گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «رابرت ورث» [1] نویسنده، تحلیلگر و روزنامهنگار آمریکایی و رئیس سابق دفتر نیویورکتایمز در بیروت در یادداشتی که پایگاه اینترنتی مجله آمریکایی «آتلانتیک» آن را منتشر کرده است از مجاهدان جان بر کفی در حاشیه دریای سرخ سخن میگوید که به قهرمانان جدید خاورمیانه تبدیل شدهاند. به گفته وی «عبدالملک الحوثی» - رهبر انصارالله یمن - به خاطر حمایت از فلسطین در جریان جنگ کنونی غزه به «چگوارای» جدید جهان عرب تبدیل شده است و تصاویر و سخنرانیهای او در شبکههای اجتماعی در ۵ قاره جهان به اشتراک گذاشته میشود.
مردی شبیه سایه
رهبر گروه مردی حدوداً ۴۰ساله با چهرهای آرام و جوان و ریش و سبیلی نازک و کمپشت است. او در سخنرانیهای تلویزیونی خود کتی پشمی را میپوشد و شالی روی شانههایش میاندازد، چشمهای سیاهش نیز تهدیدآمیز و جدی است. جدای از این موارد، اطلاعات کمی در مورد او وجود دارد و از این منظر شبیه یک شبح است. او هیچ شناسنامه یا گذرنامهای ندارد و گفته میشود سالهای زیادی از زندگی خود را در غارها گذرانده است. هیچ دیپلمات خارجی هرگز با او ملاقاتی نداشته است. او در شمال یمن رهبری مردمی گرسنه و زجرکشیده را بر عهده دارد. با این حال «عبدالملک الحوثی» ممکن است اکنون محبوبترین چهره مردمی در منطقه خاورمیانه باشد.
از زمان آغاز حملات به کشتیها در دریای سرخ برای دفاع از فلسطین در ماه نوامبر، با او مانند «چگوارا» رفتار میشود و تصاویر و سخنرانیهای او در رسانههای اجتماعی در شبکههای اجتماعی پنج قاره جهان به اشتراک گذاشته میشود. شجاعت حوثیها ممکن است تا کنون دستاورد زیادی برای مردم غزه در توقف حملات اسرائیل نداشته باشد؛ اما حفرهای در اقتصاد جهانی ایجاد کرده و ترافیک دریایی را از کانال سوئز دور کرده است. همچنین این اقدامات حوثیها را به قهرمانانی برای جوانان عرب و مسلمانان تبدیل کرده است که آرمان فلسطین را بهعنوان آرمان خود مبدل نمودهاند. حوثیها حتی جای خود را در قلوب مردم ترقیخواه غربی نیز باز کردهاند؛ بهعنوانمثال یک جوان خوشتیپ یمنی به نام «تیم حوثی چالامت» [2] که وفادار به انصارالله است و این گروه را تبلیغ میکند به ستاره جدید شبکه اجتماعی «تیکتاک» تبدیل شده است.
تصاویر و سخنرانیهای رهبر انصارالله یمن در رسانههای اجتماعی در پنج قاره جهان به اشتراک گذاشته میشود.
درک کامل عواقب حملات حوثیها در دریای سرخ هنوز سخت و دشوار است. یک گروه شبهنظامی در مناطق دورافتاده یمن، یک شبه یک آبراه مهم بینالمللی که حدود ۱۵ درصد تجارت جهانی از طریق آن انجام میشود را مسدود کرده است. نیروی دریایی ایالات متحده در ژانویه شروع به شلیک به سایتهای پرتاب موشک حوثیها کرد؛ اما حتی این حملات نیز باعث نشد که حوثیها از مواضع خود عقب بنشینند.
یکی از معیارهای قدرت جدید حوثیها این است که رهبران مستبد و مغرور عرب که از حوثیها متنفرند، به سختی جرات انتقاد از آنها را دارند. آنها نگرانند که با چنین اظهاراتی توجه بیشتری به شکاف بین اظهارات کمرمق خود در حمایت از فلسطینیها و اقدامات بیباکانه حوثیها جلب کنند. برخی از حاکمان عرب منطقه میترسند که آنها نیز به هدف موشکهای حوثیها تبدیل شوند. رهبران عرب برای مدت طولانی حوثیها را بهعنوان نیروهای نیابتی ایران خطری جدی دانسته که اصلیترین تأمینکننده نظامی این گروه، همان ایران است؛ اما اکنون برخی تحلیلگران میگویند که حقیقت ممکن است حتی بدتر از این باشد و آن این است که حوثیها گروهی متعصب هستند که به هیچ کس پاسخگو نیستند.
