پایه‌های در حال فروپاشی قدرت آمریکا به روایت امی زگارت؛

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!
امروز کشور‌ها به طور فزاینده‌ای قدرت را از منابع ناملموسی مثل دانش و فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی که رشد اقتصادی، کشف‌های علمی و پتانسیل نظامی را به‌شدت تقویت می‌کند، به دست می‌آورند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «امی زگارت» [1] - استاد دانشگاه استنفورد و عضو ارشد مؤسسه هوش مصنوعی انسان‌محور این دانشگاه و نویسنده کتاب «جاسوس‌ها، دروغ‌ها و الگوریتم‌ها: تاریخ و آینده اطلاعات آمریکایی» [2] و یکی از برجسته‌ترین کارشناسان امنیت ملی آمریکا در حوزه فناوری‌های نوظهور - در یادداشت بسیار مهمی که «Foreign Affairs» آن را منتشر کرده است، به دگردیسی قدرت از منابع ملموس مثل قدرت نظامی، جمعیت، سرزمین و منابع نفتی و گازی به مؤلفه‌های ناملموسی مثل قدرت دانش و نوآوری می‌پردازد. به گفته وی، در دوران معاصر، «علم» قدرت است و اگر کشوری در حوزه فناوری‌های نوظهور مثل هوش مصنوعی مسلط شود، روندهای جهانی را در آینده تعیین خواهد کرد. وی تأکید می‌کند که سیستم آموزشی مدارس و دانشگاه‌های آمریکا، به‌عنوان منابع قدرت نوآوری بلندمدت این کشور، در حال افول است و اگر آمریکا می‌خواهد جایگاه جهانی خود را در دهه‌های آینده حفظ کند، باید دستور کار جدیدی برای تقویت مدارس و دانشگاه‌های خود در پیش بگیرد. تغییر قوانین مهاجرتی برای جذب بهترین استعدادهای جهان، افزایش بودجه‌های مراکز علمی و دانشگاهی برای حفظ نخبگان و عدم جذب آنها در بخش خصوصی در این باره ضروری است.

 

علم، مهم‌ترین سلاح قابل‌حمل

هنگامی که حمله روسیه به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲ قریب‌الوقوع به نظر می‌رسید، مقامات اطلاعاتی آمریکا آن‌قدر از پیروزی سریع تانک‌های روسی مطمئن بودند که کارکنان سفارت آمریکا در کیف را تخلیه کردند. بر اساس معیارهای سنتی قدرت، ارزیابی اطلاعات منطقی بود. در سال ۲۰۲۱، روسیه از نظر هزینه‌های دفاعی در رتبه پنجم جهان قرار داشت، درحالی‌که اوکراین در رده ۳۶ و پس از تایلند و بلژیک بود. بااین‌حال، با گذشت بیش از دو سال، روسیه و اوکراین همچنان در حال مبارزه در یک جنگ وحشیانه هستند.

انعطاف‌پذیری اوکراین نشانگر این است که قدرت آن چیزی نیست که قبلاً بود. نمایش غافلگیرکننده این کشور تا حدودی نتیجه جمعیت تحصیل‌کرده و اکوسیستم نوآوری فناوری آن است که مقادیر زیادی پهپاد و سایر سلاح‌های داخلی در حال پرواز را تولید کرده است. اوکراین حتی با استفاده از پهپادهای تولید داخل و تجهیزات دیگر توانسته است جنگ دریایی را بدون نیروی دریایی به راه بیندازد و نزدیک به ۲۲ کشتی روسی را نابود کند و کنترل دریای سیاه را از روسیه سلب کند.

دانش و فناوری به‌عنوان منابع ناملموس قدرت از دانشگاه و بخش خصوصی سرچشمه می‌گیرد.

برای قرن‌ها، قدرت یک ملت از منابع ملموسی ناشی می‌شد که دولت آن می‌توانست آن‌ها را ببیند، اندازه‌گیری کند و به‌طورکلی کنترل کند. قدرت بیشتر شامل جمعیت‌هایی که می‌توانستند سرباز شوند، سرزمینی که می‌توانست تسخیر شود، نیروی دریایی که می‌توانست مستقر شود و کالاهایی مانند نفت که می‌توانند آزاد یا محدود شوند، بود. اسپانیا در قرن شانزدهم دارای ارتش، مستعمرات و فلزات گران‌بها بود. بریتانیا در قرن نوزدهم، قوی‌ترین نیروی دریایی جهان و مزایای اقتصادی ناشی از انقلاب صنعتی را داشت. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم دارای زرادخانه‌های هسته‌ای عظیمی بودند.

امروز کشورها به طور فزاینده‌ای قدرت را از منابع ناملموس به دست می‌آورند؛ دانش و فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی که رشد اقتصادی، کشف‌های علمی و پتانسیل نظامی را به‌شدت تقویت می‌کند، از منابع جدید قدرت هستند. کنترل این دارایی‌ها برای دولت‌ها به دلیل ماهیت نامشهود و سهولتی است که با آن در کشورها پخش می‌شوند و پس از انتشار در محیط، قابل‌کنترل نیستند. به‌عنوان‌مثال، مقامات آمریکا نمی‌توانند اصرار کنند که دشمن پس از انتشار، یک الگوریتم را به آمریکا بازگرداند، همان‌طور که دولت «جورج دبلیو بوش» خواستار بازگرداندن هواپیمای جاسوسی آمریکا شد که پس از برخورد با یک جت جنگنده چینی در سال ۲۰۰۱ در جزیره «هاینان» سقوط کرد. همچنین نمی‌توانند از یک مهندس زیست‌شناسی چینی بخواهند که دانش به‌دست‌آمده از تحقیقات پسادکتری در آمریکا را پس دهد. علم، بهترین سلاح قابل‌حمل است.

