گروه راهبرد «سدید»؛ فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس مؤسسه دین و اقتصاد و صاحب نظر اقتصادی است که در این گفتار از ریشههای اقتصادی اعتراضات اخیر میگوید. مومنی در بخش نخست این بحث ضمن واکاوی آخرین وضعیت شاخصهای مهم مالی، اقتصادی و توسعه کشور در ادامه بحث از نقاط ضعف و شکننده سیستم حکمرانی و تصمیم گیری اقتصادی میگوید و نقش این نقاط ضعف در جریان اعتراضات اخیر را واکاوی میکند. او در این بخش از تاثیر مولفههای اقتصادی در مشارکت سیاسی و نقش آفرینی اجتماعی مردم میگوید.
برخوردهای پسینی با فساد بیفایده است
بیش از دو دهه است که ما دائما در این زمینه هشدار میدهیم که برخوردهای انفعالی و پسینی با مسئله فساد امکان ندارد که ما را در مهار این پدیده موفق کند؛ و رتبههای شرماوری که ایران از نظر پاکدامنی اقتصادی در دنیا دارد به وضوح نشان میدهد که راه نجات ایران از مسیر یک برنامه ملی مبارزه با فساد بر محور پیشگیری قابل تصور است
مسئلهای که به عنوان متغیر کنترلی سطح توسعه ریشههای شکنندگی و ناپایداری و بیثباتی را مورد شناسایی قرار میدهد مسئله فساد است. بیش از دو دهه است که ما دائما در این زمینه هشدار میدهیم که برخوردهای انفعالی و پسینی با مسئله فساد امکان ندارد که ما را در مهار این پدیده موفق کند؛ و رتبههای شرماوری که ایران از نظر پاکدامنی اقتصادی در دنیا دارد به وضوح نشان میدهد که راه نجات ایران از مسیر یک برنامه ملی مبارزه با فساد بر محور پیشگیری قابل تصور است. ادامه این مناسبات به کلی حکایت از این خواهد داشت که ما چشمانداز روشنی در مهار فساد با رویکردی که طی سه دهه گذشته حاکم بوده است نمیتوانیم داشته باشیم. در این زمینه اتفاق نظر جهانی وجود دارد که هیچ عنصری به اندازه شوکهای وارده به قیمتهای کلیدی قدرت تحمیل همزمان نابرابریهای گسترده، فساد عمیق و وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج ندارد. ماجرای ما متاسفانه طی سه دهه گذشته در این زمینه «من جرب المجرب...» بوده است یعنی با این که همیشه این شکست فاجعه ساز و ذلت آور اتفاق افتاده، ولی به قاعده سطوحی از تسخیرشدگی که توسط گروههای غیر مولد در ساختار قدرت ایران پدیدار شده ما شاهد این هستیم که تا همین سال ۱۴۰۱ هم همچنان حکومت گرامی روی شوکهای قیمتی یک دلبستگی غیر متعارف و مشکوکی را به نمایش میگذارد.
این یک گزارش تا سرحد ممکن فشرده بود از این اگر حکومت میخواهد به صورت بنیادی از ریشههای اصلی آنچه که دارد برای کشور هزینه و اتلاف منابع انسانی و مادی و هدر رفت آنها را به نمایش میگذارد عبور کند باید روی این هفت ستون بازنگریهای بنیادی در نظام حکمرانی و شیوههای تصمیمگیری و تخصیص منابع خود را به نمایش بگذارد.
چرا مطالبههای اقتصادی جایگاه بایستهای در اعتراضات اخیر نداشته است؟
در این زمینه چند پاسخ میتوان مطرح کرد که من یکی دو مورد را میگویم. متداولترین شعاری که در این بالغ بر ۴۵ روز مشاهده شده شعار «زن، زندگی، آزادی» نشان میدهد که زندگی یعنی معیشت یکی از ستونهای سه گانه مطالبهها بوده؛ اما این معیشت، معیشتی است که صرفا فقط در زمینه زنده ماندن از نظر تغذیه نیست؛ درواقع مطالبههایی که مطرح شده حکایت از این دارد که مردم معیشت را خیلی فراتر میبینند و یک سطوحی از امنیت در حریم شخصی و آسودگی خاطر و چیزهای دیگر نیز به آن افزوده میشود.