بحران دریای سرخ، جهان عرب و بهویژه عربستان سعودی را به یک دوراهی دردناک سوق داده است. دیپلماتهای سعودی چند سال است که بر روی یک طرح صلح بلندپروازانه کار میکنند که انزوای سیاسی و اقتصادی حوثیها را کاهش داده و آنها را با رقبایشان در دولت یمن در جنوب کشور که شاید ۳۰ درصد از جمعیت را شامل میشود، آشتی دهد. اما اکنون با عیان شدن چشمگیر بیباکی حوثیها، سعودیها با این احتمال روبرو هستند که تلاشهای آنها فقط «عبدالملک الحوثی» را قدرتمندتر و خطرناکتر میکند.
ملاقات در سوئیس جهان عرب
سخنگوی حوثیها به موقع برای دیدار ما حاضر شد. من از ظاهر او کمی تعجب کردم. انتظار داشتم یک مرد قبیلهای با دهانی پر از برگهای قات، یک شال روی شانه و یک خنجر خمیده در کمر را ببینم. در عوض «عبدالمالک الاجری» [3] مردی خوشتیپ بود که کت کتانی آبیرنگ و پیراهنی دکمهدار به تن داشت. او در هنگام احوالپرسی با من فاصله فیزیکی را حفظ کرد، رفتارش مؤدبانه اما مراقب بود، بهگونهای که انگار میخواست نشان دهد که ما در دو جبهه مقابل به هم ایستادهایم.
ما در یک کافه تمیز در «مسقط» - پایتخت پادشاهی عمان - ملاقات کردیم. این شهر سالها بهعنوان یک نوع دروازه به جهان خارج برای حوثیها بوده است؛ چرا که کنترل آنها بر پایتخت یمن توسط هیچ کشوری به جز ایران تأیید نشده است. اما این مکان عجیبی برای بحث در مورد یمن است؛ زیرا علیرغم نزدیکی فیزیکی و چشمانداز بیابانی مشترک آنها، عمان اساساً بسیار متفاوت با همسایه خود است. یمن بیقانون و خشن است، اما عمان تقریباً به طور باورنکردنی آرام و منظم و شبیه یک سوئیس عربی است. عمانیها با پارچههای سربندی زیبا و لباسهای سفید خود بهآرامی حرکت میکنند؛ در آنجا ممکن است برای حرکات بیادبانه یا سرزنشهای بلند حتی برای پرتاب زباله دستگیر شوید. تصور میشود برخی از اینها تلاشی عمدی برای جلوگیری از گسترش هرجومرج یمن به این کشور است.
شجاعت حوثیها ممکن است تا کنون دستاورد زیادی برای مردم غزه در توقف حملات اسرائیل نداشته باشد، اما حفرهای در اقتصاد جهانی ایجاد کرده و ترافیک دریایی را از کانال سوئز دور کرده است.
به من هشدار داده شده بود که «الاجری» ممکن است در نقش یک دیپلمات ظاهر شود و رادیکالیسم حوثیها را که ترجیح میدهند جنبش خود را انصارالله یا «حزب خدا» بنامند، کماهمیت جلوه دهد. او با یک سخنرانی طولانی در مورد ناعادلانه بودن حمایت کورکورانه آمریکا از اسرائیل، کمی تدافعی شروع کرد. اما او تصریح کرد که حوثیها از وضعیت جدید جهانی خود بسیار بسیار خرسند هستند و قصد دارند از آن استفاده کنند. او گفت: «ما اکنون اعتماد به نفس بیشتری داریم، زیرا از حمایت مردمی عظیمی برخورداریم. این ما را تشویق میکند که به نمایندگی از طرف یمن صحبت کنیم.» منظور او تمام یمن بود، اگرچه حوثیها کمتر از نیمی از خاک یمن را در اختیار دارند.
وی در ادامه این مصاحبه به خود میبالید که حوثیها در محور موسوم به مقاومت از حامی دیرینه خود نیز پیشی گرفتهاند. وی گفت: «موضع ما در قبال غزه از هر کسی حتی ایران پیشی گرفته است. ایران از اینکه انصارالله جرئت انجام چنین کاری را داشته است شوکه شد.» اگرچه این رابطه بهوضوح بسیار نزدیک است و حتی گفته میشود مقامات سپاه پاسداران ایران در حال حاضر در صنعا - پایتخت یمن - هستند؛ اما به نظر میرسد حوثیها از استقلال عمل قابلتوجهی برخوردار هستند و گمان میرود در گذشته چندین بار از توصیههای ایران چشمپوشی کردهاند.