این واقعیت که این منابع قدرت معمولاً از بخش خصوصی و دانشگاه سرچشمه می‌گیرند، کار دولت را حتی چالش‌برانگیزتر می‌کند. سیاست خارجی، همیشه یک بازی دوسطحی بوده است؛ مقامات ایالات متحده هم باید با بازیگران داخلی و هم با دشمنان خارجی درگیر شوند؛ اما بیشتر تصمیمات شرکت‌های خصوصی، نتایج ژئوپلیتیکی را شکل می‌دهند و منافع بخش خصوصی آمریکا، همیشه با اهداف ملی همسو نمی‌شود.

«متا» شرکت مادر «فیس‌بوک»، «اینستاگرام» و «واتس‌اپ»، در حال تعیین حقیقت برای سه میلیارد نفر در سراسر جهان است که از سیستم‌عامل‌های آن استفاده می‌کنند. در سال گذشته، مدیران عامل آمریکایی که منافع تجاری در چین دارند، به همان اندازه که آنتونی بلینکن - وزیر امور خارجه - با رئیس‌جمهور چین - «شی جین‌پینگ» - ملاقات داشته‌اند، به‌صورت چهره‌به‌چهره با او دیدار کرده‌اند. هنگامی که جنگ در اوکراین شروع شد، «ایلان ماسک» - میلیاردر سرمایه‌دار - به‌تنهایی تصمیم گرفت که کجا و چه زمانی ارتش اوکراین می‌تواند با استفاده از شبکه ماهواره‌ای استارلینک که مالک آن است، ارتباط برقرار کند.

«متا» شرکت مادر «فیس‌بوک»، «اینستاگرام» و «واتس‌اپ»، در حال تعیین حقیقت برای سه میلیارد نفر در سراسر جهان است که از سیستم‌عامل‌های آن استفاده می‌کنند.

درعین‌حال، بسیاری از توانایی‌های دولت آمریکا رو به وخامت است. ابزارهای سنتی سیاست خارجی آن پژمرده شده‌اند. تأیید انتصابات ریاست‌جمهوری به‌قدری دشوار شده است که حداقل یک‌چهارم پست‌های کلیدی سیاست خارجی در دو سال اول دور اول سه رئیس‌جمهور گذشته ایالات متحده خالی ماندند. به لطف سر به فلک کشیدن بدهی فدرال، امسال برای اولین‌بار، ایالات متحده بیشتر از آنچه که برای دفاع هزینه می‌کند، بر روی پرداخت‌های بهره و سود صرف خواهد کرد. به دلیل آن که کنگره اغلب نمی‌تواند یک بودجه سالانه را تصویب کند، پنتاگون به طور فزاینده‌ای بر روی اقدامات بودجه‌ای موقتی کار می‌کند که تنها برنامه‌های موجود را تأمین مالی می‌کنند و مانع از راه‌اندازی ابتکارات جدید تحقیق و توسعه یا برنامه‌های جدید تسلیحاتی می‌شوند.

این سیستم معیوب و ورشکسته به طور نامتناسبی مانع رشد و شکوفایی شرکت‌های جدید، کوچک و نوآور می‌شود. در نتیجه، سیستم‌های تسلیحاتی بزرگ و گران‌قیمت ادامه می‌یابند؛ درحالی‌که راه‌حل‌های جدید و ارزان‌قیمت، به‌سادگی از بین می‌روند. اگر چین بخواهد فرایند بودجه‌ای طراحی کند که هدف آن خنثی‌کردن اختراعات، افزایش هزینه‌های تسلیحاتی به طرزی چشمگیر و تضعیف دفاع آمریکا باشد، به همین شکل خواهد بود. در همین حال و به طور بحران‌آفرینی، سلامت سیستم آموزشی مدارس و دانشگاه‌های تحقیقاتی ایالات متحده - منابع اصلی نوآوری بلندمدت این کشور - رو به افول است.

در دنیای امروزی که مبتنی بر دانش و فناوری است، سیاست‌گذاران آمریکا باید به روش‌های جدیدی در مورد اینکه چه چیزی قدرت آمریکا را تشکیل می‌دهد، چگونه آن را توسعه دهند و چگونه آن را به کار گیرند، فکر کنند. رفاه و امنیت آینده، کمتر به جلوگیری از دستیابی دشمنان به فناوری‌های ایالات متحده و بیشتر به تقویت ظرفیت آموزشی و پژوهشی کشور و بسیج فناوری‌های نوظهور برای خدمت به منافع ملی بستگی دارد.

 

قدرت نوآوری و پیش‌بینی

برای چندین دهه، سیاست‌گذاران آمریکا از ابزارهای قدرت سخت و نرم برای تأثیرگذاری بر دشمنان و متحدان خارجی استفاده کرده‌اند. برای پیشبرد منافع ایالات متحده با قدرت سخت، آنها قدرت نظامی ساختند و از آن برای محافظت از دوستان و تهدید یا شکست دشمنان استفاده کردند. با قدرت نرم، ارزش‌های آمریکا را به اشتراک گذاشتند و دیگران را به اهداف خود جذب کردند. هنوز هم هر دو قدرت سخت و نرم اهمیت دارند، اما چون موفقیت یک کشور را آن‌طور که قبلاً تعیین می‌کردند، دیگر تعیین نمی‌کنند، ایالات متحده باید برای گسترش قدرت علمی خود تلاش کند؛ یعنی منافع ملی را از طریق تقویت ظرفیت کشور برای تولید فناوری تحول‌آفرین ارتقا دهد.

قدرت علمی دارای دو عنصر اساسی است: توانایی نوآوری و توانایی پیش‌بینی. اولین مورد، به ظرفیت یک کشور برای تولید و مهار پیشرفت‌های تکنولوژیک مربوط می‌شود. دومین مورد مربوط به توانایی کسب اطلاعات می‌شود. بخشی از این کار، در مأموریت سنتی سازمان‌های جاسوسی ایالات متحده قرار می‌گیرد که وظیفه کشف اهداف و توانایی‌های دشمنان خارجی برای تهدید منافع آمریکا را بر عهده دارند؛ بااین‌حال، از آنجایی که مرزهای بین صنعت داخلی و سیاست خارجی در حال محوشدن هستند، سازمان‌های اطلاعاتی نیز باید به دولت کمک کنند تا پیامدهای فناوری‌های توسعه‌یافته در داخل را درک کند.

سیستم آموزشی مدارس و دانشگاه‌های آمریکا به‌عنوان منابع قدرت نوآور بلندمدت این کشور، در حال افول است.

عملکرد اصلی قدرت علمی، مستقیماً به داخل آمریکا مربوط می‌شود. درحالی‌که هدف ابزارهای سیاست خارجی سنتی، بیرونی است. با استفاده از تهدید زور، شاید بشود بر رفتار بازیگران خارجی اثر گذاشت؛ اما استفاده از قدرت دانش، مستلزم نگاه واشنگتن به درون است. قدرت دانش شامل جمع‌آوری ایده‌ها و استعدادها و استفاده از فناوری برای کمک به آمریکا و شرکای آن برای پیشرفت، بدون توجه به آنچه که چین یا هر دشمن دیگری انجام می‌دهد است.

مؤلفه‌های قدرت علمی را به‌سختی می‌توان دید و اندازه‌گیری کرد؛ اما یک نقطه خوب برای شروع، سطوح مهارت آموزش ملی است. شواهد قاطعی نشان می‌دهد که نیروی کار با تحصیلات خوب، باعث رشد اقتصادی بلندمدت می‌شود. در سال ۱۹۶۰، شرق آسیا تقریباً با کشورهای جنوب صحرای آفریقا برای پایین‌ترین سرانه تولید ناخالص داخلی در جهان رقابت می‌کرد. بااین‌حال، در ۳۰ سال بعد، شرق آسیا به طرز چشمگیری پیشرفت کرد و این پیشرفت عمدتاً حاصل بهبودهای آموزشی این کشور بود.

تمرکز جغرافیایی استعدادهای فناورانه، یک شاخص مفید دیگر از قدرت علم است که نشان می‌دهد کدام کشورها آماده‌اند در زمینه‌های حیاتی جهش پیدا کنند. حتماً یک دلیلی وجود دارد که دانشمندان و مهندسان برجسته در آزمایشگاه‌ها جمع می‌شوند و تیم‌های فوق‌ستاره را جذب می‌کنند، به جای اینکه خود را در دفترهایشان منزوی کنند، به‌تنهایی آزمایش‌ها را طراحی کنند و مقالات پژوهشی را به‌صورت آنلاین بخوانند. نزدیکی فیزیکی اهمیت دارد؛ همکاری نزدیک بهترین ذهن‌های جهان با یکدیگر، فرمولی برای دستیابی به پیشرفت‌های فناورانه است.

سنجش چشم‌انداز قدرت درازمدت یک کشور، نیازمند سنجش سلامت دانشگاه‌های تحقیقاتی آن کشور است. شرکت‌ها نقش اساسی در نوآوری فناوری ایفا می‌کنند، اما زنجیره تأمین نوآوری پیش‌تر و زودتر از شرک‌ها از آزمایشگاه‌ها و کلاس‌های دانشگاهی آغاز می‌شود. درحالی‌که شرکت‌ها باید منابع خود را بر توسعه فناوری‌هایی با چشم‌انداز تجاری کوتاه‌مدت متمرکز کنند، دانشگاه‌های تحقیقاتی با تقاضاهای مالی یا زمانی مشابهی مواجه نیستند. تحقیقات پایه - رگ حیات دانشگاه‌ها - سؤالاتی را در مرزهای دانش بررسی می‌کند که ممکن است نسل‌ها طول بکشد تا پاسخ داده شود و ممکن است هرگز کاربرد تجاری نداشته باشد؛ اما بدون آنها، بسیاری از پیشرفت‌های تجاری از جمله «رادار»، «جی‌پی‌اس» و اینترنت ممکن نبود.