برخی براوردهای کارشناسی سطح بالا که تا امروز انتشار پیدا کرده این را نشانه تشدید سرخوردگیها از تمرکز روی شعارها و مطالبات معیشتی بویژه در تجربه سالهای ۹۸ و ۹۶ به شمار میآورند و میگویند، چون در آن دورهها هم وعدههایی داده شده و دقیقا خلافش عمل شده یا اصلا نادیده گرفته شده این را یک نشانه نگرانی میدانند و میگویند سرخوردگی این که به طور آشکار شعارهای اقتصادی و مطالبههای اقتصادی داده نمیشود اصلا نشانه خوبی نیست
آن چیزی که بنظر من خیلی قابل اعتنا است و حکام گرامی را خاضعانه فرا میخوانم به این که خیلی بیشتر از آنچه که تاکنون مشاهده شده این مسئله را جدی بگیرند، این است که برخی براوردهای کارشناسی سطح بالا که تا امروز انتشار پیدا کرده این را نشانه تشدید سرخوردگیها از تمرکز روی شعارها و مطالبات معیشتی بویژه در تجربه سالهای ۹۸ و ۹۶ به شمار میآورند و میگویند، چون در آن دورهها هم وعدههایی داده شده و دقیقا خلافش عمل شده یا اصلا نادیده گرفته شده این را یک نشانه نگرانی میدانند و میگویند سرخوردگی این که به طور آشکار شعارهای اقتصادی و مطالبههای اقتصادی داده نمیشود اصلا نشانه خوبی نیست، چون حکایت از این دارد که احساس بدی در زمینه خلافگوییهای پرشمار، وعدههای سر خرمن عمل نشده و از این قبیل تجربه شده و بحران اعتماد از این ناحیه شدت گرفته و به همین خاطر دیگر از اراده اصلاح در جهتگیریهای ساختار قدرت سطوحی از سرخوردگی مشاهده میشود. در این غیبت مطالبات اقتصادی و از این دریچه گفته میشود که وقتی که خواستهها و مطالبات به سمت رادیکالتر شدن حرکت میکند دیگر راجع به خواستههای دمدستی کمتر اعتنا و اهتمام بایسته مشاهده میکنید و من فکر میکنم این یک مسئله بسیار سرنوشت ساز و حیاتی و قابل اعتنایی است با این که شاید ساعتها در این زمینه بشود صحبت کرد من توجه حکام گرامی را به این مسئله جلب میکنم که هرقدر که اینها راجع به بیکفایتیها و خطاهای دولتهای قبلی تمرکز داشته باشند از نظر کارشناسی کسی آنها را رد نمیکند، ولی همان طور که من در صحبتهای چند ماه اخیرم اشاره کردم بحث بر سر این است که تا کی میخواهید بگویید هرچه فریاد دارید بر سر دولتهای قبلی سوار کنید؟ شما الان در همین مدت کوتاهی که بر سر کار بودید کاری کردید که این برداشت دارد فراگیر میشود که هزار رحمت به دولت و دولتهای قبلی. طنز تلخی هم در این زمینه وجود دارد که این دولت تمام بد و بیراهها را به دولت قبلی میگوید، اما همین دولت اولین دولتی است در تاریخ برنامه ریزی ایران که دو سال پیاپی برنامه دولت قبلی را تمدید میکند. اگر آن برنامهها مقصر این اوضاع و احوال است، پافشاری شما بر همان برنامه را ما نشانه چه چیزی بگیریم؟
امید تامین مسکن در ایران تبدیل به یاس شده است
جنبه دومی که با نهایت خضوع به دولت و مجلس یادآوری میکنم که بس کنند سهل انگاریها و بیاعتنایی به نظام دانایی و کارشناسان کشور این است که کافیست به اسناد رسمی انتشار یافته توسط همین دولت و وعدههایی که فقط برای سال ۱۴۰۱ داده بودند مراجعه کنند؛ آنهایی که در سطح رسانهای از سطوحی از شرافت اخلاقی و ملی برخوردار هستند هم باید توجه داشته باشند که اگر مسائل حیاتی کشور را متنزل کنند به مسائل باندی و جناحی همهیمان زیان خواهیم دید؛ و حواسشان باشد، بخصوص طرفداران این دولت گرامی، که طرفداری عالمانه و شرافتمندانه طرفداری مبتنی بر چاپلوسی و دروغ نیست؛ طرفداری مبتنی بر نقد مشفقانهی اعتلا بخش است. بجای تدارک ۱ میلیون مسکن در سال ۱۴۰۱ برای مردم، شما ببینید چه شرایطی از نظر تملک مسکن و اجاره نشینی فقط در همین یک و نیم ساله اخیر پدیدار شده است. کمیته دستمزد شوراهای اسلامی کار گزارشی منتشر کرده که میگوید با این سیاستهایی که عزیزان در حیطه مسکن اتخاذ کردهاند