خلاء نهاد‌های واسط میان مردم و حاکمیت مانند احزاب سبب شده تا کوچک‌ترین مسائل جنبه امنیتی به خود گرفته و تهدیدی برای کل حاکمیت محسوب شوند. این خلاء همچنین بر کیفیت مشارکت سیاسی مردم به‌ویژه حضور در انتخابات تأثیرگذار است. حال‌آنکه وقوع نهاد‌های واسط می‌تواند از این وضعیت پیشگیری کند و در حقیقت تمایزی میان ارکان اصلی حاکمیت و ارکان اجرایی آن به وجود آورد.
گروه راهبرد «سدید»؛ صحنۀ سیاست ایران از دوران ناصرالدین‌شاه قاجار به این طرف، با مفهومی جدید آشنا شده و همواره با آن دست‌به‌گریبان بوده است. تحزب یکی از مفاهیم سیاست در پارادایم مدرن است که به‌همراه سایر مفاهیم و رویکرد‌های مدرن در دو دهۀ اخیر به فرهنگ مردم ایران راه یافته است، اما برخلاف بسیاری از آن‌ها، شاید تا به امروز هم نتوانسته است خود را با نیاز‌ها و ملاحظات ایرانیان منطبق و هماهنگ سازد. شاید ظریف‌ترین نکته‌ای که در دل تحزب قرار دارد این است که نه‌تنها جامعۀ سیاسی را به‌سمت دسته‌دسته شدن می‌خواند، خود نیز محل تفرق و یکی از مصادیق اختلاف‌نظر میان سیاسیون کشور شده و وحدت رویه‌ای در قبال آن شکل نگرفته است.

عده‌ای تحزب را خلاف اسلام و آموزه‌های آن، که تأکید فراوانی بر وحدت و یکپارچگی امت اسلامی دارد، می‌دانند و عده‌ای دیگر، آن را از ضروری‌ترین نیاز‌های عرصۀ سیاست‌ورزی و حلّال بسیاری از مشکلات کشور می‌انگارند. بخشی نیز در بین این دو، موضعی میانه‌تر دارند و تا حدودی به این و تا حدودی به آن معتقدند.

به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مسائل جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر مسئله نهادسازی سیاسی است. بازسازی دولت و جامعه در مقطع پس از جنگ و اولویت‌های اساسی که در رأس آن‌ها مسائل اقتصادی و معیشتی قرار داشت، سبب شد تا بخش زیادی از انرژی دولت‌ها صرف رسیدگی به این اولویت‌ها و مسائل مرتبط با آن‌ها شود. در دهه‌های بعد اگرچه مشکلات اقتصادی به دلایل مختلف از جمله تحریم‌های ظالمانه وجود داشت، اما آگاهی سیاسی جامعه افزایش یافت و رفته‌رفته ارتباط نخبگان و مردم پیرامون مسائل سیاسی شکل گرفت؛ به‌طوری‌که باوجود مشکلات اقتصادی پای مطالبات سیاسی نیز به‌طور گسترده به عرصه عمومی وارد شد. با در نظر گرفتن چنین مقدمه‌ای اکنون در دهه پنجم پس از انقلاب، جمهوری اسلامی با مسائل جدیدی مواجه شده که در رأس آن‌ها نهادسازی سیاسی و ایجاد نهاد‌های واسط میان مردم و حاکمیت مانند نهاد‌های حزبی است. اکنون نیاز است که از سیاست شخص محور که اعتبار خود را از ویژگی‌های شخصیتی انقلابیون می‌گرفت، به سیاست رویه‌مند و نهادمند تبدیل شود تا نسل‌های جدیدتر بتوانند از طریق این سازوکار‌ها با نظام جمهوری اسلامی پیوند برقرار کنند.
 
خلاء نهاد‌های واسط میان مردم و حاکمیت مانند احزاب سبب شده تا کوچک‌ترین مسائل جنبه امنیتی به خود گرفته و تهدیدی برای کل حاکمیت محسوب شوند. این خلاء همچنین بر کیفیت مشارکت سیاسی مردم به‌ویژه حضور در انتخابات تأثیرگذار است. حال‌آنکه وقوع نهاد‌های واسط می‌تواند از این وضعیت پیشگیری کند و در حقیقت تمایزی میان ارکان اصلی حاکمیت و ارکان اجرایی آن به وجود آورد. اگرچه نهادسازی امری یک شبه نیست و در طول چند سال و گاه چند دهه صورت می‌گیرد، اما نیاز به نقطه آغاز و اراده پشتیبان دارد و به نظر می‌رسد که شکل‌گیری نظام حزبی به‌عنوان نهاد واسط میان حاکمیت و مردم می‌تواند گامی در این راستا باشد.

