ریشه‌شناسی اعتراضات، سال ۱۴۰۱ در گفتار ابوالقاسم مهدوی مزده؛
برای خروج از این بحران، راه‌هایی نیز وجود دارد که شامل: لزوم سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، توسعه تجارت و کاهش وابستگی اقتصاد به سیاست و عزم جدی برای حل معضلات اقتصادی اشاره کرد. در حوزه فرهنگی نیز باید دعوت به عقلانیت در کنار دین انجام بگیرد و حاکمیت تصویری نو از آینده خلق کند؛ فلذا ما باید یک پرسپکتیو، تاریخی بلندمدت داشته باشیم و اعتراض را مایه نشاط جامعه بدانیم؛ اما باید متوجه باشیم هیجان‌زده عمل نکنیم؛ با توجه به اینکه برهم خوردن یک سازوکار هزینه‌های جانی و مالی سنگین دارد؛ نسل جوان باید در حوزه اعتراضات متفکرانه عمل کند و از اقدامات هیجانی بپردازد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دکتر ابوالقاسم مهدوی مزده، از اقتصاددانان ایرانی و اساتید دانشگاه تهران است. وی اکنون، مدیر گروه اقتصاد نظری در دانشگاه تهران است و پیش از آن نیز، نماینده وزارت علوم در کمیسیون مدیریت و بازرگانی شورای عالی عتف بوده است. او در این گفتار به بررسی ریشه‌های اقتصادی اعتراضات اخیر و نسبت آن با برخی شاخص‌های مهم اقتصادی و فرهنگی می‌پردازد.

تصویر ذهنی مردم جامعه، آینده ساز است

شاخه‌ی اقتصاد بر اساس مسئولیت و رسالت علمی خود به این جمع‌بندی رسید که دریچه‌ی علم را به روی نحوه‌ی مواجهه با مسائل اخیر کشور باز کند. نگرانی ما این است که، برخورد‌های شتاب‌زده و عصبی و انفعالی بدون اینکه دستاوردی حاصل کند، فقط می‌تواند هزینه‌های تحمیل‌شده بر مردم و جامعه را افزایش دهد. بر این اساس تصمیم گرفتیم تا از دریچه‌ی اقتصادی به مسائل کشور نگاه کنیم. دریچه‌ای که به طرز غیرمتعارف، در سال‌های اخیر مورد غفلت واقع‌شده است.

 پولاک در بخش مقدمه کتابش به دوران روشنگری آمریکا، عصر رنسانس و انقلاب صنعتی اشاره می‌کند و آن را با زمان‌هایی که الگو‌های بی‌تفاوتی و بی آیندگی بر جامعه حاکم است، مقایسه می‌کند. سپس به نتیجه می‌رسد اگر شهروندان و جوانان یک کشور تصویر بهتر و متعالی‌تری از آینده در ذهن خود نداشته باشند، زندگی برایشان فاقد ارزش خواهد شد

در ابتدای بحث یک سیر تاریخی عرض می‌کنم و به بررسی تاریخچه‌ی کوتاه ویژگی‌های‌ اعتراضات و ریشه‌های آن در چهار باب تحولات جمعیتی، شاخص‌های فرهنگی و حکمرانی و اقتصادی می‌پردازم و در انتها راهکار‌هایی را ارائه خواهم داد. در مقدمه باید عرض کنم؛ این تیتر ارزیابی تحولات اخیر و ریشه‌های اقتصادی آن به‌هیچ‌وجه به این معنا نیست که رخداد‌های اخیر دارای موضوعیت نیست. بلکه ما قصد داریم ریشه‌های اقتصادی این رخداد‌ها را به‌عنوان یک محصل اقتصاد بررسی کنیم و من هرگز قصد تقلیل قضیه به‌صرف اقتصاد را نداشته و ندارم و اینجا تعصب از سنت مارکسیستی روبنا و زیربنا ندارم. بلکه اعتراضات اخیر، ایجاب می‌کند که تحولات جمعیتی رخ‌داده در جامعه یعنی جوانان، گروه سنی جامعه زنان را بررسی کنیم. من در این میان به مطالعات جامعه‌شناس و فیلسوفی به نام «فردریک پولاک» برخوردم که کتابی تحت عنوان «تصویری از آینده» منتشر کرده‌بود، و در این فرصت کم، توانستم مقدمه کتاب را مطالعه کنم. با اینکه کتاب تصویری از آینده در سال ۱۹۷۳ منتشرشده، اما پولاک در آن بسیار متفکرانه و هنرمندانه بحث کرده است. او در این کتاب می‌گوید: «زندگی یک انسان در هر جا را باید با تصویری که شهروندش از آینده تصور می‌کند باهم در نظر بگیریم.» پولاک، در بخش مقدمه کتاب خود، به دوران روشنگری آمریکا، عصر رنسانس و انقلاب صنعتی اشاره می‌کند و آن را با زمان‌هایی که الگو‌های بی‌تفاوتی و بی آیندگی بر جامعه حاکم است؛ مقایسه می‌کند. سپس به نتیجه می‌رسد اگر شهروندان و جوانان یک کشور تصویر بهتر و متعالی‌تری از آینده در ذهن خود نداشته باشند؛ زندگی برایشان فاقد ارزش خواهدشد. ایشان که «پدر فیوچولرولوژی» نیز شناخته می‌شود؛ بودن انسان را، با تصوری که از آینده دارد مرتبط می‌داند و معتقد است که، حاکمیت‌ها تصویری از آینده برای الگوی واحد و تیپ خاصی از انسان‌ها تصور می‌کنند و اگر نتوانند آینده دیگر و بهتری برای افراد متفاوت با این الگو رقم بزنند، زندگی در جامعه برای فرد بی‌ارزش خواهد شد.


این تصویر آینده، همان‌طور که نعمت فاضلی، اشاره کرد با رخداد‌های اخیر کشور ما همخوانی دارد. چراکه آینده کشور ما، خیلی آینده روشن و درخشانی نیست. من برای اثبات این امر، جز شاخص‌های حکمرانی از شاخص‌های مستخرج از آمار رسمی حکومتی استفاده می‌کنم. روش من هم این است که شاخص‌ها را استخراج می‌کنم و ضعف آن‌ها را بررسی و بر اساس آن راهکار می‌دهم و نصیحت می‌کنم. بر این اساس در ابتدا سیر تاریخی اعتراضات را در سال‌های اخیر بررسی می‌کنم و از اسم‌هایی که خود معترضان بر این رویداد‌ها گذاشته‌اند استفاده می‌کنم.

آیا از کم شدن فاصله‌ی اعتراضات نکته‌ای آموختیم؟

اعتراضات سال ۱۳۷۸ یک جنبش دانشجویی بود؛ که در سکوی دانشگاه رخ داد. سال ۱۳۸۸ جنبش سبز در اعتراض به نتیجه انتخابات بود؛ که معترضان از قشر متوسط جامعه بودند؛ اما جنبش‌های سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ که بیشتر ماهیت اقتصادی داشتند؛ به طبقه فرودست متعلق بودند؛ اما اعتراضات ۱۴۰۱ مربوط به نسل زومر‌ها است

اعتراضات سال ۱۳۷۸ یک جنبش دانشجویی بود که در سکوی دانشگاه رخ داد. سال ۱۳۸۸ جنبش سبز در اعتراض به نتیجه انتخابات بود که معترضان از قشر متوسط جامعه بودند، اما جنبش‌های سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ که بیشتر ماهیت اقتصادی داشتند، به طبقه فرودست متعلق بودند؛ اما اعتراضات ۱۴۰۱ مربوط به نسل زومر‌ها است. نسلی که از بدو تولد به دنیای اینترنت وارد شدند و به لپ تاپ، گوشی هوشمند و تمام ابزار آی‌سی‌تی دسترسی دارند. این نسل مطالعات فرهنگی دارند و از زن و آزادی صحبت می‌کنند و اعتراضاتشان فاقد حزب و رهبر است.

نکته مهم در اینجا این است که آیا از کم شدن فاصله‌ی اعتراضات نکته‌ای آموختیم یا خیر؟ نکته‌ی دیگر که باید به آن توجه کرد، این است محور مطالعات فرهنگی- اجتماعی در حول شعار‌ها شکل می‌گیرد. من به شعار‌های به‌اصطلاح «هنجارشکن» کاری ندارم، اما در شعار «زن، زندگی، آزادی» که از همه مرسوم‌تر است و من به منشأ پیدایش آن کاری ندارم، سخن از زن به میان می‌آید و نوعی هراس از آینده دیده می‌شود. آینده‌ای که هرچند برای زومر‌ها ممکن است موهوم باشد، اما به آن می‌اندیشند.

در باب ریشه‌ها، اول به تحولات جمعیتی می‌پردازیم. البته ما هر پنج سال یک‌بار به سرشماری جمعیت می‌پردازیم که امسال متأسفانه باید سرشماری انجام می‌شد، ولی این کار صورت نگرفت و تأخیر در این حوزه ناراحت‌کننده است. ما با جمعیتی روبرو هستیم که ۶۳ میلیون آن شهری (۷۳ درصد) و نزدیک ۳۰ میلیون آن (۲۴ درصد) روستایی، هستند که این نشانگر مدرن بودن جامعه ایران است. مردان در جامعه ۴۲ میلیون و زنان ۴۱ میلیون هستند و این آمار نشان می‌دهد که تعداد زنان و مردان تقریباً در ایران برابر است. در سال ۱۳۵۵ در ۵۵ میلیون زن، فقط ۵ میلیون باسواد بوده‌اند. درصورتی‌که در سال ۱۳۹۵، ۳۳ میلیون زن باسواد داشتیم که این امر نیز دارای معنا است. چراکه باید بررسی کرد، به‌تناسب این آمار اشتغال زنان چگونه است و آیا به آن‌ها اهمیت داده می‌شود یا خیر؛ اما درباره شاخصه تفکیک جنسیتی اوضاع بهتری داریم؛ مثلاً در سال تحصیلی ۱۳۵۷ سی درصد دانشجوی دختر در مقابل شصت‌ونه درصد دانشجوی پسر داشتیم؛ اما در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ پنجاه‌درصد دانشجویان، علی‌رغم کاهش جمعیت دانشجویی دختر بودند. با یک مقایسه ساده می‌توانیم متوجه بشویم که سطح تحصیلات زنان در این سال‌ها چقدر رشد کرده است؛ اما باید توجه کرد این زنان که نیمی از جامعه هستند به چه‌کاری اشتغال دارند. در بهار ۱۴۰۱ نرخ بیکاری مردان در سن کار، ۷ درصد و نرخ بیکاری زنان ۱۶ درصد است؛ و این نشان‌دهنده نابرابری در نرخ بیکاری زنان و مردان است. نرخ مشارکت زنان در سال ۱۳۹۹ نیز ۱۶ درصد در مقابل نرخ ۷۰ درصدی مشارکت مردان در اقتصاد بوده است. در بهار ۱۴۰۱ این نرخ به ۱۳ درصد در مقابل ۶۸ درصد بوده که این امر بیانگر پایین بودن نرخ مشارکت زنان است. نتیجه کلی در تحولات جمعیتی این است که جمعیت تحصیل‌کرده‌ی ایران هرروز در حال افزایش است و ما با فرستادن جوانان به دانشگاه، جامعه را جهانی کردیم و اکنون از هر ۲۰ نفر یک نفر دانشجو است. به‌خصوص در این سال‌ها دانشگاه آزاد سطح تحصیلی جامعه را از دیپلم، به لیسانس و فوق‌لیسانس رسانده است.

بانک جهانی برای شاخص حق اظهارنظر و پاسخگویی عددی بین منفی دو و نیم تا دو ونیم در نظر گرفته‌شده که در تمام سال‌های در ایران همیشه منفی بوده است. شاخصه اثربخشی دولت در طی این سال‌ها همیشه منفی بوده است. مؤلفه ثبات سیاسی و عدم خشونت نیز در تمام این سال‌ها منفی بوده و آماری نزدیک به منفی دو ونیم داشته است. شاخص کیفیت مقررات، حاکمیت قانون و فساد نیز در همه‌ی سال‌ها منفی بوده است. البته در میان همه‌ی این مؤلفه‌ها فساد مالی از همه پررنگ‌تر است. 