امید صاحب مسکن شدن که در دنیا استانداردش ۵ سال است، یعنی اگر فردی حقوق و دستمزدش را پسانداز کند میتواند بعد از ۵ سال صاحب خانه شود، برای کارگرهای ما براساس آن گزارش به ۱۲۳ سال رسیده است. شدت یاس و سرخوردگی که برای آینده شریفترین مردم این سرزمین این سیاستهای نادرست ایجاد کرده ببینید چه وضعیتی را دارد. وزارت مسکن تحقق این وعده را منوط کرده است به این که تمام دستگاههای دولتی زمینهای مازاد خود را در اختیار وزارت مسکن بگذارند؛ میزان قابلیت مدیریتی درباره این وعدهای که دولت حیثیتش را روی آن گذاشته این طور است که هیچ دستگاهی حاضر به همکاری با وزارت مسکن نشده است. یعنی سطح و قابلیت هماهنگ سازی در درون خود قوه مجریه این وضعیت است و غمانگیزترین قسمت ماجرا این است که گفتهاند حتی زیر مجموعه خود وزارت مسکن نیز حاضر نشده زمینهای مازادش را در اختیار بگذارد. البته اینها گفتهاند خود این انتظار غیر منطقی است، چون اصلا چنین چیزی وجود ندارد و خب باید این هم بررسی شود.
آن چیزی که هست این است که عملا هیچ ردی از تحقق آن وعده مشاهده نمیشود در سطح مقام مسئولش هم بعد از این که دیدند امکان ندارد آن مقدار مسکن را تحویل بدهند آمدند؛ ۵۰ درصد پایین آوردند و گفتند ۵۰۰ هزار مسکن آماده میکنیم؛ الان درواقع حرفهایی که زده میشود این است که در بهترین حالت ممکن است ۱۰۰ هزار مسکن جدید اضافه شود. یعنی ۹۰ درصد عدم تحقق در وعدهای که بنظر آنها دم دستترین و قابل تحققترین تلقی میشد. عین این مسئله درمورد وعده ۱ میلیون شغل در یک سال قابل مشاهده است. گزارشهایی که اتاق تهران منتشر کرده میگوید ۱ میلیون شغل پیشکش، شما با این شیوهای که در برخورد با دسترسی به اینترنت ایجاد کردید براورد این است که بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار شغل موجود را از بین بردید. شما چطور میخواهید که مردم به شما اعتماد کنند وقتی آن طور درمورد مسکن وعده میدهید و این بلاها را از نظر قیمت زمین، ساختمان و اجاره مسکن برایشان تدارک میبینید و بعد وعده ۱ میلیون شغل میدهید که تقریبا به همین اندازه اشتغال زدایی فقط از ناحیه یک خطای بزرگ و فاحش برای کشور ایجاد کردید؟ واقعا در جای خودش باید با تفصیل بیشتر صحبت شود، اما براوردهای کارشناسی متقنی وجود دارد که میگوید که اگر بخواهد ۱میلیون شغل ایجاد شود ما باید برنامهای داشته باشیم که از دلش رشد اقتصادی با کیفیت بین ۱۰ تا ۱۵ درصدی حاصل شود و متغیرهای کنترلی این مسئله نیز منحصر به رشد اقتصادی نیست. مثلا فرض بفرمایید باید متناسب با این انتظار انگیزشهایی برای سرمایهگذاری ایجاد کرده باشید؛ ولی وقتی ما وارد چهارمین سالی شدیم که کل سرمایهگذاریهای انجام شده حتی قادر به جبران استهلاکات هم نیست این حرفها آبی برای مردم گرم نمیکند، اما آبرو و مشروعیت وعده دهندگان را به چالش میکشد. شاید بامزهترین یا تلخترین قسمت ماجرا این بود که جزو وعدههای امسال عزیزان این بود که برای سه دهک با کمترین درامد اینترنت را رایگان کنند، قرار نبود به این شیوه که، چون در دسترسی اختلال ایجاد کردید اصلا اتوماتیک هزینههایش را صفر کردید رایگان شود؛ بلکه قرار بود در جهت بهبود دانایی و معیشت این ماجرا انجام شود. وعده بعدی این بود که ما ۳-۴ ماه اولی که بیاییم اوضاع و احوال بازار سرمایه را بسامان میکنیم؛ عجب بسامانی! فقط در ده روزه منتهی به هشتم آبان ۱۴۰۱ چیزی بالغ بر ۳۶۵۰ میلیارد تومان فقط داراییهای اشخاص حقیقی با سرخوردگی، بازار سرمایه را ترک کرده و در جای خود اگر مجال باشد من توضیح خواهم داد که شدت تناقض آلود بودن جهتگیریهای سیاستی که حکایت از ناتوانی اینها در انگیزش و تجهیز دانش و تجربه کافی در عرصه سیاستگذاری اقتصادیست یکی از مهمترین ماجراها در این زمینه است.