در پروندۀ حاضر، به این موضوع از منظر اعتقادی، سیاسی و تاریخی نگریسته شده و با بررسی سیر زیست این مفهوم در زندگی سیاسی ایرانیان، به اندیشه‌های بزرگانی از مخالفان و موافقان تحزب پرداخته شده است تا از خلال آن و خصوصاً با نگاهی به دیدگاه‌های کسانی که از منظر دینی به این موضوع می‌نگرند و خود اشراف فقهی و کلامی لازم را در اظهارنظر در این‌خصوص دارند، درک و شناخت بهتری از جایگاه حزب و تحزب در فرهنگ سیاسی کشور حاصل شود. از همین رو محور‌های زیر به عنوان مهم‌ترین نظام مسائل پیرامون «ضرورت‌ها، چالش‌ها و فرصت‌های تحزب در جمهوری اسلامی ایران» قابل طرح و بحث است:
 
  • اساسا نسبت انقلاب اسلامی با تحزب تبیین شده است؟ (برخی قائل به تحزب هستند و برخی دیگر معتقدند حکومت دینی نسبتی با فعالیت حزبی ندارد)

  • کارکرد نهاد‌های واسط میان حاکمیت و جامعه چیست و آیا احزاب سیاسی تنها امکان تحقق این نهاد‌های واسط هستند؟

  • نگاه آسیب‌شناسانه به تاریخ فعالیت احزاب در ایران و تحلیل آن دارای چه ویژگی‌های سیاسی و اجتماعی است؟ (بیان چالش‌ها، کاستی‌ها، کارکردها، نتایج و نقاط قوت احزاب در ایران معاصر)

  • بازخوانی تجربه حزب جمهوری اسلامی در ابتدای انقلاب چه نکاتی را برجسته خواهد ساخت؟

  • کارکرد‌های مثبت و منفی احزاب سیاسی چیست و کدام‌یک بر دیگری غلبه دارد؟

  • شکل‌گیری احزاب سیاسی در ایران با چه چالش‌ها و موانعی روبرو بوده است؟ (علل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی عدم شکل‌گیری احزاب در ایران کدم‌اند و تحقق نظام حزبی ازنظر امنیتی چه چالش‌هایی را به همراه دارد)

  • درصورتی‌که به هر دلیل نظام حزبی به‌عنوان نهاد واسط نامناسب دانسته شود، راهکار‌های جایگزین برای پر کردن خلاء میان حاکمیت و مردم کدم‌اند؟

  • شکل‌گیری و فعالیت احزاب سیاسی در ایران با چه فرازوفرود‌هایی مواجه بوده است؟

  • چرا در شرایط کنونی باوجود تعداد بسیار زیاد احزاب ثبت‌شده در وزارت کشور، هیچ‌کدام از آن‌ها کارایی لازم را ندارند؟ (جریان‌های سیاسی موجود توانسته‌اند کارکرد‌های حزبی را به‌درستی ایفا کنند؟ از دید آن‌ها چه الزاماتی برای تحقق نظام حزبی وجود دارد؟)

  • آیا در قانون اساسی زیرساخت‌های لازم برای تحقق نظام حزبی وجود دارد؟ (استقرار نظام حزبی با کارکرد‌های معین آن با مبانی دینی جمهوری اسلامی سازگاری دارد؟)

  • برخی معتقدند احزاب سیاسی موجب از بین بردن انسجام و باعث تفرقه می‌شود؛ این گزاره تا چه اندازه صحیح است؟

  • شخصیت محوری در سیاست چه آسیب‌هایی را به همراه دارد و نظام حزبی چگونه می‌تواند از این آسیب‌ها پیشگیری کند؟

  • کدام‌یک از الگو‌های معین نظام حزبی برای پیاده‌سازی در ایران مناسب‌تر است؟ (تک‌حزبی، دو حزبی، چندحزبی، کورپوراتیسم و...)

  • نهاد‌های بومی نظیر نهاد‌های دینی (مرجعیت، هیئت و...) چه فرصت‌ها و چالش‌هایی برای نظام حزبی خواهند داشت و چگونه می‌توان ظرفیت تمام این نهاد‌ها را در تأسیس نهاد‌های واسط میان مردم و حاکمیت در نظر گرفت؟
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha