هم جامعه امروز و هم پدران و مادران امروزی نسبت به نسلهای قبلی والدین تغییرات زیادی کردهاند. اما چون واقعیتهای اجتماعی کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تنها به الگوهای ذهنی از پیش تعیین شده پرداخته میشود
اگر بخواهیم فرایندی برای تغییرات محتوای کتب درسی درنظر بگیریم؛ فکر میکنید در گذر زمان به سمت بهتر شدن پیش رفته اند؟
کیان: همانطور که عرض کردم؛ نسبت به گذشته وضعیت بهتر شده است و محتوای کتب درسی هم، تا حدودی بیشتر کاربردی شده است. برای نمونه میتوانیم بگوییم که، مثلاً شصت درصد شاید نسبت به دهسال قبل تلاش شده که این تعامل با زندگی روزمره دیده بشود؛ اما متأسفانه خیلی موفقیتآمیز نبوده است. پس تلاشهایی صورت گرفته، اما این تلاشها اثربخش نبوده است که باید در جای خود علل آن مورد مطالعه قرار گیرد. به عنوان مثال، شاید نقش تصاویر جنسیتی اینکه نقش یک زن بیشتر از نقش زن خانهدار نیست، یا مرد، تنها در محیط بیرون کار میکند. پدر، نقش خارج از خانه را برعهده دارد و مادر کسی است که در خانه کار میکند. اینها درتصاویر کتابهای درسی در دوره ابتدایی دیده میشود و شاید هنوز منطبق بر الگوهای قبلی جامعه ایران باشد، در حالی که هم جامعه امروز و هم پدران و مادران امروزی نسبت به نسلهای قبلی والدین تغییرات زیادی کرده اند. اما چون واقعیتهای اجتماعی کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تنها به الگوهای ذهنی از پیش تعیین شده پرداخته میشود، محتوای کتب درسی نیز چندان کارامد نخواهند بود. برای مثال، عدم توجه به نقشهای زنان در موقعیتهای مختلف اجتماعی مسئله پررنگی است که باید در کتابهای درسی دیده میشود. به نظر من تلاش میشود که تحولاتی ایجاد شود ولی هنوز به نظر من با نقطه عطفی که موردنظر است، هنوز فاصله زیاد داریم.
یکی از مشکلات برجستهای که در کتابهای درسی ایران دیده میشود، کمرنگ بودن مهارتهای زندگی در آن است؛ به طوری که به دشواری میتوان میان زیست روزمره با محتوای کتب درسی ارتباط برقرار کرد. شما با این موضوع موافق هستید و اگر بله، چند نمونه از مصادیق آن را بهطور عینی ذکر کنید.
کیان: مثلاً این که مسئولیتپذیری را بچهها چطور یاد بگیرند؛ ارتباط کلامی چگونه با همکلاسیهای خودشان برقرار کنند؛ درخواستهای خودشان را چطور با معلمشان در میان بگذارند؛ مهارتهایی که کاملاً با زندگی روزمره دست و پنجه نرم میکند؛ خیلی کمرنگ است و بیشتر فعالیتهایی که در کتابهای درسی یاد داده میشود، میتوانم بگویم مطالب تئوری یا حفظ کردنی است. فعالیتهای عملی نقش پررنگی را ندارند و این به نقطه ضعف سیستمهای آموزشی هم تبدیل میشود.
به نظر میرسد بین معلمان با محتوای کتب درسی هم نوعی شکاف وجود دارد؛ به این معنا که گاهی ممکن است محتوای کتب درسی تغییر کند، اما ذهنیت معلمان از کتب هنوز تغییر نکرده و یا به دشواری میتوانند خود را با کتب جدید وفق دهند. به نظر میرسد حتی دورههای ضمن خدمت هم نتوانستهاند این شکاف را به خوبی پر کنند. علت چیست؟
کیان: دورههای آموزشهایی که در دوران ضمن خدمت برای معلمها برگزار میشود؛ در این دورهها سعی میکنند، اگر در محتوای کتابهای درسی تغییراتی ایجاد میشود، این را با معلمان در ارتباط باشند و به اطلاع معلمان برسانند، ولی به دلیل اینکه در دورههای ضمن خدمت، یک سری افراد سرگروه میشوند و سرگروهها هستند که باید فعالیتهای مختلف را با هم ارائه کنند و بعد سرگروهها میروند و دورهها را برای معلمهای دیگر برگزار میکنند، ممکن است یک فاصله بین آنچه که در کتابهای درسی رخ میدهد و معلمهایی که هستند و تا بیاید و به دست معلمها برسد ایجاد بشود و اصل کار را دریافت نکنند. ولی دورههای ضمن خدمت، باید به صورت مداوم باشد. یکی از موارد، شاید پیشنهادی که وجود دارد، این است که برای معلمانی که دچار مشکل هستند در تدریس، معلمهایی که ممکن است سالهای اول خدمتشان باشد؛ ما هیچ سازمان یا ارگان یا دفتر و واحد خاصی در وزارت آموزش وپرورش نداریم که این معلمها به آن افراد مراجعه کنند و اگر در شیوه تدریسشان سؤالی دارند و اگر ابهامی دارند رفع کنند. مثلاً طرحی در آموزشوپرورش مطرح شده، بهنام طرح معلمهای شناور، در این طرح اگر معلم در یک درس ضعیف باشد، یک معلم دیگر در همان مدرسه تدریساش در همان درس قویتر باشد، معلمها را جابجا میکنند؛ برای مثال معلم ریاضی میرود، جای همکار خود در کلاسی دیگر ریاضی تدریس میکند.