شاخص بعدی که به آن می‌پردازم شاخص حکمرانی است و تنها شاخصی است که برگرفته از آمار حکومتی نیست؛ اما بانک جهانی این شاخص را با بهره‌گیری از آمار حکومت‌ها تعیین کرده است. شش شاخص مهم در حوزه حکمرانی وجود دارد که دانیل گلمن، آن‌ها را شرح داده است. این شاخص‌ها، عبارت‌اند از: حق اظهارنظر و پاسخگویی در جامعه، اثربخشی دولت، ثبات سیاسی، کیفیت مقررات، حاکمیت قانون، کنترل فساد. من در ادامه به آمار هرکدام از این شاخص‌ها در ایران می‌پردازم. بانک جهانی برای شاخص حق اظهارنظر و پاسخگویی عددی بین منفی دو و نیم تا دو ونیم در نظر گرفته‌شده که در تمام سال‌های مورد بررسی من از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ نرخ این مؤلفه در ایران همیشه منفی بوده است. شاخصه اثربخشی دولت نیز در سال ۱۴۰۰ منفی ۹۹ صدم بود؛ و در طی این سال‌ها همیشه منفی بوده است. مؤلفه ثبات سیاسی و عدم خشونت نیز در تمام این سال‌ها منفی بوده و آماری نزدیک به منفی دو ونیم داشته است. شاخص کیفیت مقررات، حاکمیت قانون و فساد نیز در همه‌ی سال‌ها منفی بوده است. البته در میان همه‌ی این مؤلفه‌ها فساد مالی از همه پررنگ‌تر است که مثال بارز آن اختلاس‌های بزرگ در سال‌های اخیر است؛ مثلاً نرخ اختلاس در سال هشتادویک ۴ میلیارد، در سال ۱۳۹۰ سه هزار میلیارد، در سال ۱۳۹۲ هیجده هزار میلیارد، سال ۱۳۹۴ صدوبیست و چهار میلیون دلار و سال ۱۳۹۹ دویست هزار میلیارد اشاره کرد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، تمام شاخص‌های برگرفته از بانک جهانی در ایران منفی است که در میان آن‌ها ثبات سیاسی و عدم خشونت وضعیت بدتری نسبت به سایر مؤلفه‌ها دارد.

تکنولوژی و فقر انسان‌ها را تغییر می‌دهد

شاخصه بعدی که در ریشه شناسی اعتراضات به آن می‌پردازم، شاخص رشد اقتصادی است. آن‌هم در تمام این سال‌ها منفی است. به‌طوری‌که رشد اقتصادی ما در سال‌های اخیر روند سینوسی و کاهشی داشته است. بنا بر آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، اگر ما تا سال ۱۴۰۵ نرخ رشد اقتصادی ۸ درصد را تجربه کنیم، تازه به درآمد سرانه سال ۱۳۹۰ می‌رسیم. بررسی درآمد سرانه ایران در مقایسه با رقبای خود، نیز در این حوزه قابل‌توجه است. چراکه درآمد سرانه عربستان سه ونیم برابر ما و درآمد سرانه ترکیه دو برابر ما است.

در باب اشتغال نیز می‌توان گفت تنها ۳۷ درصد افراد در سن کار در جامعه شاغل هستند؛ و این به معنای ناکامی جوانان در دستیابی به حداقل‌ها و افسردگی است. نرخ بیکاران جامعه در سال جاری نیز، ۴۰/۳ درصد گزارش‌شده است. نرخ سرمایه‌گذاری، شامل سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، که یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های رشداقتصادی و عامل اشتغال‌ است در کشور ما است؛ وضعیت نگران‌کننده‌ای دارد. به‌طوری‌که سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی، هیچ تناسبی با قدمت، وسعت و جمعیت کشور ندارد و ما باید بتوانیم در زمینۀ اقتصادی به کسانی وابسته باشیم و کسانی را نیز وابسته خود کنیم. وضعیت تجارت خارجی کشور ما که محرک رشد به شمار می‌رود، با نرخ ۳۴ هزارمیلیاردی به نسبت جمعیت فاجعه‌بار و تأسف‌برانگیز است. چراکه ما با برخورداری از جمعیت هشتادوچهار میلیون نفری، تنها سی‌وچهار صدم درصد در تجارت جهانی سهم داریم. تعداد شرکای تجاری ما در سال ۱۳۸۰ شمسی ۸ کشور: عراق، چین، هند، ایتالیا، ژاپن، امارات، آلمان و آذربایجان بودند. در سال ۱۳۹۰ این شرکا به سه کشور: امارات، عراق، چین، محدود شدند. نرخ نابرابری در ایران نیز تکان‌دهنده است. چراکه ده درصد ثروتمند جامعه در سال جاری چهارده برابر ثروتمندتر از ده درصد فقیر جامعه هستند؛ بنابراین ما نیاز به تجارت خارجی و سرمایه‌گذاری داریم. همچنین قیمت مسکن در سال‌های اخیر به حدی افزایش داشته که حتی حقوق‌بگیران در سطوح بالا نیز نمی‌توانند مسکن بخرند. شاخص قیمت کالا‌های اساسی نیز در تمام سال‌ها افزایشی بوده است. به‌طوری‌که قیمت گوشت ۱۸۸ درصد در سال‌های اخیر افزایش‌یافته و میزان مصرف گوشت در میان مردم از ۳۳۳ گرم در سال ۱۳۹۵ به ۲۳۴ گرم در سال جاری کاهش‌یافته است. درمجموع درباره‌ی شاخص‌های‌اقتصادی، می‌توان گفت با وضعیت کنونی مؤلفه‌های اقتصادی در کشور ادعای خودکفایی توسط مسئولان کاملاً بیهوده است. درباره شاخص‌های فرهنگی من تنها به یک شاخص بسنده می‌کنم و آن‌هم شاخص استفاده از تکنولوژی و اینترنت است. آمار نشان می‌دهد درحالی‌که ۸۸ درصد افراد، عضو واتساپ هستند تنها ۴ درصد از افراد جامعه عضو پیام‌رسان داخلی سروش هستند که این امر حاکی از شکست شبکه‌های اجتماعی داخلی و محبوبیت پیام‌رسان‌های خارجی است. اکنون برای تشریح این مسئله به این نکته می‌پردازم که از ۸۴ میلیون جمعیت کشور ۸۶ درصد آن‌ها بعد از انقلاب متولدشده‌اند؛ که ۱۲ ونیم میلیون نفر آن‌ها از نسل زومر‌ها هستند. همچنین ۹۵ درصد معترضین در سال ۱۴۰۰ را نسل زومر‌ها تشکیل می‌دهند؛ بنابراین برخورد دولت با تکنولوژی و سیاست‌های فیلترینگ درست نیست. همچنین در اینجا می‌توان به سخن هایدگر، اشاره کرد که معتقد است تکنولوژی عالم و آدم انسان را عوض می‌کند؛ بنابراین حاکمیت با جامعه جهانی شده روبروست و هجوم گفتاری بر غرب بر این مبنا که آن‌ها به فرهنگ ما نفوذ کرده‌اند، دیگر کارآمد نیست و معضلات فرهنگی را جز با اندیشیدن نمی‌توان حل کرد؛ بنابراین جمع‌بندی من ضعف در همه شاخصه‌ها رانشان می‌دهد.

 اعتراض می‌تواند مایه نشاط جامعه باشد

در حوزه فرهنگی نیز باید دعوت به عقلانیت در کنار دین انجام بگیرد و حاکمیت تصویری نو از آینده خلق کند، فلذا ما باید یک پرسپکتیو تاریخی بلندمدت داشته باشیم و اعتراض را مایه نشاط جامعه بدانیم؛ اما باید متوجه باشیم هیجان‌زده عمل نکنیم

برای خروج از این بحران، راه‌هایی نیز وجود دارد که شامل: لزوم سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، توسعه تجارت و کاهش وابستگی اقتصاد به سیاست و عزم جدی برای حل معضلات اقتصادی اشاره کرد. در حوزه فرهنگی نیز باید دعوت به عقلانیت در کنار دین انجام بگیرد و حاکمیت تصویری نو از آینده خلق کند؛ فلذا ما باید یک پرسپکتیو، تاریخی بلندمدت داشته باشیم و اعتراض را مایه نشاط جامعه بدانیم؛ اما باید متوجه باشیم هیجان‌زده عمل نکنیم؛ با توجه به اینکه برهم خوردن یک سازوکار هزینه‌های جانی و مالی سنگین دارد؛ نسل جوان باید در حوزه اعتراضات متفکرانه عمل کند و از اقدامات هیجانی بپردازد.

 

/انتهای‌ پیام/

ارسال نظر
captcha