به‌عنوان‌مثال اخیراً، آنچه که از بیرون مانند موفقیت یک‌شبه واکسن‌های کووید ۱۹ مبتنی بر «MRNA» به نظر می‌رسید، در واقع نتیجه بیش از ۵۰ سال تحقیقات اساسی در دانشگاه‌ها بود. قبل از اینکه شرکت‌های دارویی واکسن را توسعه دهند، محققان دانشگاهی کشف کرده بودند که «MRNA» می‌تواند سلول‌های پروتئینی را فعال و مسدود کند. آنها متوجه شده بودند که چگونه آن را به سلول‌های انسانی برسانند تا پاسخ ایمنی را تحریک کنند. به طور مشابهی، الگوریتم‌های رمزنگاری که امروزه از داده‌های موجود در اینترنت محافظت می‌کنند، از دهه‌ها تحقیق دانشگاهی در ریاضیات محض سرچشمه می‌گیرند و بسیاری از پیشرفت‌های جدید در هوش مصنوعی، از «چت جی پی تی» گرفته تا تشخیص تصویر، بر اساس کار پیشگامانه‌ای است که در دانشگاه‌های «تورنتو»، «مونترال»، «استنفورد» و دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی دیگر انجام شده است.

 

فرار مغزها

اگر آموزش و نوآوری، کلید توانایی آمریکا برای قدرت‌نمایی است، پس چشم‌انداز کشور در وضعیت متزلزلی قرار دارد. آموزش در مدارس آمریکا در وضعیت بحرانی قرار دارد. دانش‌آموزان امروزی در آزمون‌های مهارتی نمره‌های بدتری نسبت به دهه‌های گذشته کسب می‌کنند و از همتایان خود در خارج از کشور عقب‌تر هستند.

دانشگاه‌های آمریکا نیز با مشکلاتی مواجه هستند؛ زیرا با رقابت جهانی بیشتری برای جذب استعداد و کمبود مزمن سرمایه‌گذاری فدرال در تحقیقات بنیادی - که برای نوآوری بلندمدت حیاتی است - روبرو هستند. بر اساس ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی در سال ۲۰۲۳، نمرات ریاضی و خواندن در میان نوجوانان ۱۳ساله آمریکایی، کمترین میزان در چند دهه اخیر بوده است. نیمی از دانش‌آموزان ایالات متحده نتوانستند الزامات مهارتی ایالت خود را برآورده کنند. نمرات آزمون ACT که یک آزمون ورودی کالج محبوب است، برای ششمین سال متوالی کاهش یافته است؛ به‌طوری‌که ۷۰ درصد از دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان، نمی‌توانند استانداردهای آمادگی کالج را در ریاضی برآورده کنند و ۴۳ درصد نیز در هیچ زمینه‌ای قادر به برآورده‌کردن این استانداردها نیستند. جالب است که این روندها، پیش از همه‌گیری کووید ۱۹ آغاز شده بودند.

دو قدرت سخت و نرم هنوز اهمیت دارند، اما چون دیگر موفقیت یک کشور را آن طور که قبلاً تعیین می‌کردند، تعیین نمی‌کنند، پس آمریکا باید برای گسترش قدرت علمی خود، تلاش کند.

درحالی‌که دانش‌آموزان در آمریکا عقب افتاده‌اند، دانش‌آموزان در کشورهای دیگر در حال پیشرفت هستند. بر اساس گزارش «برنامه ارزیابی بین‌المللی دانش‌آموزان» که دانش‌آموزان ۱۵ساله را در سراسر جهان مورد بررسی قرار داده است، در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده در رتبه ۳۴ در میانگین مهارت ریاضی، پس از «اسلوونی» و «ویتنام» قرار گرفت. رتبه‌های خواندن و علوم آمریکایی‌ها بالاتر بودند، اما به‌سختی به ترتیب به جایگاه‌های ده و بیستم رسیدند. بیش از یک‌سوم دانش‌آموزان ایالات متحده، نمرات زیر سطح پایه در مهارت‌های ریاضی را کسب کردند که به این معنی است که آنها نمی‌توانند فاصله‌های بین دو مسیر را مقایسه کنند یا قیمت‌ها را به یک ارز دیگر تبدیل کنند.

در پایان، تنها هفت درصد از نوجوانان آمریکایی در بالاترین سطح مهارت ریاضی، کسب امتیاز کردند؛ درحالی‌که این میزان در کانادا ۱۲ درصد و در کره جنوبی ۲۳ درصد بود. حتی سطوح عالی در داخل آمریکا در سطح بین‌المللی خوب نیست. «ماساچوست» در سال ۲۰۲۲ رتبه اول را در ریاضیات آمریکا داشت، اما اگر این ایالت یک کشور بود، در رتبه شانزدهم جهان قرار می‌گرفت. اکثر ایالت‌های آمریکا نزدیک به میانگین جهانی قرار دارند و ایالت «نیومکزیکو» که کمترین امتیاز را دارد، هم‌طراز قزاقستان است.

بخشی از این داستان به رشد جایگاه بقیه کشورها مربوط می‌شود. جمعیت جهان در چند دهه گذشته، بسیار تحصیل‌کرده‌تر شده‌اند و نقشه قدرت دانش را در این فرایند دوباره ترسیم کرده‌اند. از سال ۱۹۵۰، میانگین سال‌های تحصیل به طور چشمگیری افزایش یافته است و تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در سراسر جهان ۳۰ برابر شده است. دانشگاه‌ها و شرکت‌های ایالات متحده به طور فزاینده‌ای به استعدادهای خارجی برای ماندن در سطح جهانی متکی هستند. در سال ۱۹۸۰ میلادی، ۷۸ درصد از مدارک دکترای علوم کامپیوتر و مهندسی برق که توسط دانشگاه‌های آمریکا اعطا می‌شد، به شهروندان یا افراد مقیم دائم آمریکا تعلق می‌گرفت؛ این میزان در سال ۲۰۲۲ میلادی حدود ۳۲ درصد بود. در حال حاضر، حدود یک میلیون دانشجوی بین‌المللی هر سال در ایالات متحده تحصیل می‌کنند که بیشترین سهم برای چین با ۲۷ درصد است.