من از او پرسیدم که آیا حوثیها مایلاند قدرت را با دیگر گروههای سیاسی یمن به اشتراک بگذارند یا خیر و دوباره از جسارت پاسخ او شگفتزده شدم. او گفت که «عبدالملک الحوثی» در هر دولت آینده به عنوان عالیترین مقام سیاسی در یمن باقی خواهد ماند، زیرا قدرت او مستقیماً از مردم ناشی میشود و بنابراین این مسئله قابل بحث نیست. او سپس داوطلبانه مقایسهای با «سید حسن نصرالله»، رهبر حزبالله و یکی دیگر از متحدان نزدیک به ایران انجام داد. اما «الاجری» افزود که عبدالملک الحوثی «قویتر و بزرگتر» از همتای لبنانی خود خواهد بود، زیرا حوثیها «بازیگر اصلی» در یمن هستند و خواهند بود. به عبارت دیگر، «عبدالملک الحوثی» در همه امور کشور حرف آخر را میزند.
مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر اسرائیل
حوثیها هیچگاه در مورد برنامههای سیاسی خود اینقدر علنی نبودند. من اولینبار در سال ۲۰۰۸ زمانی که بهعنوان خبرنگار نیویورکتایمز در بیروت سفرهای مکرری به یمن داشتم، با آنها برخورد کردم. یک روز صبح بیرون دادگاه صنعا ایستاده بودم که یک وسیله نقلیه زرهی را که چند زندانی را با خود حمل میکرد دیدم. این وسیله نقلیه پنجرههای میلهای داشت و من میتوانستم صدای زندانیان را بشنوم که یکصدا شعار میدادند: «خدا بزرگ است! مرگ بر آمریکا! مرگ بر اسرائیل! لعنت بر یهودیان! اسلام پیروز است!» خبرنگاران یمنی در کنار من نیز مانند من گیج شده بودند.
ما میدانستیم که حوثیها یک گروه شورشی در کوههای شمالی کشور هستند که سالها در حال جنگیدن با دولت یمن بودند. میدانستیم که آنها برای آزادی خود در بازخوانی کلماتی که بهتازگی شنیده بودیم - که برایشان به عنوان «صرخه» یا «فریاد» شناخته میشد - اهمیت زیادی قائل بودند که البته توسط دولت ممنوع شده بود؛ اما به نظر میرسید هیچ کس نمیدانست آنها چه میخواهند، چرا میجنگند، یا چند نفر هستند. «عبدالملک الحوثی» - رهبر آنها - در مصاحبههای آن زمان گفته بود که آنها فقط از خود دفاع میکنند و تنها میخواهند بمانند. حتی ۱۰ سال بعد، زمانی که حوثیها پایتخت یمن را فتح کرده بودند و بر اکثر جمعیت آن حکومت میکردند، شبه سایهای از اسرارآمیزی و رازآلودگی آنها را احاطه کرده بود.
من درباره این جنبش با «حسن زید» که بنیانگذاران آن را میشناخت و از علمای محترم اسلام زیدی - فرقهای که حوثیها مانند اکثر مردم شمال به آن تعلق دارند - بود، بحث میکردم. در آخرین بازدیدم از صنعا، در اواخر سال ۲۰۱۸، از «حسن زید» پرسیدم که آیا حوثیها دیدگاه سیاسی دارند؟ او بیدرنگ پاسخ داد که اصلاً ندارند. او در آن زمان بهعنوان وزیر جوانان این گروه خدمت میکرد، بنابراین من کمی متحیر شدم. او گفت: «مشکل حوثیها این است که دیدگاه آنها در واکنش به رفتار دیگران شکل میگیرد» حسن زید با حوثیها که ایدئولوژی آنها از ارتدوکس زیدی فاصله زیادی دارد، اختلافات اعتقادی داشت. هنگامی که او در سال ۲۰۲۰ توسط مهاجمان مرموز به ضرب گلوله کشته شد، غمگین شدم چون همیشه او را دوست داشتم، اما تعجب نکردم.
سرنوشتی که تغییر کرد
منزوی بودن ممکن است در روزهای اولیه برای حوثیها مناسب بوده باشد؛ اما بلندپروازیهای آنها در طول زمان تکامل یافته است. تمایل به کسب قدرت، ریشه در خاستگاه اصلی آنها دارد. خانواده حوثی به طبقهای تعلق دارند که برای بیش از ۱۰۰۰ سال در رأس سلسلهمراتب اجتماعی در شمال یمن قرار داشتند. حوثیها بهعنوان سید - که ادعا میکنند نسبشان را از حضرت محمد (ص) دارند - بخشی از پادشاهان مذهبی معروف به «امامان» بودند که در بیشتر آن زمان بر منطقه حکومت میکردند. زمانی که گروهی از افسران جوان آخرین امام زیدی را در سال ۱۹۶۲ برکنار کردند و یک جمهوری تشکیل دادند، سرنوشت آنها تغییر کرد. پس از آن، سیدهای شمال مورد تحقیر قرار گرفتند و بسیاری از آنها در فقر فرو رفتند.