یکی از وجوه سرخوردگی بزرگ نسبت به وعدهّهای این دولت سرخوردگی بابت سیاست خارجی و انتخاب متحدان استراتژیک است. در همین ماجرای ناآرامیها و اعتراضات اخیر دو متحد استراتژیکی که این سیاست خارجی انتخاب کرده، با همه وعدهها و ادعاهایی که ما میدیدیم و میشنیدیم، یعنی روسیه و چین با ما چه کردند؟ روسیه خبر ماجرای پهبادها را داد که خدا بخیر کند از این پس قرار است بخاطر این بیشفقتی و بی صداقتی که روسها مانند بارها و بارهای دیگر که در تاریخ ۲۰۰ ساله گذشته ما نشان داده بودند، برای اینکه هزینه سیاست خارجی تجاوزکارانه و منحط خود را پایین بیاورند از آینده ایران خرج کردند. من سهم ندانم کاریهای طرف ایرانی را نادیده نمیگیرم، اما میخواهم بگویم ببینید یادگاریتان را روی کدام دیوار مینویسید. درست شبیه این در همین ایام که برای بعضیها که یک تصوراتی پیش آمده بود و یک مداخله غیرمتعارفی نیز از ناحیه رسانههای خارجی در دامن زدن به این بیاعتمادسازی و بحرانها شد، یکی از کارهای شگفتی که دولت به غایت محافظه کار چین انجام داد این بود که با یک فرد منحط ورشکسته ایرانی در شبکه رسمی دولتی تلویزیونی چین مصاحبه گذاشتند. اهل سیاست میفهمند این به چه معناست. امیدواریم اینها لااقل از این بفهمند که «دشمن دشمن من دوست من است» راهبرد بسیار بچگانهای است و ما نیازمند بازنگری جدی در این زمینه هستیم.
آنچه که روس و چین در این تجربه به نمایش گذاشتند عین کاری است که متحدان استراتژیک محمدرضا پهلوی با او کرده بودند. گزارشهای رسمی میگوید که در دوره ۵۲-۵۶ که ایران در قله درامدهای نفتی بود و بیشترین قدرت چانهزنی را داشت، ۹۷۲ شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیده که ۳۷۱ شرکت در زمینه دلالی و بیمه، ۲۵۱ شرکت در زمینه بازرگانی و هتلداری و ۲۰۶ شرکت هم در زمینه ساختمان تمرکز داشتند. یعنی ۸۲۸ شرکت دقیقا در همان حیطههایی تمرکز پیدا کرده که در یک ساختار رانتی ضد توسعهای بیشترین بازده را دارد. راه نجات ما بالا بردن توانمندی خودمان است و ما براساس توانمندی میتوانیم قابلیت گزینشگری داشته باشیم.