سابقه آمریکا در جذب استعدادها از سراسر جهان، دارایی عظیمی برای این کشور است. نزدیک به ۴۵ درصد از تمام فهرست ۵۰۰ شرکت برتر آمریکایی از نظر میزان درآمد که نشریه «فورچون» به طور سالانه تهیه می‌کند، در سال ۲۰۲۰ از جمله «الفابت»، «اسپیس ایکس» و غول تراشه «نوادیا»، توسط مهاجران نسل اول یا دوم تأسیس شده بودند. حدود ۴۰ درصد از آمریکایی‌هایی که از سال ۲۰۰۰ در زمینه‌های علمی جوایز نوبل را دریافت کرده‌اند، متولد خارج از آمریکا بوده‌اند.

بااین‌حال، در این زمینه نیز آمریکا مزیت کوتاه‌مدت خود را از دست می‌دهد و این وضعیت آسیب‌پذیری‌های بلندمدتی را ایجاد می‌کند. سیاست‌های مهاجرتی منسوخ شده یک سیستم، استعدادهای خودتخریبی را ایجاد کرده است که در آن، دانشجویان خارجی نخبه را آموزش می‌دهد و سپس بسیاری از آنها را ملزم می‌کند که آمریکا را ترک کنند و هر آنچه را که آموخته‌اند با خود ببرند. علاوه بر این، این زنجیره تأمین استعداد، فقط تا زمانی کار می‌کند که دانشجویان خارجی بخواهند در آمریکا تحصیل کنند و دولت‌هایشان اجازه تحصیل دهند. دانشگاه‌های خارجی در سال‌های اخیر به طرز قابل‌توجهی بهبود یافته‌اند و گزینه‌های جایگزین بیشتری را برای بهترین و بااستعدادترین دانشجویان ارائه می‌دهند. در حال حاضر، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که سهم دانشجویان چینی که ترجیح می‌دهند به‌جای آمریکا در آسیا یا اروپا تحصیل کنند، در حال افزایش است. اگر قرار باشد دولت چین ورود دانشجویان برتر خود به آمریکا را محدود کند، بسیاری از آزمایشگاه‌ها و شرکت‌های دانشگاهی با مشکل جدی مواجه خواهند شد. مزیت نوآورانه بودن که دانشگاه‌های آمریکا نسبت به همتایان خارجی خود دارند نیز در حال کاهش است. یک دهه پیش، آمریکا پراستنادترین مقالات علمی در جهان را تولید می‌کرد، اما امروز این جایگاه متعلق به چین است. در سال ۲۰۲۲، برای اولین‌بار، مشارکت چین در فهرست پایگاه داده «شاخص نیچر» که ۸۲ مجله علمی برتر را دنبال می‌کند، از ایالات متحده پیشی گرفت.

رفاه و امنیت آینده، کمتر به جلوگیری از دستیابی دشمنان به فناوری‌های آمریکا و بیشتر به تقویت ظرفیت آموزشی و پژوهشی کشور و بسیج فناوری‌های نوظهور برای خدمت به منافع ملی بستگی دارد.

روند تأمین مالی نیز در جهت اشتباهی پیش می‌رود. فقط دولت آمریکا می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های بزرگ، بلندمدت و مخاطره‌آمیز لازم برای تحقیقات بنیادی که برای دانشگاه‌ها ضروری است را انجام دهد؛ بااین‌حال، کل بودجه تحقیقاتی فدرال به‌عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی از زمان اوج خود یعنی ۱.۹ درصد در سال ۱۹۶۴، به تنها ۰.۷ درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش یافته است. (در مقایسه، چین ۱.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی را در سال ۲۰۱۷ صرف تحقیقات کرده است). قرار بود «قانون تراشه و علم ۲۰۲۲» با سرمایه‌گذاری میلیاردها دلار در تحقیقات علمی و مهندسی، این افت روبه‌پایین را معکوس کند، اما این مقررات، بعداً در مذاکرات بودجه لغو شد.
تحقیقات پایه ضربه سختی خورده است. تا سال ۲۰۱۴، مؤسسه ملی بهداشت آمریکا (NIH) بخش عمده‌ای از بودجه خود را به تحقیقات بنیادی دانشگاهی درباره بیماری‌ها و سلامت انسان اختصاص می‌داد، اما این مؤسسه در حال حاضر، هزینه بیشتری را صرف آزمایش‌های بالینی و سایر تحقیقات کاربردی می‌کند. «قانون تراشه و علم» قرار بود امسال بودجه بنیاد ملی علوم - حامی اصلی دولتی تحقیقات پایه در علوم غیرپزشکی، فناوری، مهندسی و ریاضی - را دوبرابر کند اما در عوض، بودجه این سازمان به میزان هشت درصد کاهش یافت.