اوضاع برای حوثیها در اوایل دهه ۱۹۸۰ بدتر شد. این در زمانی بود که سعودیها - که از انقلاب ایران تکان خورده بودند - شروع به ترویج روایت افراطگرایانه وهابی خود از اسلام در شمال یمن کردند. یمن هرگز مشکل فرقهای جدی نداشته است، اما از آنجایی که وعاظی که از سوی عربستان سعودی حمایت مالی میشوند، اعتقادات وهابی خود را گسترش دادند، روحانیون زیدی به این نتیجه رسیدند که باید مقابله کنند. آنها نسل جدیدی از زیدیهای احیاگر را تربیت کردند که در خشم علیه آل سعود و متحد آمریکاییاش غرق شده بودند.
یکی از معیارهای قدرت جدید حوثیها این است که رهبران مستبد و مغرور عرب که از حوثیها متنفرند بهسختی جرئت انتقاد از آنها را دارند.
غیورترین آنها جوانی به نام «حسین الحوثی» بود. بلندپروازیهای «حسین الحوثی» بسیار فراتر از صرف دفاع از زیدیه بود. او به ایران و سودان در حالی سفر کرد که در دهه ۱۹۹۰ برای همه انواع اسلامگرایان پایگاه مهمی بودند. وقتی به خانه برگشت، تجربه خانوادهاش و خودش را به یک سلاح ایدئولوژیک جدید تبدیل کرد. او پس از آن که «علی عبدالله صالح» - رئیسجمهور وقت یمن - حمایت کامل خود را از «جورج دبلیو بوش» در جنگ علیه تروریسم که برخی اسلامگرایان آن را جنگی علیه اسلام میدانستند، اعلام کرد، رادیکالتر شد. پس از آن بود که برای اولینبار صدای «فریاد» حوثیها شنیده شد. تعالیم حسین که در یک سند آنلاین ۲۱۲۹ صفحهای به نام «ملازم» گردآوری شده است، اکنون تقریباً بهاندازه خود قرآن مورداحترام نهضت است.
«ملازم» نسخه بهروز شده امامت بود. به گفته «برنارد هایکل» [4]- محقق مستقر در دانشگاه «پرینستون» که سالها در یمن زندگی کرده است - «حسین» نیاز به یک رهبر عالی را اعلام کرد که مظهر «روحیه انقلابی آسمانی» باشد و بهعنوان «راهنمای جامعه و جهان» عمل کند. مقام «حسین الحوثی» با شهادت او به دست سربازان یمنی در سال ۲۰۰۴ بیشتر شد. برادر کوچکترش «عبدالملک» سپس سکان هدایت را در دست گرفت و جنگهای متناوبی علیه دولت یمن را تا سال ۲۰۱۰ رهبری کرد. بخش اعظم شمال یمن در این سالها ویران شده بود، اما به لطف فساد و ظلم دولت یمن، پس از هر درگیری، جنبش قویتر ظاهر شد. حوثیها همیشه در مورد دشمنان خود، خوششانس بودهاند.
عربستان مقصر وضعیت کنونی
یکی از دلایلی که حوثیها کمتر شناخته شدهاند این است که جنبش آنها در سایه سلطنت سعودی به وجود آمد. گستاخی و ثروت سعودیها و نفوذ زهرآگین روحانیون وهابی افراطی و خشکمقدس عربستان، به استدلال حوثیها مبنی بر اینکه آنها فقط از خود دفاع میکنند، اعتبار بخشید. سعودیها با مداخلات خود در یمن در طول سالها در ایجاد وضعیت کنونی مقصر هستند. پس از سال ۲۰۱۲، زمانی که اعتراضات عمومی، «علی عبدالله صالح» را سرنگون کرد، ریاض سعی کرد نقش سازندهتری ایفا کند. عربستان سعودی بر یک انتقال متزلزل قدرت نظارت کرد و میلیاردها دلار به یمن تزریق کرد. اما در خلأ سیاسی پس از آن، حوثیها با ارتشی که در اثر سالها جنگ، سخت آزموده شده بود، بخش زیادی از کشور را تصرف کردند؛ در حالی که وانمود میکردند که با روند دموکراتیک همراهی میکنند.
در اوایل سال ۲۰۱۵، چند ماه پس از تصرف پایتخت، حوثیها قراردادی را با ایران امضا کردند که پیش از این به طور مخفیانه به آنها سلاح و آموزش میداد. حوثیها هفتهای ۱۴ پرواز بین صنعا و تهران انجام دادند، در حالی که سپاه پاسداران ایران، افسران و تسلیحات خود را مستقیماً برای متحدان جدید خود در محور مقاومت فرستاد. این برای ریاض خیلی آزاردهنده بود، به همین دلیل سعودیها ائتلافی تشکیل دادند و علیه حوثیها اعلام جنگ کردند. دولت اوباما با اکراه از آنها حمایت کرد؛ چرا که نگران بود که به یک جنگ نیابتی غیر قابل پیروزی و به نفع ایران کشیده شود.