فروپاشی طبقه متوسط درآمدی یک زنگ هشدار است
اگر از ما بپرسند که پدیده اصلی و سرنوشت ساز که میتواند کانون اصلی اصلاح خطاهای گذشته و بازسازی اعتماد متقابل بین مردم و حکومت باشد این است که حکام گرامی روند فرسایش و فروپاشی طبقه متوسط درامدی را باید در مرکز توجه خود قرار دهند؛ این خیلی مسئله حیاتیای است و من متاسفانه چیزی که مشاهده کردم این است که، چون مطالبات اقتصادی را تحلیلگران گرامی ما، کم مقدار تلقی کردند به این مسئله حیاتی توجه بایسته نشده است. در اقتصاد سیاسی توسعه گفته میشود طبقه متوسط درامدی طبقه توسعه خواه کلیدی هر کشوری است
آن چیزی که در جلسه امروز میتوانیم به حکام گرامی هدیه کنیم این است که اگر از ما بپرسند که پدیده اصلی و سرنوشت ساز که میتواند کانون اصلی اصلاح خطاهای گذشته و بازسازی اعتماد متقابل بین مردم و حکومت باشد این است که حکام گرامی روند فرسایش و فروپاشی طبقه متوسط درامدی را باید در مرکز توجه خود قرار دهند؛ این خیلی مسئه حیاتیای است و من متاسفانه چیزی که مشاهده کردم این است که، چون مطالبات اقتصادی را تحلیلگران گرامی ما کم مقدار تلقی کردند به این مسئله حیاتی توجه بایسته نشده است. در اقتصاد سیاسی توسعه گفته میشود طبقه متوسط درامدی طبقه توسعه خواه کلیدی هر کشوری است؛ حتی در سطح کلان نیز دستاورد سیاستی بزرگ انقلاب کینزی این بود که هر کشوری که میخواهد روی ثبات و آرامش و بالندگی ببیند به بسط طبقه متوسط درامدی باید اهتمام کند. چیزی که ما بویژه از نیمه دهه ۸۰ تا امروز دقیقا برعکسش حرکت کردیم؛ و یک فرسایش و فروپاشی نگرانکنندهای را کلید زدیم. در همه عرصههای حیات جمعی این طبقه متوسط درامدی است که متقاضی کیفیت است؛ چه در شیوه حکمرانی که جلسه قبل مطرح شد و چه در عرصه کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه. استدلالهای خیلی روشنی نیز در این زمینه وجود دارد. بسیار ثروتمندها کیفیت را در خارج از مرزها جستجو میکنند و بسیار فقیرها نیز به باقی ماندن و زنده ماندن اهتمام دارند. طبقه متوسط درامدی بزرگترین کانون انباشت سرمایههای مادی و انسانی نیز هست. آن چیزی که به گمان من خیلی مسئله حیاتیای است این است که یک بیاعتنایی مشکوک و غیرمتعارف در این زمینه میشود، که بخشی از این که به سمت خشونت بیشتر داریم کشیده میشویم نیز به همین برمیگردد. مهمترین سازوکارهایی که این بلا را به سر ایران آورده است شوک درمانی، مسئولیت گریزی فزاینده حکومت در امور حاکمیتی بویژه در زمینه تغذیه، سلامت، آموزش و مسکن مردم، صنعت زدایی بی سابقه و شکنندگیآوری که در این دوره اتفاق افتاده، افزایش غیرمتعارف در گستره و عمق فساد، بیسابقهترین سطوح توزیع ناعادلانه قدرت، ثروت و منزلت، اتخاذ سیاستهای فلاکتزا، اقتدارزدایی و مرجعیت زدایی از چهرههای مقبول غیر حکومتی در یک جامعه غیر سازمانیافته و رها شدگی آن گروه جمعیتی که اصطلاحا به آنها نیت (NEET) گفته میشود؛ یعنی کسانی که نه شاغل هستند و نه مشغول کسب مهارت و دانش هستند و دامنه سنیشان نیز بین ۱۵ تا ۲۴ سال است. این نادیدهانگاری بیش از همه درمورد زنها اتفاق افتاده است. ما در این زمینه خطاهای خیلی غیرعادی را مشاهده میکنیم و غفلتهایی که نسبتی با ما ندارد.
آخرین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که با کمال تاسف حکام گرامی در تبلیغات رسمی به یک مسئله بسیار حیاتی توجه کردند، اما شیوه پیشبرد آن مسئله حیاتیشان یک شیوه وارونه ساز است؛ مسئله نگرش وارونه به امنیت. شیوههای ایجاد امنیت صرف نظر از کیفیت و میزان قابلیتش به گونهای بوده که تا به امروز پشت به توسعه بوده است. این امنیتی که عزیزان در یک سطوحی ایجاد کردهاند امنیت در خدمت توسعه نیست؛ نه راه باز میکند برای آشتی مردم با حکومت و حکومت با مردم نه راه باز کرده است برای یک آشتی معقول مبتنی بر عزت با دنیای خارج؛ بنابراین نگرش ما به این مسئله نیز نیازمند یک تجدید نظر اساسی است. این که ما علیرغم تمام سرخوردگیها و روندهای ناامید کننده هنوز انگیزه داریم و اینقدر جدی کار میکنیم بخاطر این است که مسائل ایران در تسخیر علم قرار دارد و اگر حکام گرامی شرافت حکومتی را بیشتر به نمایش بگذارند که درامور تخصصی علم فصل الختام باشد ما قاطعانه و قویا تاکید میکنیم که با ابزار علم هم میتوانیم بفهمیم چرا دچار این انحطاط و پس افتادگی شدهایم و هم سازوکارهای برون رفتش را نیز ارائه کنیم.
/انتهای پیام/