بنیاد ملی علوم (NSF) اکنون کمک‌های مالی کمتری نسبت به یک دهه پیش اعطا می‌کند که این امر، دانشمندان و مهندسان را مجبور می‌کند زمان بیشتری را صرف جستجوی منابع مالی کنند و زمان کمتری را به انجام تحقیقات اختصاص دهند. یکی از مدیران ارشد یک دانشگاه تحقیقاتی بزرگ که به شرط ناشناس ماندن صحبت کرد تا روابطش با بنیاد ملی علوم (NSF)به خطر نیفتد گفت: «ما به‌سرعت در حال نزدیک‌شدن به نقطه‌ای هستیم که کمک‌های استاندارد بنیاد ملی علوم به طور حداقلی قابل‌دوام نیستند. برای برخی از اعضای هیئت‌علمی ما، ارزش آن را ندارد که درخواست کمک دهند.» اگرچه آمریکا هنوز بیشتر از چین به تحقیقات پایه‌ای کمک می‌کند، سرمایه‌گذاری چین در تحقیقات بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۱ بیش از ۲۰۰ درصد افزایش یافته است؛ درحالی‌که سرمایه‌گذاری آمریکا ۳۵ درصد افزایش یافته است. اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، هزینه‌های تحقیقات اساسی و بنیادی چین ظرف ده سال از هزینه‌های آمریکا پیشی خواهد گرفت.

کشش گرانشی بخش خصوصی، نوآوری کوتاه‌مدت و مزایای اقتصادی را تقویت می‌کند، اما منابع نوآوری آینده را نیز از بین می‌برد. برای مثال، در هوش مصنوعی، هجوم استعدادها از دانشگاه به صنعت، به پیشرفت‌های تجاری خارق‌العاده‌ای دامن می‌زند. این مسئله همچنین استعدادها و توجهات را از تحقیقات بنیادی که نوآوری‌های آینده به آن وابسته است، منحرف کرده و تعداد اعضای هیئت‌علمی که نسل آینده را تربیت می‌کنند، کاهش می‌دهد. این مشکل در بالاترین سطح و بسیار حاد و جدی است. در یکی از دپارتمان‌های علوم رایانه با رده‌بندی بالا در ایالات متحده، تقریباً یک‌سوم اعضای هیئت‌علمی ارشد هوش مصنوعی که یک دهه پیش در آنجا بودند، دانشگاه را ترک کرده‌اند. در یک دپارتمان دیگر با رده‌بندی بالا، یک پژوهشگر هوش مصنوعی که خواست نامش فاش نشود، تخمین زده است که نیمی از اعضای هیئت‌علمی هوش مصنوعی به کار نیمه‌وقت روی آورده‌اند. دانشجویان دکترا و اساتید یک آزمایشگاه هوش مصنوعی در یکی دیگر از دانشگاه‌های پیشرو، توانایی بحث آزادانه درباره تحقیقات خود را ندارند. این اتفاق برای همکاری بسیار مهم است؛ زیرا برخی در شرکت هوش مصنوعی «OpenAI» کار می‌کنند و توافق‌نامه‌های عدم افشای اطلاعات را امضا کرده‌اند.

سال گذشته بیش از ۷۰ درصد از افرادی که مدرک دکترای هوش مصنوعی را جدیداً در آمریکا گرفته‌اند، مستقیماً به صنعت رفتند که این آمار، سهم نامناسبی از بهترین دانشجویان را شامل می‌شود. همان‌طور که یک کمیسیون دولتی آمریکا در زمینه هوش مصنوعی می‌گوید: «استعداد به دنبال استعداد است». یک نسل بعد، سیاست‌گذاران آرزو خواهند کرد: «چطور است نتوانستیم این بحران استعداد را پیش‌بینی کنیم؟» اما تنها چیزی که نیاز دارند این است که خوب نگاه کنند.

 

یک پایگاه جدید قدرت

سیاست‌گذاران آمریکا به یک خط‌مشی و دستور کار جدید نیاز دارند که به آنها در ارزیابی، تقویت و استفاده از قدرت دانش کشور کمک کند. اولین گام توسعه قابلیت‌های اطلاعاتی برای سنجش اینکه آمریکا در چه نقطه‌ای در فناوری‌های نوظهور جلوتر است و کجا عقب است و تعیین اینکه کدام شکاف‌ها مهم هستند و کدام شکاف‌ها اهمیت ندارند، است. پنتاگون انبوهی از تحلیلگران را دارد که توانایی‌های نظامی آمریکا و کشورهای خارجی را مقایسه می‌کنند، اما هیچ دفتری در دولت ایالات متحده این کار را برای فناوری‌های نوظهور انجام نمی‌دهد. این روند باید تغییر کند. دفتر مدیر اطلاعات ملی در حال حاضر ایجاد روابط قوی‌تر با شرکت‌ها و دانشگاه‌ها را برای به‌دست‌آوردن بینش لازم در مورد تحولات فناوری ایالات متحده آغاز کرده است. این تلاش‌ها باید نهادینه شوند و کانال‌هایی برای اشتراک‌گذاری سریع‌تر و مکرر تخصص‌ها وجود داشته باشد. برای تحریک پیشرفت، کنگره باید سالیانه جلسات ارزیابی شبکه فناوری را با مقامات اطلاعاتی و رهبران دانشگاهی و صنعتی برگزار کند و دانشگاه‌ها باید با به اشتراک گذاشتن جزئیات و پیامدهای آخرین اکتشافات آزمایشگاهی خود گام بردارند. به‌عنوان‌مثال، مؤسسه من در دانشگاه استنفورد، سال گذشته ابتکار جدیدی به نام «بررسی فناوری‌های نوظهور استنفورد» را راه‌اندازی کرد تا اطلاعات بیشتر و منظم‌تری را در مورد ده فناوری کلیدی نوظهور - از جمله هوش مصنوعی، مهندسی زیستی، فناوری‌های فضایی، علم مواد و انرژی - از کارشناسان برجسته در این زمینه‌ها به سیاست‌گذاران ارائه دهد. اکنون ضروری است که این تلاش‌ها را با ایجاد شبکه‌های کارشناسان معتبر و افزایش تبادل اطلاعات بین دانشگاه‌ها و دولت آمریکا، مقامات ایالتی و محلی و شرکای بین‌المللی گسترش و عمق بیشتری ببخشیم.