همانطور که انتظار میرفت، جنگ نتایج معکوسی به دنبال داشت. خلبانان سعودی ضعیف آموزشدیده، از ترس آتش ضدهوایی، بمبهای خود را از ارتفاع بسیار بالا پرتاب میکردند و حملات بیرویه و کورکورانه باعث کشتهشدن هزاران غیرنظامی یمنی شد. با اعمال محاصره ائتلاف سعودی، مواد غذایی در یمن کمیاب شد و بسیاری از مردم تا مرز قحطی پیش رفتند. نیروهای یمنی نیز که در کنار ائتلاف سعودی میجنگیدند به دلیل اختلافات جناحی و فساد ضعیف شدند.
با گذشت سالها، ضد حملات حوثیها مؤثرتر شد. سال ۲۰۱۹ حوثیها موشکهای بالستیک و کروز را به میدانهای نفتی و فرودگاههای عربستان شلیک میکردند و اگرچه سعودیها توانستند بیشتر حملات را رهگیری کنند، اما جنگ به طرز دردناکی نامتقارن شده بود. موشکهای رهگیر پاتریوت عربستان میتوانند بیش از یک میلیون دلار قیمت داشته باشند، در حالی که پهپادهای مسلح حوثیها تنها چند صد دلار ارزش داشتند.
در اوایل سال ۲۰۲۲ یک موشک حوثیها به ایستگاه توزیع نفت در جده در جریان مسابقات جایزه بزرگ عربستان سعودی در فرمول یک - یکی از رویدادهای گردشگری برجسته پادشاهی سعودی - اصابت کرد. دود بزرگ سیاهی از پیست مسابقه نمایان بود. سعودیها چندین سال برای دستیابی به توافق صلح تلاش کرده بودند، اما این بار به نظر میرسید «محمد بن سلمان» - ولیعهد عربستان - به این نتیجه رسیده که دیگر کافی است.
سازمان ملل یک هفته بعد با آتشبس، میانجیگری کرد. مذاکرهکنندگان سعودی به همراه یک فرستاده سازمان ملل با حوثیها درباره یک توافق صلح بلندمدت گفتگو کردند. این توافق که در زبان دیپلماتیک بهعنوان «نقشه راه» شناخته میشود، فراتر از پایاندادن به جنگ است. هدف آن هموارکردن راه برای آیندهای شادتر در یمن، با پیشبینیهایی برای بازسازی، خروج همه نیروهای خارجی و گفتوگوی سیاسی «فراگیر» بین حوثیها و رقبای آنها در جنوب یمن است که حوثیها به مدت یک دهه به طور متناوب با آنها جنگیدهاند. «نقشه راه» همچنین محدودیتهای موجود در بنادر و فرودگاههای اصلی حوثیها را که سالها مسدود شدهاند، لغو خواهد کرد. این امر درهای آنها را به روی جهان باز میکند و مشروعیتی را که آنها مدتها آرزوی آن را داشتند به همراه خواهد داشت و در عین حال، باعث افزایش عظیم درآمد آنها میشود. علاوه بر آن، این توافق سعودیها را متعهد میکند که حداقل به مدت شش ماه به کارمندان دولتی در هر بخش از یمن، از جمله سربازان، حقوق بپردازند. این مبلغ میتواند بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار در ماه باشد که مبلغ هنگفتی در یمن است. بیشتر آن به بخش تحت کنترل حوثیها از کشور میرود که بخش عمدهای از جمعیت در آن زندگی میکنند.
بهعبارتدیگر نقشه راه، حوثیها را از یک گروه تروریستی به یک دولت تبدیل میکند. ممکن است این اتفاق به ایران اجازه دهد تا سلاحها را مستقیماً به حوثیها منتقل کند، نه اینکه آنها را به طور مخفیانه با قایقهای مبدل ارسال کند؛ کاری که حدود ۱۵ سال انجام داده است. سعودیها این ریسکها را میپذیرند؛ زیرا محمد بن سلمان دیگر نمیخواهد اختلالی در چشمانداز ۲۰۳۰ وی یعنی تلاش زیاد او برای تغییر اقتصاد و جامعه عربستان سعودی ایجاد شود. این نقشه راه همچنین احتمالاً حوثیها را برای جنگ ظفرمندانه علیه تمام مناطقی از یمن که قبلاً تحت کنترل آنها نبودند مجهز میکند. آنها در گذشته برای تصرف این مناطق تلاش کردهاند و تمایل خود را برای تسلط بر کل کشور پنهان نکردهاند. اینکه آیا آنها در یک مرزی توقف خواهند کرد یا نه، نمیتوان فعلاً حدس زد.