طرح معلمهای شناور در وزارت آموزش و پرورش، برای این است که، اگر معلمی نقطه ضعف داشت؛ همکاراش بیاید و به جای او تدریس کند؛ ولی اینکار، مانند این است که شما ماهیگیری را به فرد یاد نمیدهید؛ فقط ماهی را دستش میدهید. ما باید علت ضعف معلم را درک کنیم و کمک به رفع آن کنیم؛ نه اینکه با جایگزین کردن یک معلم دیگر، صورت مسئله را پاک کنیم؛ بنابراین دورههای ضمن خدمت میتوانند خیلی مفید باشند
طرح معلمهای شناور در وزارت آموزش وپرورش، برای این است که اگر معلمی نقطه ضعف داشت، همکاراش بیاید و به جای او تدریس کند، ولی اینکار، مانند این است که شما ماهیگیری را به فرد یاد نمیدهید، فقط ماهی را دستش میدهید. ما باید علت ضعف معلم در تدریس ریاضی را درک کنیم و کمک به رفع آن کنیم، نه اینکه با جایگزین کردن یک معلم دیگر، صورت مسئله را پاک کنیم. بنابراین دورههای ضمن خدمت میتوانند خیلی مفید باشند و این تعامل را بیشتر کنند، اما اگر ما میخواهیم مشکلات معلمها را بشناسیم، ابتدا باید نیازسنجی کنیم و ببینیم معلمهایما، در چه درسی ضعیف هستند و در چه درسهایی مشکلات دارند و براساس آنها فعالیتهایخود را پیش ببریم، پس باید به این صورت اطلاعات را تکمیل کنیم.
آموزشوپرورش تا چه اندازه پیگیر افزایش سطح کیفی دانش معلمان است؟ برای مثال، وقتی کتابهای درسی تغییر میکنند؛ آیا از قبل به معلمان اطلاع داده میشود؛ یا اینکه دورههای آموزشی مرتبط با آن برای معلمان برگزار میشوند یا خیر؟
کیان: برای معلمان، چالشی که در تغییر کتابهای درسی رخ میدهد شاید این است که اصلا از آن مطلع نمیشوند. بهترین زمان برای معلمها قبل از سال تحصیلی، یعنی تابستان است که در زمان تابستان بتوانند از تغییرات کتابهای جدید مطلع بشوند، دورههای ضمن خدمت برای آنها برگزار بشود و به هرحال متخصصانی آن تغییرات را به آنها یاد بدهند که متخصص هستند. نه اینکه معلم بیاید وارد پایه اول بشود که تازه متوجه بشود یک سری از مطالب نسبت به سال قبل تغییر کرده؛ و برای خودش هم جدید است.
از طرف دیگر در سازمان آموزشوپرورش، ما سایت کتابهای تألیفی و کتب درسی را داریم. در پایگاه رشد، یک بخشی وجود دارد، راهنمای تدریس برای معلمان که راهنمای تدریس برای تمام دروس بر روی این سایت قرار گرفته است، اما متأسفانه خیلی از معلمها اصلاً اطلاعی از کتابهای راهنما ندارند و یا اصلاً دسترسی ندارند؛ با وجود اینکه، نسخه PDF آنها در پایگاه رشد موجود است، ولی اکثر معلمها از آن استفاده نمیکنند؛ و این شاید نقطه ضعف سیستم ما است که به معلمها نمیگوید از کجا برود راهنمای معلم و یا راهنمای تدریس را پیدا کند تا از آن کمک بگیرد، برای تغییراتی که در کتابهای درسی جدید رخ داده است، متأسفانه این وضع است. من با تعدادی از دانشجوهایم که معلم مدارس هستند گفتگو میکنم، وقتی از آنها میپرسم که آیا راهنمای تدریس را الان خواندهاید یا نه، میگویند نه! ما فقط خود کتاب درسی را میخوانیم؛ براساس تجربههایی که داریم؛ یا براساس آنچه در دوره لیسانس خواندهایم؛ تجربی تدریس میکنیم.
یکی دیگر از مشکلاتی که در سیستم آموزشوپرورش با آن مواجه هستیم -مخصوصاً در مدارس غیرانتفاعی محسوستراست- اینکه ممکن است، معلمانی باشند که در دوران تحصیلشان رشتههای غیرمرتبط را خوانده و مستقیماً رشتههای علوم تربیتی یا رشتههای مرتبط را نخوانده باشند و این شاید نقطه ضعفی است در سیستم ما، چون نظارت به شکل رسمی درباره رشته تحصیلی معلمان در مدارس غیرانتفاعی اتفاق نمیافتد و در نتیجه از نقاط ضعف در آن مدارس محسوب میشود.
اگر بخواهید توصیهای به مسئولان آموزشوپرورش داشته باشید، چه میگویید؟
کیان: توصیه اصلی برای برنامهریزان درسی یا سیاستگذاران آموزشی در وزارت آموزش وپرورش این است که اگر تغییری در کتابهای درسی رخ میدهد؛ باید در زمان تابستان به اطلاع معلمان برسد. کتابهای راهنمای معلم برای درسهای مختلف را در اختیار معلمان قرار بدهند. یک پایگاه یا واحدی در اداره آموزشوپرورش هر منطقه وجود داشته باشد؛ برای معلمهایی که سؤال یا ابهامی در روشهای تدریسشان دارند؛ بتوانند به متخصصانی مراجعه کنند. آن متخصصها نیز میتوانند از معلمهای باتجربهتر یا اساتید دانشگاه باشند که یک لینک بین سازمان آموزشوپرورش و دانشگاه برقرار شود و این تعاملها دو سویه خواهد بود.
/انتهایپیام/