دانشگاه‌ها و شرکت‌های آمریکایی به طور فزاینده‌ای به استعدادهای خارجی برای ماندن در سطح جهانی متکی هستند.

همچنین واشنگتن نیاز به سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ملی لازم برای نوآوری‌های فناورانه دارد. در دهه ۱۹۵۰، رئیس‌جمهور - «دوایت آیزنهاور» - سیستم بزرگراه بین ایالتی را برای تقویت رشد اقتصادی آمریکا و تسهیل تخلیه غیرنظامیان و انتقال نیروها در صورت حمله شوروی توسعه داد. پس از بحران نفتی سال ۱۹۷۳، «جرالد فورد» - رئیس‌جمهور وقت آمریکا - ذخایر استراتژیک نفت - بزرگ‌ترین ذخیره نفت خام اضطراری در جهان - را تأسیس کرد؛ به‌طوری‌که تحریم نفت خارجی یا اختلالات دیگر، هرگز دوباره اقتصاد آمریکا را فلج نکند.

زیرساخت گمشده امنیت ملی امروز، قدرت محاسباتی و پردازشی است. پیشرفت در تقریباً هر زمینه‌ای به هوش مصنوعی وابسته است که این هم به نوبه خود نیاز به قدرت محاسباتی پیشرفته دارد. به‌عنوان‌مثال، قدرت محاسباتی موردنیاز برای آموزش مدل هوش مصنوعی «چت جی پی تی-۳» آن‌قدر زیاد است که این کار در یک لپ‌تاپ معمولی، ۹ هزار سال طول می‌کشد! امروزه تنها شرکت‌های بزرگی مانند «آمازون»، «گوگل»، «متا» و «مایکروسافت» می‌توانند خوشه‌های عظیم تراشه‌های پیشرفته موردنیاز برای توسعه مدل‌های هوش مصنوعی پیشرو را خریداری کنند. بقیه برای تأمین حداقل‌ها تلاش می‌کنند. امسال دانشگاه «پرینستون» اعلام کرد که از منابع مالی خود برای خرید ۳۰۰ تراشه پیشرفته شرکت «نوادیا» به‌منظور استفاده در تحقیقات به هزینه حداقل ۹ میلیون دلار استفاده خواهد کرد؛ درحالی‌که متا اعلام کرد قصد دارد تا پایان سال، ۳۵۰ هزار تراشه مشابه را خریداری کند و هزینه‌ای حدود ۱۰ میلیارد دلار صرف کند.

یک ذخیره و اندوخته مناسب برای محاسبات استراتژیک ملی، محاسبات پیشرفته رایگان یا کم‌هزینه را از طریق کمک‌های مالی رقابتی در اختیار محققانی قرار می‌دهد که بر روی سرویس‌های مبتنی بر فضای ابری یا سیستم‌های ابررایانه موجود در آزمایشگاه‌های ملی، استفاده از این خدمات را اجاره می‌دهند. این ذخیره محاسباتی همچنین می‌تواند خوشه‌های محاسباتی در مقیاس کوچک‌تر را برای خود بسازد و اجرا کند. این زیرساخت برای محققان خارج از شرکت‌های بزرگ فناوری و دانشگاه‌های تحقیقاتی دارای اعتبار، قابل‌دسترسی خواهد بود. این کار، تحقیقات پیشرفته هوش مصنوعی را برای منافع عمومی و نه فقط سود شرکت‌های خصوصی تسهیل می‌کند. این کار همچنین به جلوگیری از خروج بهترین دانشمندان علوم رایانه از دانشگاه به صنعت کمک می‌کند؛ زیرا به آن‌ها منابعی را ارائه می‌دهد تا بتوانند کارهای روبه‌جلو انجام دهند؛ آن هم درحالی‌که در موقعیت‌های دانشگاهی خود باقی مانده‌اند.

سابقه آمریکا در جذب استعدادها از سراسر جهان، دارایی عظیمی برای این کشور است. نزدیک به ۴۵ درصد از تمام فهرست ۵۰۰ شرکت برتر آمریکایی از نظر میزان درآمد در سال ۲۰۲۰، توسط مهاجران نسل اول یا دوم تأسیس شده بودند.

بهبودها در حال حاضر در حال انجام است. در ماه ژانویه، بنیاد ملی علوم، یک برنامه آزمایشی به نام «منبع تحقیقاتی هوش مصنوعی ملی» را راه‌اندازی کرد که به ۳۵ پروژه از بیش از ۱۵۰ پیشنهاد، دسترسی به توان محاسباتی، داده‌ها و منابع دیگر را اعطا کرد. یک گروه دوحزبی از قانون‌گذاران، لایحه‌ای را برای دائمی کردن اتصال محققان و مربیان ایالات متحده به منابع محاسباتی، داده‌ها و آموزش موردنیاز برای پیشبرد تحقیقات و تحقیقات هوش مصنوعی (NAIRR) ارائه کرده‌اند.