تبلیغات حوثیها شامل تهدیدِ حمله به عمق عربستان سعودی و تصرف مکه و با احتمال کمتر شامل بیتالمقدس میشود. سعودیها در این مورد آنقدر عصبی هستند که هیچ یک از مقاماتی که در سفر اخیر به ریاض با آنها ملاقات کردم، قبول نکردند که از آنها نقلقول شود. مذاکرات نقشه راه طولانی و دشوار بود. شنیدن در مورد مذاکرات باعث شد تا برای افرادی که کارشان نشستن پشت میز مقابل حوثیها بود، احساس ترحم کنم. چند نفری که با آنها صحبت کردم، مجموعهای از جلسات طاقتفرسا را با مردانی که در هنر بالابردن شرط و شروط استاد بودند، برای من توصیف کردند. آنها این کار را بارها و بارها انجام دادند. به عنوان مثال، ابتدا قرار بود حقوق کارمندان دولت یمن توسط بخشی از مالیات بر یک بندر تحت کنترل حوثیها و بخشی از سود حاصل از نفت و گاز خود یمن تأمین شود. اما در پایان سعودیها پذیرفته بودند که همه هزینهها را بپردازند.
«عبدالملک الحوثی» مذاکرات را از نزدیک دنبال میکند و به جزئیات مذاکرات نیز واقف است. فقط در موارد نادری مستقیماً با خارجیها درگیر میشود و تشریفات این مراسم همیشه یکسان است. میهمانان به صنعا میرسند و مقامات حوثی آنها را به یک خانه شخصی هدایت میکنند. آنها در اتاقی با یک میز و مانیتور رایانه مینشینند و الحوثی از طریق لینک ویدئویی از پایگاه خود در شهر شمال غربی صعده، در ۱۱۰ مایلی با آنها صحبت میکند. در نهایت حوثیها به آنچه میخواستند رسیدند، زیرا سعودیها شدیداً نیازمند توافق بودند. یک دیپلمات به من گفت: «نگرش آنها این است که ما پیروز شدیم. هر کسی که میخواهد قدرت را به اشتراک بگذارد، باید این کار را تحت شرایط آنها انجام دهد.»
سعودیها میگویند که آنها فقط بحثها را بر سر نقشه راه تسهیل کردند؛ نقشهای که به عنوان توافقی بین حوثیها و رقبای آنها در دولت «به رسمیت شناخته شده بینالمللی» یمن مستقر در جنوب کشور مطرح میشود. این یک تخیل حقوقی است؛ دولت جنوب، یک دولت دستنشانده غیرمنتخب است که برای سرپا ماندن کاملاً وابسته به گشادهدستی عربستان است. این همچنین یک نماد است که در زیر آن مجموعهای از جناحهای جنوبی متخاصم وجود دارد. یکی از چیزهایی که آنها بر سر آن توافق دارند، نفرت از نقشه راه است که آن را - با برخی توجیهات - تسلیم خواستههای حوثیها میدانند، اما آنها نمیتوانند چنین چیزی بگویند؛ زیرا این کار حقوق دریافتی از ریاض را به خطر میاندازد.
مجللترین زندان جهان
زمانی که من برای ملاقات با «رشاد العلیمی» [5] - رئیسجمهور یمن - به آنجا رفتم، این به طرز دردناکی آشکار شد گرچه دولت او در یمن مستقر است، او در هتل «ریتز - کارلتون» [6] در ریاض زندگی میکند و جلسات خود را در آنجا برگزار میکند؛ یک ساختمان شبیه به قصر که از بقیه شهر جدا شده است. نادیدهگرفتن نمادین بودن او محیط غیرممکن بود. در سال ۲۰۱۷ «محمد بن سلمان» دهها تن از ثروتمندترین و قدرتمندترین شخصیتهای عربستان سعودی را دستگیر کرد، آنها را به فساد متهم کرد و آنها را مجبور به واگذاری بیشتر ثروت خود کرد، «ریتز کارلتون» به مجللترین زندان جهان تبدیل شد.
«رشاد العلیمی» زندانی نیست، اما آزاد هم نیست. پیرمردی لاغر و طاس ۷۰ساله با سبیلهای کوچک، مانند پزشکی که از دادن خبر بد اکراه دارد از من استقبال کرد. او به طور مفصل درباره ظلم و ستم حوثیها به شهر تعز یمن - زادگاهش - صحبت کرد. وقتی از نقشه راه پرسیدم، «علیمی» حوصله نداشت آن را تحسین کند. او که غمگین به نظر میرسید گفت: «من معتقدم صلح، اولویت اصلی یمن است». اندکی بعد او گفت: «حوثیها تنها پس از شکست به صلح خواهند رسید.» خیلی واضح بود که نتیجهگیری را به من واگذار کرد. او توافقنامه را امضا کرده بود، اما آن را یک اشتباه میدانست.
تضاد بین خلقوخوی کسلکننده «العلیمی» و اعتمادبهنفس درخشان حوثیها آزاردهنده بود. وقتی از «العلیمی» پیش «عبدالمالک الاجری» - نماینده حوثیها در عمان - یاد کردم، او با پوزخند طعنهآمیزی گفت: «ما اجازه نمیدهیم سعودیها با ما همانگونه برخورد کنند که با دولت بهاصطلاح قانونی برخورد میکنند.» او از «العلیمی» به عنوان شخصیتی بدون اقتدار واقعی یاد کرد که یکی از ویژگیهایش این است که هر چه سعودیها به او بگویند او پاسخ خواهد داد «بله» و نقشه راه را امضا خواهد کرد.
برخی از رهبران جنوب یمن تمایل بیشتری به بیان افکار خود دارند. در ماه ژانویه، «عیدروس الزبیدی» [7] که معاون العلیمی است و همچنین رهبری یک جناح مسلح طرفدار یک کشور مستقل در جنوب یمن را بر عهده دارد، از حملات هوایی به رهبری آمریکا انتقاد کرد و گفت که این حملات برای بازدارندگی حوثیها کافی نیست. «زبیدی» از غرب خواسته است تا تسلیحات، اطلاعات و آموزش را به جناحهای جنوب ارائه دهد تا اگر نمیتوانند حوثیها را عقب برانند، حداقل بتوانند آنها را مهار کنند. جسارت او مربوط به جیب او و حامی اصلی او امارات متحده عربی بوده است نه عربستان سعودی است.
مردی که به سپر حوثیها تبدیل شد
ناامیدی جنوبیها قابلدرک است. اگرچه حوثیها بهعنوان جنگجویانی سرسخت شهرت پیدا کردهاند، اما از دست رقبای یمنی خود چند شکست واقعی خوردهاند. در سال ۲۰۱۸ حوثیها تقریباً راه حیات اقتصادی خود یعنی بندر حدیده در سواحل دریای سرخ را از دست دادند. اگر سربازان جنوبی فقط چند مایل دیگر به بندر پیش میرفتند، حوثیها را به زانو در میآوردند. حداقل حوثیها باید امتیازات دردناکی میدادند و به احتمال زیاد، امروز درگیر جنگ دریایی در دریای سرخ نبودند. در عوض، ائتلاف سعودی تحتفشار آمریکا و گروههای امدادی که هشدار داده بودند که این نبرد میتواند به یک فاجعه انسانی حتی عمیقتر منجر شود، از حدیده عقبنشینی کرد.
برخی از تحلیلگران و کارکنان حقوق بشر اکنون بر این باورند که درباره این نگرانیها در میان فضای خشم گسترده از سعودیها اغراق شده است. در واقع حوثیها ممکن است توسط یک شانس عجیب، نجاتیافته باشند. در اوایل اکتبر همان سال، عوامل سعودی، «جمال خاشقجی» - روزنامهنگار سعودی - را در استانبول کشته و تکهتکه کردند. جزئیات غمانگیز این قتل به مطبوعات درز کرد و موجی از خشم علیه سعودیها به راه افتاد که پیش از این به دلیل بمباران بیرویه خود در یمن مورد انتقاد قرار گرفته بودند.
جنگ غزه قدرت حوثیها را در داخل یمن تثبیت کرده و به آنها کمک کرده است تا حدود ۱۶ هزار سرباز جدید را در ماه اول جنگ غزه جذب کنند.
من نیز در آن خشم شریک شدم و آن را به اشتراک گذاشتم. من خاشقجی را بهخوبی میشناختم و مذاکرات طولانی و زیادی با او در ریاض داشتم. اما مرگ او تبدیل به یک رقابت سیاسی شد که پیشبینی استفاده از آن در آن زمان دشوار بود. دولت عربستان مجبور شد در حالت تدافعی قرار بگیرد و متحدان بینالمللی دیگر حوصله حمایت از جنگ در بندری مبهم در دریای سرخ را نداشتند. سازمان ملل آتشبسی را ترتیب داد که هر دو طرف را ملزم به عقبنشینی میکرد، اما حوثیها آن را نقض کردند و کنترل بندر را دوباره به دست گرفتند. در نگاهی به گذشته، به نظر میرسد که قتل ظالمانه یک مرد مشهور به سپر جنبش حوثیها تبدیل شد.