افزایش قدرت علمی آمریکا فقط در مورد توسعه قابلیت‌های جدید نیست. واشنگتن همچنین باید مشکلات سیستم مهاجرت و بودجه دفاعی کشور را برطرف کند. کنگره باید اصلاحات مهاجرتی را تصویب کند تا به تعداد بیشتری از بهترین و باهوش‌ترین دانشجویان جهان اجازه دهد تا پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه‌های آمریکا در این کشور بمانند و کار کنند؛ البته مشروط بر اینکه اقداماتی برای محافظت از مالکیت معنوی آمریکا و محافظت در برابر خطرات جاسوسی وجود داشته باشد. وزیر دفاع باید اصلاحاتی در فرایند دستیابی به تسلیحات پنتاگون را در اولویت اصلی خود قرار دهد و بودجه واقعی را پشت وعده‌های طولانی‌مدت برای پذیرش مقرون‌به‌صرفه بودن و نوآوری قرار دهد و برای کنگره و مردم آمریکا روشن کند که ناکارآمدی بودجه، امنیت کشور را به خطر می‌اندازد.

اگر قرار است دانشگاه‌های تحقیقاتی آمریکا، موتورهای نوآوری آینده باقی بمانند، دولت فدرال باید سال‌ها عدم سرمایه‌گذاری مزمن در تحقیقات پایه را نیز اصلاح کند. برخی از رهبران بخش خصوصی در تلاش هستند تا با برنامه‌های خیریه‌ای این شکاف‌ها را پر کنند که قرار است طی پنج سال، ۱۲۵ میلیون دلار برای تأمین مالی تحقیقات جسورانه در زمینه هوش مصنوعی اختصاص دهد؛ اما این یک قطره در دریا است. فقط دولت آمریکا - که ۱۲۵ میلیون دلار برای یک جت جنگنده F-35 هزینه می‌کند - می‌تواند در مقیاسی که لازم است سرمایه‌گذاری کند. گروهی از قانون‌گذاران دوحزبی، به رهبری سناتورها «مارتین هاینریش» [3]، «مایک راندز» [4]، «چاک شومر» [5] و «تاد یانگ» [6]، دوباره خواستار تحقق وعده اولیه «قانون تراشه و علم» شده‌اند و درخواست کردند که بودجه فعلی دولت برای تحقیق و توسعه هوش مصنوعی غیرنظامی، ده برابر افزایش یابد و به ۳۲ میلیارد دلار برسد. با این حال، مسیر بین این پیشنهاد و تصویب یک لایحه طولانی است. این ایده از سال ۲۰۲۱ در کنگره در حال چرخش است. در توسعه هوش مصنوعی، زمان اهمیت دارد و این وقت تلف کردن، هدردادن یک زمان طولانی است. باتوجه‌به سرعت و اهمیت تغییرات فناوری، افزایش بودجه کافی نیست؛ بلکه باید سریع‌تر نیز ارائه شود.

در نهایت آمریکا باید آموزش مدارس را اصلاح کند. هشدارهایی مبنی بر اینکه کاهش سطح آموزشی، تهدیدی برای آینده شکوفایی، امنیت و رهبری جهانی کشور است، جدید نیست؛ اما اصلاحات آموزشی به‌عنوان یک اولویت اضطراری امنیت ملی، موردتوجه قرار نگرفته است. امروزه در اکثر ۱۳۵۰۰ منطقه آموزشی مدارس دولتی آمریکا، پاداش معلمان بر اساس سال‌ها تجربه و تحصیلات تکمیلی است؛ به این معنی که معلمان فیزیک و تربیت‌بدنی، حقوق یکسانی دریافت می‌کنند؛ بنابراین بهترین و بدترین معلمان نیز همین میزان را دریافت می‌کنند. برخی از شهرها در حال حاضر در حال آزمایش رویکردهای بهتری هستند. در «دالاس»، «هوستون» و «واشنگتن‌دی‌سی»، مقامات آموزشی در حال آزمایش بودجه‌های تشویقی برای ارزیابی معلمان و پاداش‌دادن به مؤثرترین آن‌ها هستند. در برخی از مناطق، ناحیه‌ها می‌توانند در صورت به‌کارگیری بهترین معلمان در بدترین مدارس، حتی بودجه‌های بیشتری هم دریافت کنند. این رویکردها در حال حاضر نتایج امیدبخشی به همراه دارند و باید موردمطالعه و ارزیابی قرار گیرند.

هیچ یک از این تغییرات آسان نخواهد بود؛ اما بدون آنها، ظرفیت دانش ایالات متحده به فرسایش ادامه خواهد داد و قدرت آمریکا در سال‌های آینده ضعیف‌تر خواهد شد. واشنگتن به این ایده چسبیده است که محدودیت‌های دسترسی چین به فناوری آمریکا از طریق کنترل صادرات و محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی، می‌تواند مزیت فناوری این کشور را حفظ کند؛ اما صرفاً خنثی‌کردن چین، هیچ کمکی به نوآوری بلندمدت آمریکا برای تضمین امنیت و رفاه آینده خود نخواهد کرد. اکنون بیش از هر زمان دیگری، واشنگتن باید درک کند که علم، قدرت است و باید در داخل کشور پرورش داده شود.

[1] . AMY ZEGART
[2] . Spies, Lies, and Algorithms: The History and Future of American Intelligence.
[3] . Martin Heinrich
[4] . Mike Rounds
[5] . Chuck Schumer
[6] . Todd Young

/ انتهای پیام / 

پرونده ها