آیا حوثیها را میتوان بیرون کرد؟ آنها میتوانند شکستناپذیر به نظر برسند، بهخصوص اکنون که با موفقیت خود را بهعنوان قهرمانان آرمان فلسطین معرفی کردهاند. بر اساس یک گزارش مستقل، به نظر میرسد که این وضعیت، قدرت آنها را در داخل یمن نیز تثبیت کرده است و به آنها کمک کرده است تا حدود ۱۶ هزار سرباز جدید را در ماه اول جنگ غزه جذب کنند. آنها در مناطق تحت کنترل خود، مدارس را به کارخانه تبلیغات و جنگافروزی تبدیل کردهاند. قیمت مواد غذایی افزایش یافته است و توانایی یمن برای صادرات نیروی کار - قدرت اصلی آنها برای سالها - در حال سقوط است که تا حدی به دلیل فقدان آموزش شغلی است. حوالههای خارج از کشور (عمدتاً کارگران یمنی در عربستان سعودی) کاهش یافته است و شرایط بدتر میشود. سوءتغذیه حاد بیداد میکند و بسیاری از کودکان را با کوتاهی اندام و آسیب مغزی مواجه میکند. با وجود اینکه تقریباً ۸۰ درصد از جمعیت به آنها وابسته هستند، جریان کمکهای غذایی بسیار کاهش یافته است. این نقشه راه شامل فرمولی برای تقسیم درآمدهای حاصل از ذخایر نفت و گاز یمن است که در خارج از منطقه تحت کنترل حوثیها قرار دارد و سالها است که تا حد زیادی بی استفاده بوده است. اما برخی میگویند که نفرت متقابل این توافق را از بین خواهد برد. حوثیها در هفتههای اخیر با جناحهای جنوبی درگیر شدهاند و برخی ناظران نگران هستند که آتشبس دو ساله ممکن است به هم بخورد.
اگر جنگ داخلی دوباره آغاز شود، مخالفین ایران در آمریکا ممکن است خواستار تسلیح مجدد جناحهای جنوبی به عنوان وزنه تعادل نظامی شوند. برخی از رهبران سعودی ممکن است حتی یک جنگ داخلی را تا زمانی که ریاض بتواند از جنگ دور بماند برای تضعیف حوثیها مفید بدانند؛ اما چنین جنگی، اتحاد شیعیان در شمال را در مقابل نیروهای سنی در جنوب قرار میدهد که باعث شعلهورشدن رقابتهای فرقهای و جذب جهادیها از کشورهای دیگر میشود. نسخههای جدید القاعده یا داعش در بیابان شکوفا خواهند شد. آیا واقعاً کسی میخواهد دوباره آن راه را طی کند؟
برخی ناظران فکر میکنند که سعودیها میتوانند با احیای شبکه نفوذ عمیقی که قبل از سرنگونی صالح داشتند، نقش مثبتی ایفا کنند؛ البته به شرطی که عاقلانهتر از آن استفاده کنند. نویدبخشی حکومت محلی در مناطقی از یمن خارج از کنترل حوثیها میتواند در نهایت بهعنوان الگو در شمال یمن عمل کند.
برای جهان خارج، نگرانی بزرگتری وجود دارد؛ اکنون که حوثیها نشان دادهاند که در دریای سرخ چه کاری میتوانند انجام دهند، چه چیزی مانع از یافتن بهانههای جدید برای انجام دوباره آن میشود؟ زرادخانه آنها شامل قایقها و زیردریاییهای بدون سرنشین و مملو از مواد منفجره است که قطعات آن توسط ایران ارائه میشود. اگر یکی از اینها به یک کشتی نیروی دریایی آمریکا ضربه بزند، میتواند تعداد زیادی ملوان را بکشد. این دقیقاً همان چیزی است که ۲۴ سال پیش رخ داد؛ زمانی که مهاجمان انتحاری القاعده در یک قایق به کشتی « یواساس کول» در سواحل جنوبی یمن حمله کردند.
دیپلماتهایی که نقشه راه را نوشتند، اکنون میگویند که باید با درنظرگرفتن این خطرات در آن تجدیدنظر شود. یکی از مقامات آمریکایی به من گفت: «ما نمیتوانیم بگذاریم گذشتهها گذشته باشند و همه این اتفاقات را فراموش کنیم. روند صلح باید تضمین کند که تهدید حوثیها مهار میشود و حوثیها بیشتر شجاع و قوی نمیشوند. چگونه میتوانید نیرویی بیپروا مانند حوثیها را مهار کنید؟ نقشه راه باید پاسخی ارائه دهد، در غیر این صورت میتواند به بنبست بسیار تاریک منجر شود.»
[1] . Robert F. Worth
[2] . Tim-Houthi Chalamet
[3] . Abdelmalek al-Ejri
[4] . Bernard Haykel
[5] . Rashad al-Alimi
[6] . Ritz-Carlton hotel
[7] . Aidarus al-Zoubaidi
/ انتهای پیام /